اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

اختصاصی فارس

روایت رویای صادقانه دو شهید از زبان نویسنده ادبیات مقاومت و پایداری + عکس

خبرگزاری فارس: جانباز و نویسنده ادبیات مقاومت و پایداری از رویای صادقانه دو شهید گلگون‌کفن هشت سال دفاع مقدس می‌گوید.

روایت رویای صادقانه دو شهید از زبان نویسنده ادبیات مقاومت و پایداری + عکس

به گزارش خبرگزاری فارس از ابهر، بدون تردید بخش عظیمی از زوایای آشکار و پنهان حوادث و سرگذشت دوران دفاع مقدس در سینه‌های حماسه‌سازان و نقش‌آفرینان همان دوران فراموش‌نشدنی محبوس است که دست‌های هنرمندان متعهدی را می‌طلبد که آن خاطرات تلخ و شیرین و بسی پر ماجرا را از محبس دل‌ها و قید و بند نقاشان صحنه‌های حماسی، رهانده و به منظور حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به نسل‌های حاضر و آینده بسپارد.

«پرویز بهرامی» از زمره‌ یادگاران همان دوران است که از عنفوان جوانی شاهد بسیاری از حماسه‌های بی‌بدیل و پر فراز و نشیب ایام دفاع مقدس بوده است.

وی با انگیزه‌ عشق و علاقه به فرهنگ دفاع مقدس و وفاداری به شهدای عزیز و فرماندهان و همرزمان خود توانسته است قریب به 120 مقاله و همچنین پنج جلد کتاب «مجموعه خاطرات فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس» را تألیف و تقدیم علاقه‌مندان به ادبیات مقاومت و پایداری نماید.

این جانباز 50 درصد در نهمین دوره جشنواره سراسری شهید رجایی نیروهای مسلح، افتخار «پیشکسوت نمونه» نیروهای مسلح را از آن خود کرده و همچنین به عنوان یکی از نویسندگان برتر جانباز در نخستین آیین ملّی تجلیل از نویسندگان برتر جانباز کشور که در دهم تیرماه سال‌جاری (91) در تهران برگزار شد مورد تقدیر قرار گرفته است.

  پرویز بهرامی و کاک دارا قادرخانزاده جانباز و برادر شش شهید

*پرویز بهرامی کیست؟

پرویز بهرامی متولّد پنجم آذرماه 1346 در شمیران از اوایل سال 1359 در سن 13 سالگی به تأسی و تأثر از مرام و روحیه انقلابی پدر مرحوم خود، زنده‌یاد بسیجی «حاج محرم علی بهرامی» وارد بسیج شده و در سال 1361 برای نخستین بار به صورت داوطلبانه توفیق حضور در جبهه‌های نبرد حقّ علیه باطل را پیدا کرد.

از سال 1361 تا اواخر 1365 به صورت متناوب، توفیق حضور در جبهه‌های جنوب و غرب را داشت تا اینکه به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و هم‌اکنون در انتهای خدمت رسمی 30 ساله‌ خود قرار دارد.

این جانباز و نویسنده ادبیات مقاومت و پایداری در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، مراحل گردآوری و نشر آثار خود را بیان نموده و آنچه که در ذیل از نظر خوانندگان می‌گذرد حاصل این گفتگو است.

*آقای بهرامی نویسندگی را از چه سالی و با چه انگیزه‌ای آغاز کردید؟

یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌های دوران دفاع مقدّس و نامه‌هایی که بین خود و خانواده‌ و دوستانم رد و بدل می‌شد، سرآغاز و تمرین خوبی بود برای اینکه وارد فضای فرهنگی دفاع مقدّس شده و در واقع با ادبیات مقاومت و پایداری انس بگیرم، ولی می‌شود گفت که کار نویسندگی را از سال 1372 با انگیزه‌ی عشق و علاقه به فرهنگ مقاومت و دفاع مقدس، شهدا و حماسه سازان آن دوران، با تهیه و ارسال مقالات و خاطرات فرماندهان و رزمندگان اسلام به تعدادی از جراید محلی و کثیرالانتشار که با آن‌ها در ارتباط بوده‌ام، آغاز کردم.

*چه کتاب‌هایی را تاکنون به دست چاپ سپرده‌اید؟

در سال 1382 نخستین کتاب خود را با عنوان «یاد یاران» با شمارگان 2 هزار جلد در انتشارات نشر روح قم منتشر و تقدیم علاقه‌مندان به فرهنگ مقاومت و پایداری کرده و در همان سال به عنوان یکی از مؤلفین مُنتخب در نخستین همایش پاسداران اهل قلم در تهران حضور پیدا کردم.

دومین کتابم در سال 1385 با عنوان «مردان نبرد» با شمارگان 3 هزار جلد به رشته تحریر درآمد و در انتشارات جوادالائمه(ع) قم به چاپ رسید.

در سال 1386 کتاب سوم را با عنوان «حکایت آنروزها» با تیراژ 4 هزار جلد توسط انتشارات جوادالائمه (ع) قم چاپ کردم.

چهارمین کتاب خود را در سال 1388 با عنوان «کردستان، حماسه همیشه جاوید» با شمارگان 5 هزار جلد در انتشارت نجم‌الهدیِ قم به دست چاپ سپردم که خوشبختانه این کتاب بعد از چاپ، در کمتر از یک ماه به چاپ دوم نیز رسید.

پنجمین کتاب هم با نام «کردستان، سرزمین مجاهد‌ت‌های خاموش» با تیراژ 6 هزار جلد در اسفندماه سال 1389 در انتشارات خاکریز قـم به چاپ رسید که سیر صُعودی تیراژ کتاب‌ها و بازخورد مثبت آن‌ها ثابت کرد که به برکت خون شهدا، لطف خدا شامل حالم بوده و تا حدودی در این مسیر موفق بودم.

*آیا در انتشار این کتاب‌ها مورد حمایت یک قشر خاص، سازمان و یا دستگاه دولتی یا خصوصی قرار گرفتید؟

نخستین و بهترین حامی من در گردآوری و انتشار خاطرات رزمندگان، همان انگیزه است. به زعم این حقیر اگر انگیزه‌‌ی مثبتی در این امر نباشد هر حمایت دیگری هم که وجود داشته باشد بی‌اثر خواهد بود. در مرحله بعدی، همکاری خود فرماندهان و رزمندگان در ارائه و تبیین واقعیت‌ها و خاطرات دفاع مقدس، تشویق و حمایت بزرگی برای نگارنده در تألیف مجموعه‌ها بوده است. البته ناگفته نماند برخی از نهادها و ارگان‌ها نیز تا حدی در نشر یا خرید و توزیع آثار گردآوری و چاپ شده، بنده را یاری کردند.

*چرا به گردآوری و نشر خاطرات مرتبط با دفاع مقدس روی آوردید؟ به عبارت دیگر به عنوان مثال چرا به خاطرات غیر از ایام جبهه نپرداختید؟!

بدیهی‌ است که پستی و بلندی‌های گذر عمر، خاطرات زیادی را در اذهان انسان‌ها باقی می‌گذارد، خاطراتی تلخ و شیرین؛ با اهمیت و شاید بی‌اهمیت. ولی بنده به جرأت عرض کنم همه رزمندگان‌ و همرزمانم و حتی آن دسته از هموطنانم که شاهد حوادث دوران دفاع مقدس بوده‌ و آن ایام را به درستی درک کرده‌اند بهترین و به یادماندنی‌ترین خاطرات طول عمر خود را خاطرات جنگ تحمیلی هشت ساله عنوان می‌کنند. مضافاً اینکه همه هموطنان عزیز مستحضر هستند که مقام معظم رهبری  بارها فرموده‌اند: «فضلیت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست» بنابراین بنده حقیر و شاید همه دوستان بر این باوریم که بدون شک در خلال بازگویی، بازنویسی و نشر خاطرات همرزمان شهدا، ویژ‌گی‌ها و احوالات روحی و معنوی شهدای عزیزمان نیز برای نسل‌های حاضر و آینده روایت می‌شود، پس اگر تاکنون لیاقت و سعادت فیض شهادت را نداشته‌ایم حداقل می‌توانیم با گرامی‌داشتن یاد و خاطره آن عزیزان، گام کوچکی در ادامه مسیر آنان برداریم.

*اگر بخواهید دوران دفاع مقدس را در یک جمله کوتاه بیان کنید، چه می‌گویید؟

رایحه‌ای بود دل‌انگیز و سفره‌ای بود معنوی که از جانب خداوند برای بندگان خاص خود گسترانیده شده بود و پر واضح است که هر کسی به فراخور استعداد و لیاقت خود توانست از این سفره‌ی الهی بهره ببرد.

*لطفاً خاطره‌ کوتاهی را از دوران دفاع مقدس برای خوانندگان بیان کنید.

کسانی‌که توفیق حضور در نبرد هشت ساله و ناآرامی‌های مناطق غرب کشور را داشته‌اند نیک می‌دانند که لحظه لحظه ایام دفاع مقدس و جای جای دشت‌های تفتیده خوزستان و قلّه‌های رفیع و سر به فلک کشیده مناطق جنگی غرب به ویژه کردستان، آمیخته با خاطرات تلخ و شیرین و حماسه‌های رزمندگان غیور ما هست و در این زمینه حرف برای گفتن زیاد و بی‌پایان است. لیکن در پاسخ به درخواست شما خاطره‌ کوتاهی را از رؤیای صادقه دو شهید بزرگوار که نشان از حقانیت آن عزیزان سفرکرده و بلکه همه شهدای گرانقدرمان دارد بازگو می‌نمایم.

آبان ماه سال 1362 (مرحله سوم عملیات والفجر 4) در یکی از ارتفاعات پنجوین عراق مستقر بودیم. آفتاب طلوع کرده بود که یکی از همرزمان بسیجی اهل زنجان بنام «بهرام بازرگان» نزد ما آمد و خوابی را که شب گذشته دیده بود چنین بازگو کرد: «در خواب دیدم که یک قطره خون از یکی از انگشتانم جاری شد... حالت عجیبی در خواب به من دست داده بود، احساس می‌کردم که پرواز می‌کنم... دلم گواهی می‌دهد که امروز شهید خواهم شد...»

به همین جهت، این همسنگر عزیز از همه‌ ما حلالیّت می‌طلبید. چند ساعت بعد، یکی از همسنگرانمان به نام محمود آهنگری سخت بیمار و به شدت دچار تب و لرز شده بود که من او را تا رسیدن به پشت خط مقدّم و اورژانس صحرایی همراهی می‌کردم...

در بین راه متوجّه رزمنده‌ای شدیم که به همراه حدود ده عدد قمقمه آب، بر اثر اصابت یک ترکش کوچک به ناحیه گیجگاه (شقیقه سر) و جاری شدن فقط یک قطره خون، بر زمین افتاده و به شهادت رسیده است که با شناسایی دقیق این چهره، دریافتیم کسی نیست جز همسنگر خودمان «بهرام بازرگان».

این شهید والامقام با پیروی از منش والای حضرت ابوالفضل‌ العباس(ع) قمقمه‌های بچّه‌ها را جمع کرده بود تا از چشمه‌ای در منطقه، از آب پر کُند، لیکن تقدیر چنین بود که همچون شهدای مظلوم و عطشان کربلا لب تشنه جان به جان آفرین تسلیم کند.

خاطره دوم:

پاییز 1363 در موقعیّت شهید رهبری (تپه دو سینه) مستقر بودیم که روزی یکی از برادران بسیجی به نام امیر علی کرمی گفت: « بچّه‌ها! شب قبل خواب دیدم که در آن رودخانه (اشاره به رودخانه مقابل تپّه دو سینه) با ضد انقلاب درگیر شدیم و من در داخل آب به شهادت رسیدم. به نظرم می‌رسد من روزی در داخل رود آبی به شهادت خواهم رسید...»

چند ماه گذشت و این برادر عزیز هم در عملیات بدر (شرق دجله) به خیل شهدای اسلام و برادر شهیدش «معرفت اله کرمی» پیوست.

آری! با تأمل و تعمّق در خواب این دو شهید بزرگوار در می‌یابیم که خداوند بنده‌های خاص و مخلص خود را برای شهادت گلچین و به میهمانی خود دعوت می‌کند.

* سخن آخر؟

ـ مقام معظم رهبری فرمودند: «جنگ ما آنقدر حرف گفتنی دارد که اگر همه هنرمندان ما و همه افراد خوش ذوق و با ابتکار بنشینند و در جزء جزء آن کار کنند باز هم حرف گفتنی خواهند داشت.»

لذا همه فعالیت‌ها و آثار منتشر شده توسط این حقیر در مقایسه با آثار اصحاب قلم در عرصه ادبیات مقاومت و پایداری به مثابه‌ قطره‌ای در برابر اقیانوس است و اگر نو قلمی مثل این سرباز کوچک دوران جنگ، قدم ناچیزی در این مسیر برداشته‌ام در حد بضاعت و توانایی شخصی و صرفاً برای ادای تکلیف و ابراز احساسات و شور و اشتیاق به شهدای گرانقدر و حماسه‌سازان دوران دفاع مقدس بوده است.

من همه آثار خودم را تقدیم به علاقه‌مندان به ادبیات مقاومت و پایداری کرده‌ام؛ به همه‌ آلاله‌های شهید دفاع مقدس، آنهایی‌که مردانه جان بر سر پیمان نهاده و شهد شیرین شهادت را با عمق وجود نوشیدند. به همه‌ حماسه‌سازانی که آیات مجسّم ایثار و فداکاری‌اند؛ به بسیجیان سترگ و دریادلی که حقاً و بدون تردید امنیت و آرامش امروز و بخش عظیمی از حماسه‌های بی‌بدیل سال‌های دفاع مقدس را مرهون مجاهدت و شجاعت و پایمردی آن عزیزان بی‌ادعا و بی‌نام و نشان تاریخ می‌دانیم که امیدوارم مورد رضایت خداوند و این عزیزان قرار بگیرد.

------------------------------

گفت‌وگو از محسن یادگاری

انتهای پیام/73001/ر40/ف4004

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

اخبار مرتبط

نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول