محمد کراچیان در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان با اشاره به اینکه تنها شعر توانسته است به خوبی بار ادبی موضوع مهدویت را در ادبیات به تصویر بکشد، اظهار کرد: شعر به خوبی در حوزههای دینی به ویژه بخش انتظار توانسته است رسالت خود را ایفا کند چرا که در فرهنگ ما قدمت بیشتری دارد و پایدارتر است.
وی افزود: از طرفی هر فرد عاشق امام زمان (عج) که میخواهد ارتباط عاشقانهای با ایشان داشته باشد یا از هجر ایشان گلایه کند، به زبان زیبای شعر متوسل میشود.
این کارشناس و منتقد ادبی با اشاره به اینکه ضعف علمی عامل عقب ماندن داستان از شعر در حوزه مهدویت است، گفت: این ضعف در دو بخش مشاهده میشود، نخست اینکه افرادی که تلاش کردهاند در حوزه انتظار داستان بنویسند با ضرورتهای شاکله داستان و بیان هنری آن آشنا نبودهاند و اگر هم چیزی نگاشتهاند در حد یک متن ادبی باقی مانده و به داستان و یا رمان تبدیل نشده است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر افرادی که با زمینههای داستاننویسی آشنا هستند، شناخت درستی از حوزه مهدویت ندارند، چرا که فردی که قرار است در این حوزه کار کند باید به منتظری واقعی تبدیل شود و نیاز به ظهور را به خوبی حس کند.
کراچیان تاکید کرد: اگر محتشم کاشانی در حوزه شعر توانسته ترجیعبند بلند تأثیرگذار «باز این چه شورش است» را بسراید به دلیل آن است که از فن شعر به درستی آگاهی داشته و زندگی عارفانهای را نیز تجربه کرده است.
وی ادامه داد: این در حالی است که نویسندگان ما در حوزه مهدویت یا درباره ارتباط خود با امام زمان (عج) کمتر کار کردهاند و یا درگیر فرم داستان شده و هر دو گروه نیز به ادبیات حوزه مهدویت آسیب زدهاند.
*سینمای مهدویت متأثر از ادبیات انتظار
این منتقد سینما و ادبیات با اشاره به اینکه سینمای مهدویت نیز متأثر از ادبیات انتظار است، تاکید کرد: گر چه سینما میتواند از جلوههای ویژه و تصویر بهره ببرد اما نسبت به ادبیات از محدودیتهای بیشتری برخوردار است.
وی ادامه داد: از جمله این محدودیتها این است که نشان دادن مفاهیم مذهبی به شکل عینی دست کارگردان را برای نشان دادن شخصیتهای مذهبی میبندد و از طرفی سینمای ما از نظر تکنیکی به اندازه سینمای غرب قوی نیست.
کراچیان اضافه کرد: از طرفی این سوال وجود دارد که کدام بخش از حوزه مهدویت قابلیت به تصویر کشیدن را دارد و جامعه به کدام بخش آن نیاز بیشتری دارد که پاسخ به این سوالها میتواند بسیاری از ابهامات را برای ساخت چنین فیلمهایی برطرف سازد.
وی تصریح کرد: به طور مثال مباحث التقاطی که آیین بهائیت در زمینه مهدویت مطرح میکند و یا تلاش وهابیون برای انکار وجود امام زمان (عج) از جمله آسیبهای جدی این حوزه است که سینما به خوبی میتواند به آنها بپردازد.
*فیلمهای آخرالزمانی غرب نشانه احساس خطر آنها از ظهور
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه فیلمهای آخرالزمانی غرب نشانه احساس خطر آنها از ظهور است، گفت: سیستم غرب به این نتیجه رسیده است که نشانههای ظهور واقعی است و فردی میآید که تمام نقشههای آنها را به هم ریخته و جهان را از تسلط ظاهری آنها نجات میدهد.
وی با بیان اینکه این فیلمها با سه هدف شوم تهیه میشود، افزود: نخستین هدف آنها انکار وجود این فرد و زمینهسازی برای غافل کردن مردم دنیا از مفهوم منجی جهانی که در تمام ادیان الهی و مکاتب بر آمدن او بشارت دادهاند، است.
کراچیان تاکید کرد: دومین هدف ایجاد جایگزینی تقلبی برای شخصیت اصلی موعود ادیان است و هدف دیگر آنها زمینهسازی برای ایجاد نسلی است که آمادگی مبارزه با منجی بشریت را داشته باشد.
*بازیهای رایانهای، شیوه جدید دشمن برای تخریب مهدویت
وی با بیان اینکه بازیهای رایانهای راه رسیدن به تخریب مهدویت را برای دشمنان آسانتر میکند، گفت: بازی به نام «یا مهدی» در غرب تولید شده است که به کودکان غربی آموزش میدهد که به محض شنیدن چنین لفظی به مبارزه برخیزند و این ناشی از همان باور و ترس دشمن از ظهور منجی بشارت داده شده است.
این منتقد سینما با بیان اینکه وظیفه ما این است که دقت کنیم چنین فرهنگی جامعه ما را درگیر نکند، افزود: در این راه بهترین شیوه مبارزه استفاده از روش خود دشمن است چرا که در روایات اسلامی داریم که از همان طریقی که کفر رواج میباید دین را رواج دهید و این به معنای آن است که آسیبها را بشناسیم و از همان طریق فیلم و بازی آنها را برطرف و به جای آنها مفاهیم بلند دینی را رواج دهیم.
انتهای پیام/س10/ط4000