اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

سردار نقدی در گفت‌و‌گو با فارس:

شهیده فاتحی الگوی ولایت‌مداری و غیرت زن مسلمان است

خبرگزاری فارس: رئیس سازمان بسیج مستضعفین، شهیده فاتحی را یکی از نمادهای زن مسلمان و مجاهد ایرانی دانست و گفت: فاتحی الگو غیرت و ولایت‌مداری زن است.

شهیده فاتحی الگوی ولایت‌مداری و غیرت زن مسلمان است

محمدرضا نقدی در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در جنوب استان تهران در ارتباط با شهیده ناهید فاتحی کرجو که ‌شهیده شاخص بسیج در سال 91 است، اظهار داشت: امروز روز پرمعنایی بود که یکی از شاگردان مکتب حضرت عباس (ع) خودش را به ما معرفی کرد و ما شایستگی آن‌ را پیدا کردیم.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: بعد از گذشت 32 سال از شهادت مظلومانه این شهیده بزرگوار که با صلابت و تمام‌قد در مقابل دشمنان ایستاد و ماه‌ها شکنجه را تحمل کرد و تن به خواسته‌های دشمن نداد، یادش را گرامی ‌می‌داریم.

وی در ادامه بیان داشت: خدا را شکر که این توفیق را به ما داد که این شیرزن غیور و فداکار را الگو و حجتی برای همه مردان و زنان قرار دهیم. دختر نوجوانی که در سال‌های آغازین انقلاب توسط ضدانقلاب ربوده شد و ماه‌ها شکنجه شد و از او خواسته شد که برای اعلام عدم وابستگی خود به امام (ره) در جمع مردم حاضر شود و به امام (ره) توهین کند که ایشان تن به این خواسته ندادند و زنده به‌ گور شدن را بعد از تحمل ماه‌ها شکنجه بر توهین به امام (ره) و مقدساتش ترجیح دادند.

نقدی تاکید کرد: ما هم یادش را گرامی می‌داریم و امیدواریم که زنان امروزی از این اسطوره بزرگ و والامقام درس بگیرند و زندگی این شیرزن غیور که یکی از نمادهای زن مسلمان و مجاهد ایرانی است را راه رسم خود قرار بدهند.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین در ارتباط با شهدای انقلاب اسلامی تاکید کرد: ما همانند ماهی داخل آب هستیم قدر این آب را نمی‌دانیم. آن‌قدر شهدای با فضیلت ما را احاطه کرده‌اند که نمی‌توانیم قدر آنها را بهتر بدانیم که اگر هر یک از کشورهای دنیا یکی از شهدای ما را داشتند، آوازه آن ‌را به گوش همه مردم دنیا می‌رساندند و گوش دنیا را با بیان شخصیت شهید خود ناشنوا می‌کردند.

وی با بیان اینکه ما قدری در این زمینه‌ها کوتاهی داریم، عنوان کرد: امیدواریم که شهدا خودشان به ما اجازه بدهند یاد آنها را زنده کنیم همان‌طور که بعد از 32 سال این شهیده اجازه داد که بتوانیم نام او را بر سر زبان‌ها جاری کنیم. امیدواریم به فضل خدا این دختر 16 ساله به الگویی نیکو برای دختران نسل جوان تبدیل شود.

نقدی بیان داشت: این شهیده از جمله افرادی است که امام خمینی (ره) در وصف آنها می‌فرمایند «راه 100 ساله را یک‌شبه پیمودند» واقعا عرفا و مدعیان عرفان الهی باید از محضر شهیده ناهید فاتحی کرجو درس عرفان بگیرند و نیز کسانی که مدعی شناخت حقیقت هستند باید در مکتب ایشان شاگردی کنند و درس غیرت و ولایت‌مداری را از این شهیده بگیرند.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین با بیان اینکه همزمانی بزرگداشت این شهیده با سالروز ولادت حضرت ابوالفضل (ع) خیلی تصادف زیبایی بود که بزرگداشت این شهیده با روز ولادت مظهر وفاداری، مقارن شود و حقیقتاً این شهیده نیز شاگرد خوب و موفق مکتب اهل‌البیت علیهم‌السلام است.

سمیه کردستان،‌ نماد مقاومت و پایداری دختر مسلمان

ناهید فاتحی کرجو در چهارمین روز از تیر ماه سال 1344 در شهر سنندج در خانواده‌ای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب، زنی شیعه، زحمتکش و خانه‌دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بیت (ع) بزرگ می‌کرد.

ناهید کودکی مهربان، مسئولیت‌پذیر و شجاع بود که در دامان عفیف مادر با رشد جسم، روح معنوی خود را پرورش می­داد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت می­برد که به پدرش گفته بود «اگر از چیزی ناراحت و دلتنگ باشم و گریه کنم، چشمانم سرخ می‌شود و سرم درد می‌گیرد. اما وقتی با خدا راز و نیاز کرده و گریه می­کنم، نه خسته‌ام، نه سردرد و ناراحتی جسمی احساس می‌کنم، بلکه سبک‌تر و آرام‌تر می­شوم».

نوجوانی از جنس ایمان و شهامت

با شروع حرکت‌های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت.

روزی با دوستانش به قصد شرکت در تظاهرات علیه رژیم به خیابان‌های اصلی شهر رفت. لحظاتی از شروع این خیزش مردمی نگذشته بود که مأموران شاه به مردم حمله کردند. آنها ناهید را هم شناسایی کرده بودند و قصد دستگیری او را داشتند که با کمک مردم از چنگال آن دژخیمان فرار کرد. برادرش می‌گوید «آن شب ناهید از درد نمی‌توانست درست روی پایش بایستد. بر اثر ضربات ناشی از باتوم، پشتش کبود رنگ شده بود».

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری‌های ضد انقلاب در مناطق کردستان، همکاری‌اش را با نیروهای ارتش و بسیج و سپاه آغاز کرد. شروع این همکاری، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهک کومله را که زخم خورده فعالیت‌های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت.

راهی به سوی آسمانی شدن

ناهید علاوه بر همکاری با بسیج و سپاه بیشتر وقتش را به خواندن کتاب‌های مذهبی و قرآن و انجام فعالیت‌های اجتماعی می‌گذراند.

اوایل زمستان سال 1360 به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران شده بودند. خواهرش به دنبالش می‌رود و بعد از ساعت‌ها پرس و جو پیدایش نمی‌کند. خبری از ناهید نبود! انگار که اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت‌ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست تنها به تنهایی همه جا دنبال او می‌گشت. تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می‌شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که چهار نفر ناهید را دوره کرده، به زور سوار مینی‌بوس کردند و بردند!

بعد از ربوده شدن ناهید، خانواده او مرتب مورد تهدید قرار می‌گرفتند. افراد ناشناس به خانه آنها نامه می‌فرستادند که اگر باز هم با سپاه و پیشمرگان انقلاب همکاری کنید، بقیه بچه‌هایتان را هم می­کشیم.

زخم ستاره

چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد. یک روستایی گفته بود آنها سر دختری را تراشیده بودند و او را در روستا می‌گرداندند. گفته بودند آزادت نمی‌کنیم مگر اینکه به خمینی توهین کنی!.

او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور آنها نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بود که ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آنها رهایی بخشد.

از روز ربوده شدن او یازده ماه می‌گذشت که پیکر بی‌جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ‌های اطراف روستای هشمیز پیدا کردند. روایت دیگر حاکیست که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام (ره) او را زنده به‌گور کرده بودند.

وقتی جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی‌تابی می‌کرد و چندین بار از هوش رفت. پیکر آغشته به خون ناهید اگر چه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت اما کتابی مصور از ددمنشی ضد انقلاب بود. زنان سنندجی با دیدن آثار شکنجه بر بدن ناهید و سر شکسته و تراشیده‌اش، به ماهیت اصلی ضد انقلاب، بیش از بیش پی برده و با ایمان و بصیرتی بیشتر به مبارزه با آنان پرداختند.

تهران، سفر آخر

شرایط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم گروهک­ها بر مردم، فشار زایدالوصفی که به خانواده شهید رفته بود مادر شهید را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پیکر شهید ناهید کرجو، شهید مظلوم سنندجی را در قطعه شهدای انقلاب بهشت زهرای تهران دفن نماید.

چند سال بعد مادر از اندوه فراق ناهید بیمار شد و از دنیا رفت. برادر ناهید می‌گوید: مادرم در تهران ماند و با بچه‌های کوچک و وضعیت بد اقتصادی مجبور به کار شد. دوران سختی را گذراندیم اما مادر دلخوش بود که نزدیک ناهید است. دلش خوش بود که دیگر لازم نیست کوه به کوه، دشت به دشت و آبادی به آبادی دنبال ناهید بگردد.

و اینک ...

اینک نوجوانان و دختران ایران اسلامی باید بدانند که وقتی ناهید فاتحی کرجو به شهادت رسید بیش از هفده سال نداشت اما اکنون بعد از گذشت سی سال از شهادتش، نامش به برکت متعالی بودن هدف و ارزش‌هایش زنده و شیوه زندگی­اش الگویی برای زنان مجاهد است.

اگر در صدر اسلام سمیه زیر شکنجه جاهلان عرب حاضر به نفی وحدانیت خدا نشد و در دفاع از اعتقادات راسخ خود شهادت را برگزید، امروز زنان موحد، الگویی نزدیک‌تر را پیش رو دارند. دختر نوجوان شجاعی که تحمل شکنجه­های طاقت‌فرسا را بر توهین به امام خود ترجیح داد و در مسیر ایستادگی و در دفاع از آرمان­ها و اصول متعالی اسلامی، شهادت را برگزید و او کسی نیست جز سمیه‌ی کردستان شهیده ناهید فاتحی کرجو.

انتهای پیام/ب10/چ3000

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

اخبار مرتبط

نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول