اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

سخنی با روح خدا

این کره خاکی را با رمز اندیشه‌های تو فتح می‌کنیم

خبرگزاری فارس: از کودکی گذر کردم و امروز بزرگ شدم، حال با رمز اندیشه‌های تو این کره خاکی را فتح می‌کنیم و بر تارک این جهان می‌نویسیم این دیار تنها با یاد، نام و اندیشه امام خمینی (ره) زنده است.

این کره خاکی را با رمز اندیشه‌های تو فتح می‌کنیم

به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب کرمان برای تو می‌نویسم برای تویی که رفتی اما همواره یاد و نامت بر دیار این مرز و بوم جاودانه است، یادم می‌آید، آن روزها یک ملت از خوبی‌هایت سخن می‌گفتند، نمی‌دانستم کیستی که این همه طرفدار داری اما مطمئن بودم فرشته‌ای هستی که قلب این همه مشتاق برایت می‌تپد.

چند هفته‌ای بود بعد از نماز، توی بلندگوی مسجد از مردم می‌خواستند برای سلامتیت دعا کنیم، می‌گفتند اسمت امام خمینی است، کسی هستی که تنهایی توانسته‌ای شاه بد ذات را از کشور فراری دهی، می‌گفتند چند روزی است قلبت درد می‌کند، یادم هست هر وقت که توی بلندگو اعلام می‌شد، برای امام خمینی دعا کنید شلیک گریه مردم بلند می‌شد، روستای ما یکی از روستاهای دورافتاده کرمان بود.

روستایی که همه از سادات بودیم، روستایی که با یاد و نام تو زنده بود. می‌خواهم از آن روز وحشت بگویم، روزی که تمام رؤیای شیرین کودکی‌ام را تحت تاثیر قرار داد، روزی که بلندگوی فرسوده مسجدمان از مرگ روح خدا خبر داد، روزی که اسلام پا برهنگان بر خود گریست، روزی که انگار قیامت شده بود، روستای کوچک ما، سراسر شیون و فریاد بود.

مینی‌بوس کوچک روستایمان می‌رفت تا پیکر پاک روح خدا را بدرقه کند، من اما، آن قدر کوچک بودم که اجازه رفتن نداشتم، نمی‌دانستم کیست که این همه مشتاق را به سوی خویش می‌خواند، من هم گریه می‌کردم، مثل دیگران، بدون آنکه درکش کنم، من هم مشکی پوشیده بودم، بدون آنکه لمسش کنم، اقیانوس بی‌کران معرفت به سوی خدا رفته بود و من بدون آنکه حتی قطره‌ای از معرفتش را درک کنم، با عکسی از او در دست، کنار جاده خاکی روستایمان، اتوبوس مشتاقانش را نظاره می‌کردم، اتوبوسی که با عشق او با سیلی از گریه و شیون به سویش رهسپار بودند.

آن روز، روستایمان جهنم شده بود، مردها همه رفته بودند تا به مراسم تشیع جنازه روح خدا برسند، تنها زن‌ها، بچه‌ها و سالخوردگان در روستا مانده بودند دیگر کسی از بلندگوی مسجدمان نمی‌گفت برای امام دعا کنید، همه جا را شیون زنان، سالخوردگان و صدای گریه کودکان فرا گرفته بود.

آری حجت حق رفته بود و دیگر زمین از نشانه عزمت الهی خالی شده بود و اکنون این عکس امام بود که در جای جای روستا پخش می‌شد.

آن روز سراسر ایران غم بود و اشک و ماتم، آن روز حتی دنیا هم گریه می‌کرد، قهرمان روزهای مه‌آلود دیروز، رستم دستان حوادث امروز به سوی خدا پر کشیده بود، آن روز همه به خاطر غم فراقش گریه می‌کردند.

اما اکنون سال‌ها از آن موسوم سخت می‌گذرد، من و همه کودکانی که آن روز شخصیتت را درک نکرده بودیم، امروز با اندیشه‌هایت رشد یافتیم، بزرگ شدیم، بزرگ و قوی، آن قدر قوی که دیگر حتی دنیا هم از صلابتمان می‌ترسد و بر خود می‌لرزد.

دشمن به راز شجاعتمان پی نبرده و نخواهد برد زیرا با اندیشه‌های تو پرورش یافته‌ایم، افکار تو در قلب، روح و خونمان رسوب کرده، تو رفتی اما یاد، نام و راهت همواره بر قلب‌هایمان جاری است.

انتهای پیام/و10

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

اخبار مرتبط

نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول