محمدباقر اسلامیصدر امروز به مناسبت سالگرد درگذشت حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد و پدر بزرگوارشان در گفتوگو با خبرنگار فارس در قزوین اظهار کرد: مردم قزوین سید علیاکبر ابوترابیفرد را میشناختند و به ایشان احترام بسیار میکردند از این رو این سید بزرگوار دوست داشتند تا گمنام در جبهه باشند تا کسی او را نشناسد که به او احترام بگذارد و مانع فعالیت او شوند.
وی بیان کرد: سال 1359 جنگ تحمیلی بین ایران و عراق شروع شد که در اوایل این جنگ سربازان ایرانی بهصورت تیمهای 24 نفره برای ضربه زدن به دشمن در اطراف شهر اهواز از جمله منطقه فارسیان میرفتند که از نیروهای رزمنده شهر قزوین نیز برای دفاع از ارزشها و آرمانهای اسلامی به این شهر عازم میشدند.
اسلامیصدر ابراز کرد: حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابیفرد برای اینکه کسی او را نشناسد سعی میکرد با رزمندگان دیگر به صورت انفرادی به شهر اهواز برود تا به صورت گمنام در ستاد جنگهای نامنظم شرکت کند و مخلصانه برای دفاع از ارزشهای اسلامی و وطنش خدمت کند.
دوست دارید با من بیایید تا شهید شوید
وی عنوان کرد: مردم و رزمندگان قزوین بسیار سیدعلیاکبر ابوترابیفرد را دوست میداشتند و علاقهمند خدمت به این سید آزاده بودند و همیشه رزمندگان قزوین به من اصرار میکردند که با ایشان برای انجام فعالیتهای رزمی به جبهه اعزام شویم.
همرزم سید آزادگان با اشاره به خاطرات حجتالاسلام سیدعلیاکبر ابوترابیفرد بیان کرد: رزمندگان قزوین همیشه اصرار میکردند که با این سید بزرگوار به جبهه بروند ولی ایشان قبول نمیکرد، روزی این رزمندگان از سید پرسیدند، چرا قبول نمیکنید تا با شما به جبهه اعزام شویم، سید ابوترابی پاسخ دادند، اگر من با شما به جبهه بروم و از دماغ شما خون بیاید و شما کشته شوید من چه باید کنم دوست دارید با من بیایید تا شهید شوید.
وی یادآور شد: سیدعلی اکبر ابوترابیفرد هر جا از محله شهر اهواز خدمت میکرد همیشه برای شرکت در مراسم دعای پرفیض کمیل و توسل پیش رزمندگان قزوین میآمد.
با بصیرت سید ابوترابی امید اسرا برای بازگشت به ایران دو چندان شد
وی با اشاره به خاطرات یکی از دوستان سید ابوترابیفرد که در اسارت با ایشان بودند، بیان کرد: در دوران اسارت سربازان عراقی به اسرا اصرار میکردند که از سیمان بلوک درست کنند و اسرا از درست کردن این بلوکها سر باز زدند و گفتند ما کارگر شما نیستیم ما اسیر هستیم، که این امر موجب خشم سربازان عراقی قرار گرفت و گفتند اگر درست نکنید همه اسرا را به زانو در میآوریم و همه شما را مورد ضرب و شتم قرار میدهیم وقتی که سربازان عراقی رفتند در این هنگام سید ابوترابی رو به اسرا کرد و گفت، برای سربازان عراقی آدم کشتن خیلی راحت است؛ زنان، فرزندان و خانوادههای همه شما در ایران منتظرتان هستند و لحظهشماری میکنند تا شما را ببینند پس برای اینکه روزی بتوانید خانوادههای خود را ملاقات کنید بهتر است بلوکها را درست کنید.
اسلامیصدر اضافه کرد: در این لحظه ابوترابیفرد نخستین نفر بود که شروع به درست کردن بلوکها کرد و سایر اسرا با دیدن این حرکت این سید بزرگوار شروع به درست کردن بلوکها کرد که بعد از مدتی سربازان عراقی برگشتند و دیدند که اسرا در حال درست کردن بلوک هستند به اسرا گفتند دیگر نیازی نیست که بلوک درست کنید ما با دستور دادن این کار به شما میخواستیم شما را امتحان کنیم که چقدر مطیع فرمان ما هستید.
وی بیان کرد: با انجام دادن این عمل ابوترابیفرد، بصیرت و آگاهی دادن ایشان به اسرا، رهایی اسرا از ضرب و شتم سربازان عراقی و شجاعت و نصیحتهای این سید بزرگوار به اسرا به همه آنان در اردوگاه روحیهای جدیدی داد و تحقق این امر موجب شد تا امیدشان برای بازگشت به وطن دو چندان شود و با حضور ایشان در اردوگاه صبر و استقامت اسرا در برابر آزار و اذیتهای سربازان عراقی افزایش یافت.
انتهای پیام/ش10/پ3003