به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، در طول هشت سال جنگ تحمیلی، گردانهایی بودند که مابین دیگر لشگرها و گردانها برای خود اسم و رسمی به پا کرده و در بین قرارگاههای فرماندهی جبهه به گردانهای خطشکن، معروف و مشهور شده بودند، یکی از آن گردانها که نامش در آن ایام بسیار بر سر زبانها بود و رزمندگان دلاورش حماسههای بیشماری را برای جبهه اسلام آفریدند، گردان خطشکن و ضد زره، حضرت ولیعصر (عج) استان زنجان بود.
گردان حضرت ولیعصر (عج) استان زنجان، در انجام دادن هرگونه ماموریت سخت و دشوار و در بعضی مواقع از نظر دیگران ناممکن و قبول خطرناکترین محورهای عملیاتی زبانزد تمامی فرماندهان و سرداران جنگ بود و شهرت و مهارت خاصی در زمینه عبور از موانع مستحکم و در هم شکستن خطوط دفاعی عراقیها و حفظ و نگهداری از خطوط پدافندی خودی و تثبیت آنها داشت و به همین دلیل همواره در تمام عملیاتهای بزرگ و سرنوشتسازی که علیه جبهه کفر و تاریکی طرحریزی و اجرا میشد، گردان حضرت ولیعصر (عج) زنجان به طور حتمی در یکی از محورهای سخت عملیاتی، به عنوان گردانی خطشکن در نظر گرفته میشد.
رزمندگان با غیرت و با همت زنجانی ویلان بینام و نشان گردان حضرت ولیعصر (عج)، در مراحل سخت و نفسگیر عملیاتها و در برهههای رعبآور و خطرناک، تک و پاتکهای سنگین و بیامان مزدوران بعثی، با ایمانهایی قرص و محکم و جسم و جانی آماده ایثار و شهادت و با روح و روانی آزاد و رها، از بند تعلقات رنگ به رنگ دنیای مادی، آنچنانی بیباک و جان برکف و دلیرانه میجنگیدند و دفاع میکردند که ماهها و سالها بعد از عملیاتها، خاطره ایثارها و فداکاری آنان و قصه نبردهای سهمناک و رعبآور گردان خطشکن حضرت ولیعصر (عج) زنجان نقل مجالس و شبنشینیهای نیروها و رزمندگان سایر گردانها و لشگرها میشد.
در روزهای آغازین دی ماه سال 1365 شمسی، در سختترین و تلخترین روزهای جنگ تحمیلی، عملیات بزرگ و سرنوشتسازی با رمز مبارک یا زهرا (س)، از سوی سپاهیان اسلام علیه جبهه کفر و تاریکی در منطقه وسیعی از دشت عمومی شلمچه طرحریزی و به مرحله اجرا در میآید که نام مقدس کربلای 5 برای این عملیات افتخارآفرین و تحسینبرانگیز نهاده میشود.
در یکی از سختترین و مشکلترین مناطق عملیاتی کربلای 5، لشگر 31 عاشورا به عنوان لشگری هجومی و خطشکن عمل میکند و قرار بر آن است که غواصان گردانهای خطشکن لشگر، از چند محور حمله خود را آغاز و با گذشتن از موانع بیشمار و در هم پیچیده دشمن بعثی، خطوط پدافندی بسیار مستحکم عراقیها را از چند ناحیه در هم شکسته و با تصرف سر پل دفاعی دشمن و نابودی سنگرهای محکم و بتنی خط اول، معبرهایی را برای عبور نیروهای موج دوم عملیات و رزمندگان سایر لشگرها پشتیبان باز کنند.
در دومین روز از دیماه سال 1365 گروهانی غواص از غواصان خطشکن گردان حضرت ولیعصر (عج) زنجان، متشکل از 70 نفر جوان مخلص و شجاع و جوانانی از بهترین و پاکترین انسانهای زنجانی در تاریکی شب، مسافت زیادی از آب دریاچه مصنوعی ـ موسوم به آبگرفتگی ـ را با لباس غواص و تجهیزات کامل جنگی، به صورت شنا طی کرده و بدون کوچکترین صدایی، در کمال سکوت دارند آرام، آرام خود را به موانع دشمن بعثی نزدیک و نزدیکتر میکنند.
بنا به گفتههای فرمانده دلاور لشگر 31 عاشورا سردار امین شریعتی، استمرار و تداوم عملیات کربلای 5 و صدور فرمان حرکت نیروهای موج دوم و سوم لشگرهای پشتیبان از سوی قرارگاه فرماندهی و ادامه مراحل بعدی عملیات، بستگی کامل و مستقیم به نتیجه پایانی، حملات نیرویهای غواص و رزمندگان خطشکن گردانهای موج اول داشت و در صورت ناکامی و عدم موفقیت رزمندگان غواص و خطشکن، در عبور از موانع و درهم شکستن خطوط پدافندی دشمن و تصرف سر پلی برای پیاده شدن رزمندگان از قایقها، عملیات بیدرنگ همانجا متوقف و لشگرهای حاضر در بوتههای عملیاتی بیدرنگ و با سرعت از مناطق عملیاتی به عقب کشیده میشدند.
خطشکنان باغیرت و باهمت زنجانی و غواصان پاکباز گردان حضرت ولیعصر (عج)، از اهمّیت بالای ماموریت سرنوشتسازی که گردان عهدهدار انجام آن شده بود، به خوبی مطلع بودند و از دشواریها و خطرهای بسیار زیاد این ماموریت کاملاً آگاه و باخبر بودند، آن پاکبازان عاشق با ایمانهایی استوار به راه و مسلک خمینی کبیر و دلهایی مملو از امید به امدادهای غیبی خداوند قادر و رحمان، داشتن با چشمانی باز و قلبهایی مشتاق به قربانگاه عشق میرفتند.
همه آن جوانمردان از جان گذشته به خوبی میدانستند سستی و تنبلی کردن هر کدام از آنها، موجب ناتوانی گروهان در حرکت تند و سریع خواهد شد و پیشروی کند گروهان و عدم عبور به موقع از مابین موانع پیچ در پیچ دشمن، موجب ناکامی گروهان در امر حمله غافلگیرانه و تصرف ساکت سنگرهای خط نخست نیروهای عراقی خواهد شد و عدم سقوط خط پدافندی دشمن و خاموش نشدن آتشباری سنگرهای دفاعی آن، باعث بیداری نیروهای عراقی و سر و سامان گرفتن نظم دفاعی آنها و گیر افتادن تمامی نیروهای خطشکن حاضر در منطقه، در وسط میدانهای وسیع مین و موانع بیشمار خورشیدی و ردیفهای متوالی سیم خاردار دشمن شده و با مسلط شدن نیروهای دشمن به اوضاع و احوال، آتشباری بیامان ادوات سنگین و سبک آنان آغاز شده و در نهایت با قتل و عام بیرحمانه همه نیروهای خطشکن منجر به توقف سریع عملیات و صدور دستور عقبنشینی از سوی قرارگاه عملیاتی خواهد شد.
آن پاکبازان حماسهساز، چندی قبل در عملیات لـو رفته کربلای چهار، عیناً شاهد و ناظر بیرحمی و شقاوت مزدوران تاریکی و دژخیمان خونخوار بعثی بودند و با چشمان خود تماشاگر فداکاری و شهادت مظلومانه دوستان و همرزمان غواص و خطشکنان گردان حضرت ولیعصر (عج) در دقایق آغازین عملیات کربلای 4 بودند، همگی داغدار و سیاهپوش هجرت خونین همرزمان و رفیقانشان بودند، نفر به نفر آنان یاران و همسنگران عزیزی را از کف داده بودند و اینک جای خالی آن یاران به مقصد رسیده را با تمامی جسم و روح خود احساس میکردند و همین احساس نیروی عظیم و کوبنده در تک تک نیروهای خطشکن گردان ایجاد میکرد و انگیزه آنها را برای عبور از موانع بیشمار دشمن و در هم کوبیدن خط اول عراقیها و باز کردن معبری برای هجوم نیروهای رزمنده دو صد چندان میکرد.
بچهها به کنار موانع دشمن رسیده و غواصهای دلاور تخریبچی مشغول باز کردن معبری برای عبور آنان هستند، با ذکر نام مقدس خداوند کریم، نخستین ردیف از سیم خاردارهای حلقوی بریده میشود و بچههای جان بر کف تخریبچی در کمال آرامش و سکوت و در نهایت دقت و سرعت، یکی پس از دیگری مینها و تلههای انفجاری را خنثی کرده و گام به گام با پاکسازی دقیق معبر به جلو حرکت میکنند.
منطقه در سکوتی بسیار مرموز و خوفناک فرو رفته و عجیب اینکه از آتشباری عراقیها و صدای انفجارهای پی در پی هر شبی، اکنون خبری نبود، بچههای خطشکن غواص، با شور و هیجانی وصفنشدنی چشم انتظار اتمام کار برادران تخریبچی و تکمیل شدن معبر برای حرکت گروهان هستند، آنها با چشمانی نگران تلاش و کوشش عاشقانه غواصان تخریبچی را دنبال کرده و برای آغاز حمله و نبرد با مزدوران بعثی ثانیهشماری میکنند، آنان آنچنان محکم قبضه سلاح را در دست خود میفشارند که گویی گلوی ناجوانمردان بعثی را میفشارند، در نگاهشان خشم و استقامتی مردانه موج میزند و از میان لبانشان ذکر اسماء الهی لحظهای قطع نمیشود.
آری اگر نصرت و یاری خداوند قادر و توانا نبود و امدادهای غیبی الهی به یاری سپاهیان اسلام نمیآمد و اگر آموزههای عاشورایی حماسه سرخ کربلای سالار شهیدان، آموختههای بچههای مظلوم و بیادعای بسیجی نبود و اگر آن همه صداقت و خلوص و شجاعت و پاکی و بیباکی و وفاداری و فداکاری و از همه مهمتر شهادتطلبی و از جان گذشتگی در نفر به نفر آن دلباختگان عاشق اسلام و امام و انقلاب نبود به حقیقت هیچ عقل سلیمی و هیچ طراح و کاربلد مسائل جنگی نمیتوانست حتی نیم درصدی هم امکان عبور نفرات پیاده از آن همه مانعهای جور به جور و موانع پیچ در پیچ را بدهد.
دهها ردیف متوالی سیم خاردارهای حلقوی و طولی، که به صورت بسیار انبوه و شکلهای مختلف هندسی تا کنار نخستین سنگرهای دشمن کشیده شده بود، به هر طرف نگاه میکردی خود را در محاصره خورشیدیها میدیدی، موانع خورشیدی از تکههای سه متری میلگرد و لوله و تیرآهن ساخته شده و به صورت ردیفی و پراکنده از چند صد متری خشکی به داخل آب ریخته شده بودند و به ویژه در کنار آب ردیفهای اول و دوم خورشیدها را، آنچنانی فشرده در کنار هم چیده بودند که اجازه عبور به هیچ جانداری را نمیدادند، میدانهای گسترده و وسیع مین که با انواع مینهای آبی، ضد نفر و ضد قایق و هزاران مین منور و صدها نوع تله انفجاری و بشکههای 220 لیتری فوگاز و مواد آتشزا تجهیز شده بودند و خاکریزهای مثلثی شکل و «نون» شکل و «ب» شکل، که آدمی در داخل آنها گم میشد و راه خروج از آنها را نمییافت.
در کنار آب و در امتداد خط پدافندی اول عراقیها کانالهایی طویل با مصالحی همچون تیرآهن و آجر و سیمان و بتن در عمق زمین احداث گردیده بود، که در داخل آنها سنگرهای بسیار مستحکم و تقویت شدهای با میلگرد و بتن طراحی شده بود، که نخستین دژ دفاعی دشمن به شمار میرفت و در اکثر آن سنگرهای مستحکم، سلاحهایی مستقر کرده بودند که میتوانستند شعلههای سوزان آتشرا تا مسافت صدها متر به طور متوالی پرتاب و پخش کند، در تعدادی از سنگرها، تیربارهای سنگین تانک و ضد هواییهای دو لول و چهار لول را طوری جاسازی و مستقر کرده بودند که به راحتی میتوانستند از کمر به پایین نیروهای پیاده را هدف بگیرند و در صورت زمینگیر شدن نیروها باز به خوبی میتوانستند آنان را هدف قرار بدهند، اینهایی که گفته شد فقط گوشهای بسیار اندک از موانع به کار رفته در مناطق عملیاتی کربلای 5 به توسط نیروهای بعثی و همیاران غربی و شرقی آنها بود.
هنوز معبر کامل نشده و تا لب آب و نخستین سنگرهای دشمن، دهها متر فاصله باقی مانده، دلاورمردان تخریبچی، عاشقانه با تمام قدرت و توان مشغول پاکسازی معبرند، که ناگهان آسمان منطقه و فضای تیره و تاریک اطراف بچهها، با نورافشانی صدها گلوله منور به مانند روز روشن شده و سکوتی که تا لحظاتی قبل کل منطقه را در برگرفته بود با صدای وحشتناک انفجار گلولههای مختلف ادوات سنگین و غرش تیراندازی دوشکاها و مسلسلهای سنگین تانک و تیربارهای ضد هوایی دشمن در هم شکسته شده و بیوقفه از زمین و هوا بر سر بچهها آتش ریخته میشود، در هر ثانیه هزاران گلوله توپ و خمپاره و تانک و صدها موشک کاتیوشا و مینی کاتیوشا و آر.پی.جی هفت زوزهکشان در اطراف بچهها فرود آمده و با صدای بسیار سهمناکی منفجر شده و ترکشهای ریز و درشت آنان سوتکشان از بالای سر آنها رد میشدند، مسیر حرکت بچهها مستقیم زیر رگبار بیامان گلولههای سرخ رنگ رسام و سلاحهای سبک مزدوران بعثی قرار داشت و سطح آب دریاچه توسط آتشباری سلاحهای آتش پران دشمن به جهنمی سوزان و آتشین مبدل شده بود، عراقیها بزدل، وحشتزده و هراسان کل منطقه را به زیر آتش بسیار پر حجم و دیوانهواری گرفته بودند.
بچههای باغیرت و باهمت زنجانی و غواصان پاکباز گردان حضرت ولیعصر (عج)، با دیدن این اوضاع بسیار وخیم و خطرناک، بیدرنگ و بدون از دست دادن زمان با توکل بر قادر یگانه و دلی امیدوار به امدادهای الهی و توسل جستن به نام نامی بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) با تمامی قدرت و توان به سمت خطوط بسیار مستحکم و غیر قابل نفوذ عراقیها (به گفته همیاران و مستشاران غربی و شرقی صدام) هجوم آورده و پروانهوار خود را به موانع بیشمار دشمن میزنند.
فاصله بسیار کمی تا خشکی و نخستین سنگرهای دشمن باقی مانده و از تمامی سنگرها و از هر گوشهای از خط پدافندی دشمن به سمت بچهها تیراندازی میشود، فضای اطراف مسیر حرکت غواصان، با هالهای از دود و غبار سیاه رنگی، که حاصل از انفجارات مختلف و پرتاب یکسره آتش از سوی عراقیهاست، پوشانیده شده، سیم خاردارهای حلقوی و طولی دشمن آنقدر زیاد است که به هیچ عنوان نمیشد از دستشان فرار کرد و هر طوری بود به یک طرف لباس و تجهیزات بچهها گیر میکردند و نوکهای تیزشان ضمن اینکه دست و پا و صورت و بدن اکثر بچهها را پاره و خون آلود میکردند، حتمأ باید برای خلاص شدن از دستشان نیز لحظاتی وقت گذاشت و همین امر باعث کندی حرکت بچهها و کاسته شدن از سرعت پیشروی آنها میشد.
پیشروی غواصان، به دلیل آتشباری سنگین و بیوقفه دشمن و پیچیدگی و گستردگی موانع آنها، بسیار دشوار شده بود و بچهها باوفای امام (ره) داشتن با دادن جان و هستی خود، گام به گام جلو میرفتند و در کمال مظلومیت و نهایت سکوت، غریبانه و بیپناه، یکی پس از دیگری با اصابت گلوله یا ترکشی به شهادت میرسیدند و پیکرهای پاکشان در میان سیم خاردارها و خورشیدیها گیر کرده و بر روی آب شناور باقی میماند.
یاد شهدایی که جانانه در مقابل دشمن ایستادند و اجازه ندادند که خاک کشور با پای کثیف آنها آلوده نشود گرامی باد.
انتهای پیام/2308/ح20/ف4004