به گزارش خبرنگار فارس در ارومیه، محیط دانشگاه با توجه به خصوصیات خود محل برخورد دیدگاهها و عقاید است و طرح آنچه در ذهن استاد و دانشجو است میتواند منشأ مؤثر در ایجاد نوآوری فکری شود لذا این دانشجویان هستند که باید فضا برای آنها فراهم شود تا بتوانند نظرات خود را بیان کنند.
برگزاری کرسیهای آزاداندیشی یکی از مطالبات جدی مقام معظم رهبری در سالهای اخیر است که گمان میرود با توجه به تأکیدات جدی بر علمی ساختن فضای مراکز آموزش عالی همچون حوزه و دانشگاه تحقق این مهم از سوی متولیان اجرایی کمابیش مورد غفلت قرار گرفته به طوری که در واکاوی روند اجرایی کرسیهای آزاداندیشی بدون توجه به کیفیت، تنها به ارائه آمار و ارقام بسنده میشود.
در رابطه با نقش وحدت حوزه و دانشگاه در برگزاری کرسیهای آزاداندیشی به سراغ حجتالاسلام کریم جباری عضو هیئت علمی دانشگاه ارومیه و استاد حوزه و دانشگاه و مشکلات را در این زمینه جویا میشویم.
* روند تولید متون علوم انسانی با رویکرد بومی و اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این زمینه تلاشهای ارزشمند اولیهای صورت گرفته و میگیرد، ولی از آنجا که ساختار علمی و آموزشی دانشگاههای کشور تحول چندانی نیافته، این تحقیقات ارزشمند در دانشگاهها بازتابی ندارد و مستقلاً و برای خود صورت میگیرد، دانشگاهها به جز در رشتههایی که موضوع آنها علوم اسلامی است همچنان با محوریت متون ترجمه شده غربی کار میکنند و چون محل اصلی جذب و استفاده از تلاشهای مربوط به بومی و اسلامی شدن علوم دانشگاهها است، تلاشهای مزبور تأثیر چندانی در روند سنتی علمی و آموزشی دانشگاهها نداشته و این مراکز در زمینه اسلامی و بومی کردن علوم هیچ گام قابل توجهی برنداشتهاند به طوری که در رشتههای روانشناسی و جامعهشناسی و امثال آنها همان سبک رایج در همه دانشگاههای دنیا دنبال میشود و تنها چند واحد معارف اسلامی یا اشاره گذرا به نظریات ابن سینا و غزالی و فارابی و علامه طباطبایی تازگی دارد که این مباحث نیز کاملاً به شکل حاشیهای و ضمیمهای و مجزا عمل میکند.
* برای وحدت حوزه و دانشگاه چه سرفصلهای علمی و اجرایی میتوان ترسیم کرد؟
هدف اصلی وحدت حوزه و دانشگاه ایجاد نگرش و تعامل مثبت در حوزویان و دانشگاهیان نسبت به وظایف و تلاشهای همدیگر است، در این زمینه انتظارات حداقلی و حداکثری وجود دارد.
حداقل انتظارات آن است که سوءتفاهمها بین حوزه و دانشگاه از بین برود و جو همدلی بین آنان حاکم باشد و بدبینی و سوء ظن و پیش داوری در میان نباشد و حداکثر انتظارات این است که حوزه و دانشگاه در حد آرمانی به یک مرکز بزرگ و جامع و به روز و معتبر جهانی تبدیل شود؛ به طوری که جوابگوی همه نیازهای علمی جوامع اسلامی و بلکه جهانی باشد و نقش اساسی و محوری در تولید علم و نظریهپردازی و تعامل فرهنگی خلاق و فعالی با جوامع شرق و غرب داشته باشد به هر حال برآورده شدن هر یک از حداقلها و حداکثرها با شعار و حرف و چسباندن یک پوستر و چند گزارش خبری امکانپذیر نیست، بلکه نیازمند برنامهریزی و جدیت و تلاش دامنهدار و مستمر است.
مثلاً هنوز بعد از گذشت 33 سال از انقلاب هنوز دانشگاهها درک درستی از آموزشهای حوزوی و وضع و حال آموزش و تحقیق و زندگی طلاب حوزه علمیه قم ندارند و برعکس، حوزویان نیز اگر چه در دانشگاهها حضور دارند، ولی بدنه حوزه علمیه در نگاه به دانشگاه و فعالیتهای آموزشی و تحقیقی آن نیز وضعیت مشابهی دارد و تعامل مؤثر و خلاقی در این عرصه به چشم نمیخورد. با اینکه کشور ما اسلامی است، ولی تشکیلات اداری و علمی حوزه و دانشگاه اصلاً با هم هیچ نوع تعامل علمی و تحقیقی ندارند و به طور مشترک پروژههای علمی و برنامههای فرهنگی اجرا نمیکنند.
* حوزه و دانشگاه در الگودهی به نسل جوان جامعه آن هم پس از 33 سال از انقلاب اسلامی تا چه اندازه موفق بودهاند؟
ما اساتید بسیار فرهیخته و وارستهای در دانشگاه و حوزه داریم که الگوهای بسیار خوبی برای دانشگاهیان و حوزویان و عموم طبقات جامعه هستند، ولی در مجموع، حوزه و دانشگاه با نیازها و مطالبات اجتماعی و فرهنگی جامعه و سیستم اداری و مدیریتی آن به صورت یک مجموعه و سیستم به هم پیوسته عمل نمیکند و علت آن هم جدایی نهادهای علمی از یکدیگر و از جامعه است.
بسیاری از مباحث حوزه و دانشگاه هنوز هم شکل تئوریک، سنتی و قدیمی و غیرکاربردی دارد و با انتظارات اجتماعی نسل جدید و گفتمانهای امروزی و معضلات کنونی هماهنگی و همراهی ندارد، در حالی که باید این دستاوردها چنان غنی و جامع و متنوع باشد که نسل نو تمام مشکلات علمی و دینی خود را با عشق و اشتیاق از حوزه و دانشگاه جویا شود. در حالی که در مواردی دانشگاهها خود زمینهساز معضلات فکری و اخلاقی هستند.
علت اساسی این مشکل عدم نیازسنجی اجتماعی و نبود مسئله شناسی، نظرسنجی و اولویت شناسی در مطالبات علمی و دینی است، تاسیس دانشگاههای علمی و کاربردی هم که قرار بود به عملیاتی و کاربردی شدن دانش کمک کند عملاً به محلی برای مدرکدهی به افراد شاغل و کم سواد اختصاص یافت و نتوانست به اهداف خود برسد و عملاً علاوه بر این که نشان داد ماهیت کاربردی ندارد، به اساس علم و آموزشهای علمی دانشگاهی هم آسیب زد و عملاً استانداردهای درس و دانش و مطالعه و تحقیق در این دانشگاهها بسیار نازلتر از دانشگاههای دیگر و معضلات اخلاقی آنها هم بیشتر از آنها است، دانشگاههای غیر انتفاعی هم کمابیش وضعیت مشابهی دارند، اگر اساس علم و دانش و باورها و اخلاقیات دانشجویی و استادی آسیب ببیند که دیده است چگونه میتوان از پیوند حوزه و دانشگاه یعنی پیوند علم و ایمان صحبت کرد؟
* تحقق کرسیهای نظریهپردازی و همچنین نقد و مناظره علمی از مطالبات رهبری است چرا حوزه و دانشگاه نسبت به این مطالبه جدی کوتاهی میکنند؟
با اینکه رهبر معظم انقلاب بارها و بارها به ضرورت این مهم تاکید ورزیده ولی تاکنون برخی مراکز آن هم در حد بسیار ضعیف و مقطعی برنامههایی به منظور تشکیل کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره علمی انجام دادهاند و بسیاری از طرفداران کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظرات علمی به جای اینکه عملاً نظریهپردازی کنند و به بحث و نقد علمی و منصفانه مشغول باشند، به سخنرانی در اصل این موضوع و ضرورت آن مشغول هستند و هنوز در مباحث مقدماتی و الفبای مسائل ماندهاند و با اینکه منطق علمی و دینی ما بسیار مستحکم است و پشتوانه و مبانی و منابع استواری داریم، از نقد و بحث هراسانند و علت آن هم ضعف روحیه علمی و انتقادی و ناتوانی در مدیریت کرسیهای نقد و بحث و آزاد اندیشی است و ترس و هراس از این که مبادا مباحث علمی به محلی برای تنشهای تند سیاسی یا کانونهای انحراف فکری تبدیل شود که البته دغدغه و حساسیت قابل توجهی است، ولی بیش از اندازه وسواسیگری و احتیاط و ترس در این موارد با عظمت فکر و دین و انقلاب ما و مطالبات پیاپی رهبر معظم انقلاب سازگار نیست.
تصور برخی هم از کرسیهای نظریهپردازی و همچنین نقد و مناظره علمی این است که چند سخنرانی ساده و بیفایده و یک طرفه برپا کنند یا عدهای از دوستان همفکر دور هم بنشینند و گپوگفت دوستانه و شخصی داشته باشند و بعد شیرینی و چایی بخورند و اسم این گردهمایی دوستانه را کرسیهای نظریهپردازی و آزاداندیشی بگذارند و گزارش دهند که چنین و چنان جلساتی داشتهایم؛ ولی وقتی به مطالب مطرح شده در این همنشینیها نگاه میکنیم نتیجه و حاصل و خروجی ارزشمندی نمیبینیم که مشکلی را حل کند و به معضلی جواب داده باشد و راهکاری ارائه دهد که سایر مراکز و محافل هم از آن استفاده کنند، اگر هم این برنامهها تأثیر خوبی داشته که بعضاً داشته این مخاطبان و دیگران هستند که باید اظهار نظر کنند نه برگزار کنندگان این برنامهها که پیاپی از خود و کارهای خود تعریف و تمجید کنند.
* به نظر جناب عالی مؤلفههای ارتقای شاخصههای وحدت موضوعی میان حوزه و دانشگاه چیست؟
هر اندازه که نگرشهای دینی و تعهد به اخلاق و آرمانهای معنوی در درسها و کلاسهای رسمی دانشگاه و افکار و احساسات استادان دانشگاه نمود بیشتری پیدا کند و از طرفی هر اندازه که روشها و نگرشهای علمی جدید و نیازهای اجتماعی نسل امروز و طبقات و تیپهای مختلف مردم در جامعه کنونی به شکل علمی و کارشناسی شده به حوزههای علمیه منتقل شود و حوزه و دانشگاه بتواند خودش را با این مؤلفهها بسنجد و پیش ببرد و متحول کند، میتوان مستمراً خودمان را محک بزنیم که چه اندازه به اهداف و انتظارات والاتری از وحدت حوزه و دانشگاه دست یافتهایم.
انتهای پیام/61013/ن/د1000