به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، هفته دفاع مقدس زمان مناسبی است تا بخشی از رشادتهای رزمندگان را برای مردم و به ویژه جوانان معرفی کنیم، اگر چه بخواهیم این رشادتها را بیان کنیم سالها زمان و هزاران هزار دفتر نیاز دارد.
یکی از جمله رزمندگان زنجانی که به عنوان غواص در طول دوران دفاع مقدس رشادتهای فراوانی را از خود به یادگار گذاشته ابوالفضل خدامرادی وطن فرزند، حبیب است که در تاریخ 1342 چشم به جهان گشود.
مردی از شمار شیران دریا که سینه ستبرشان امواج خروشان اروند و کارون را به زانو درآورد و بال و پرشان در کرانههای فرات حضور به عطش و آتش دیدار یار سوخت، نامش ابوالفضل و نشانش خدامرادی بود.
او در رمضان 1342 رویش سبزش را آغاز کرد و پا به سنگفرش کوچههای سبز انتظار سرخ نهاد، انتظار شنیدن جرس کاروان خون خدا که روان در بستر بلند تاریخ است.
ابوالفضل در سالهای پیش از دبستان، گوش جان به آهنگ آسمانی قرآن سپرد و در مکتب تعلم آیههای سبز نور زانوی تلمذ زد، آنگاه گام به مدارس شهید چمران و شهید منتظری نهاد و موفق به اخذ دیپلم شد.
با آغاز قیام بیداری به جمع جماعت توحیدیان پیوست و در ستیز با سپاه ظلمت و سرنگونی مجسمه طاغوت در چهار راه پایین حضور فعال یافت. هنگامی که دشمن، غدار ماشه تجاوز را به سوی ما چکاند، او نیز به جمع اهالی محله دفاع مقدس پیوست، مرد کوچکی که فقط چهارده بهار از گردش افلاک را دیده بود.
ابوالفضل فرمانده گروه غواصان در گردان ولیعصر(عج) بود، او در بسیاری از عملیاتها مانند کربلای یک، دو، سه، چهار و پنج و خیبر و .. جانانه حضور داشت کرد و سهبار در مصاف آهن و ایمان از ناحیه چشم، شکم و پا مجروح شد که در نخستینبار به مدت 9 ماه در آلمان بستری شد.
این سپیدار سرخ در آخرین دیدار با خانواده حال و هوای دیگری داشت، کمتر سخن میگفت و بیشتر سر در گریبان تفکر داشت و بر سر سجاده دعا و نیایش و سرانجام پاداش شش سال جهاد و مبارزهاش را گرفت و در موجی از خون به سوی افلاک پر کشید.
او که در عملیات کربلای پنج فرمانده گروهان غواصان بود، پس از عبور از رودخانه اروند، گلویش به تیر ستم دریده شد و به جمع ستارگان سرخ آسمان شهادت پیوست.
همرزمانش میگویند، این شهید بزرگوار بسیار شوخ بود و با رزمندگان شوخی میکرد و به همین دلیل همه دوستش داشتند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.