به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج عاشورا با گذشت سالها و قرنها به راهی روشن و ماندگار تبدیل شده که در آن گذشتن از خواستهای نفسانی و مادی تمرین شد تا عاشورا از یک حادثه ساده به یک مکتب و فرهنگ تبدیل شود.
از روزی که نخستین مراسم عزاداری شهادت امام حسین (ع) و یاران با وفایش در سال 61 هجری از سوی حضرت زینب (س) برگزار شد، کمتر کسی فکر میکرد که بعد از گذشت بیش از هزار و 400 سال همچنان شیعیان علی در سوگ این واقعه ماتم بگیرند و عزاداری کنند، ولی این اتفاق افتاد و هر ساله شاهد هستیم که نوای "یا حسین" در دورافتادهترین نقاط شیعهنشین به ویژه ایران اسلامی طنینانداز میشود.
به راستی راز این جاودانگی چیست؟
در عرب جاهلیت آن زمان در سالگرد شهادت امام سوم شیعیان، جشن و پایکوبی میشد و مردم به شیوههای مختلف خوشحالی خود را از واقعه کربلا نشان میدادند، اما این رقص و پایکوبی شاهانه و مجلل از یک سو و مراسم ساده اما سوزناک حضرت زینب(س) در غم برادرش نیز از سوی دیگر راز یک جاودانگی را با خود همراه داشتند که گذر زمان آن را نمایان کرد.
امروز دیگر از خوشحالی هیچ شخصی در روز شهادت امام حسین و یارانش خبری نیست ولی غم و اندوه حادثه کربلا بعد از سالها و قرنها نه تنها زنده و پابرجا است بلکه هر ساله با شور و حال بیشتری برگزار می شود.
* سؤالاتی که امروز در ذهن نسل جدید است باید پاسخ داده شوند
اگر چه ظاهر برگزاری مراسم روز تاسوعا و عاشورا نیز از اهمیت خاصی برخوردار است ولی باید بپذیریم که عاشورا تنها یک روز و یک مراسم نیست و دامنه تاثیرپذیری آن بر دلهای پاک بشریت از عاشورا یک مکتب و فرهنگ ساخته است، فرهنگی که اگر حاکم شود نه ظالمی در دنیا پیدا میشود و به تبع آن نه هم مظلومی.
امام حسین (ع) به دعوت کوفیان به سمت این شهر با سپاه اندک خود روانه شد که در میانه راه با سپاه دشمن روبرو می شود که مانع از رسیدن وی به کوفه و به رهبری رسیدن وی شوند.
شکی نیست که حسین که مرگ خود و یارانش را در یک قدمی خود میدید، میتوانست با یزیدیان کنار بیاید و جان عزیز خود را با سازش با دشمنان خود حفظ کند، ولی چرا این کار را نکرد؟
حسین نه سپاهی داشت که بخواهد به اتکای آن، به شکست دشمن مطمئن باشد و نه هم حرص مقام و حکومت داشت، پس چرا مردد نشد و راه خود را ادامه داد؟
همه این سؤالات امروز در ذهن به ویژه نسل جدید است که باید به درستی و مهارت به آنها پاسخ داد.
امام حسین (ع)، برای یک راه و یک فکر میجنگید و در این مسیر انتخابی خود، چنان قوت قلبی داشت که وعدهها و قولهای مادی و دنیوی، و ذلت بیعت با سپاه دشمن را نپذیرفت تا نهضتش با خونین شدن ادامه پیدا کند و جاودان شود.
* پیام حسین پیام آزادگی بود
به هر حال حادثه کربلا در کربلا نماند و در حالی که انتظار میرفت که نهایتا در یک یا دو نسل بعد از خود زنده بماند ولی شاهد هستیم که این واقعه چنان در سوگ و ماتم شیعیان علی تجسم میشود که گویا واقعه کربلا همین امروز اتفاق افتاده است.
تلاشهای زینب و عشق و ارادت شیعیان به امامان خود موجب شد که کربلا و واقعه تأملبرانگیزش به همه زمانها و نسلها صادر شود و بعد از گذشت قرنها همچنان راهی روشن برای آنانی باشند که میخواهند از مکتب و کانال حسین به افقی روشن و امیدبخش برسند.
امام حسین با نثار خون عزیز خود، یاران و ابوالفضل رشید میخواست یک پیام را به همه بشر بدهد و آن پیام چیزی جز پیام آزادگی نبود، پیامی که اگر تنها آن را بگیریم به بیراهه نخواهیم رفت و هیچ گاه و به هیچ وجه زیر بار زور نخواهیم رفت و ذلت را نمیپذیریم.
* عاشورا زمان بالیدن است نه نالیدن
عاشورا با همه تلخیها و غمهایش اما یک فرهنگ شیرین است فرهنگی که انسان را در روز مرگش به امید رسیدن به وصالی جاودان و شیرین خندان میکند و پر اشتیاق میسازد.
فرهنگی که انسان را از مادیات و دنیا جدا میکند تا برای راهش و فکرش، جانش را تقدیم کند.
آری، عاشورا نه بهانهای برای گریستن بلکه نقطهای برای نگریستن و تعقل و تفکر است.
عاشورا نماد شعور است و آموزه نه فقط شور و موزه، عاشورا راهی روشن است که حالا حالاها خواهد رفت.
============
یادداشت از کریم بنام
============
انتهای پیام/82005/ع/پ3003