به گزارش خبرگزاری فارس از سمنان، خرداد ماه روزهایی به یاد ماندنی در تاریخ این مرز و بوم است، خاطراتی شیرین چون سوم خرداد تا خاطراتی تلخ مانند 14 و 15 خردادماه.
و دوم خرداد 67 که امام خامنهای آن را حماسه دانستند، اما منتخبان این حماسه بزرگ قدر اعتماد مردم را نشناختند و راه به بیراهه بردند تا سوم خرداد که تکهای از میهنمان به آغوش وطن بازگشت.
روز مقاومت مردم دزفول در چهارم خرداد تا حوادث چهاردهم و پانزدهم خرداد و آغاز فتنه سال 88 در هفته پایانی خرداد، همه و همه اهمیت این ماه را دوچندان میکند.
خرداد برای همه سلایق و گرایشها خاطره است، خاطراتی که ما را مجال بحث و ذکر آن نیست ...
خرداد 68 بود و اضطراب عظیمی بر دلهای ما حاکم، قلب تپنده جهان اسلام در بستر بیماری بود و امت عاشق عاجزانه دست به دعا برداشته و شفای امامش را از خدا طلب میکرد.
امام امت، صبور و با شکوه در بستر بیماری دیدار معبود را طلب میکرد، اما اراده الهی بر این بود که دعای نایب امام عصر(عج) بر دعای میلیونها انسان دل شکسته پیشی گیرد و حجاب آسمانها را شکافته و مستجاب شود.
آری، سنتهای حکیمانه آفرینش، وصال یار را برای مراد ما رقم زده بود، 13 خرداد است، ملائک صف کشیدهاند، درهای آسمان گشوده شده و زهرای اطهر(س) آمدن فرزندش را انتظار میکشد.
حوریان و فرشتگان با گل ریحان آمادهاند تا به استقبال سلاله پاک رسول خدا(ص) بروند، هر چه بیشتر به شب نزدیک میشویم، حال امام وخیمتر میشود، نگرانیها در چهره انصار موج میزند.
ساعت از 22 شب گذشته، روح خدا آماده پرواز است، کاش بصیرتی داشتیم و فوج ملائک را میدیدیم که برای استقبال و دستبوسی به بستر روحالله میآیند.
بوی یاس در اتاق پیچیده است، بیشک زهرای اطهر(س) به همراه رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و ائمه اطهار(ع) بر بالین این محتضر حاضر شدهاند.
صدایی از آسمان به گوش میرسد: "یا ایتها النفس المطمئنه، ارجعی الی ربک راضیه المرضیه".وقت عروج است یا روحالله.
و امام با آرامشی بینظیر و ضمیری امیدوار به فضل خدا پر میگشاید، روح پر فتوح ولیّ خدا و نایب امام زمان(عج) به ملکوت اعلی پر کشید.
صدای یکی از ملائک را میشنوم: "یا روحالله خوش آمدی، اینجا دگر از جام زهر خبری نیست!"
پیچ رادیو را باز میکنم، قرآن میخواند، نگران هستم، ساعت به 7 صبح نزدیکتر میشود، موزیک اخبار ساعت 7 نواخته میشود و صدای آقای حیاتی را میشنوم.
"بسم الله الرحمن الرحیم"/ "انا الله و انا علیه راجعون"/ روح بلند پیشوای مسلمانان جهان، حضرت امام خمینی(ره) به ملکوت اعلی پیوست.
دیگر بقیهاش را نمیشنوم، اما ما باور نمیکنم پروازت را ...
نه باور نمیکنم که از ما جدا باشی، باور نمیکنم که از اینجا به آسمانها سفر کرده باشی، تو با مایی، همیشه با ما بوده و هستی.
هیچگاه ما را تنها نگذاشتهای، نمیدانم چقدر سوگواری تو سخت است، ای کاش این دل غمدیده را با خود برده بودی تا از سرگردانی بین سوگ و ناباوری، بیرون میآمد.
تو زنده همیشه تاریخی، تو حقیقت زندگی در تاریخی نامت را بلند میدارم، ای آفتاب همیشه فروزان انقلاب.
اماما! ای سفر کرده دیار عشق، ای که با تیغ برّان حکومت، خیبرشکن قلعههای نفاق زمانه شدی، ای که باغ هستیات بهار آزادی را آسایش دگر بود، بر بال کدامین ملک نشستی که این چنین بیتاب و شتابان به سرای جاوید سفر کردی؟
در مناجاتهای شبانهات معشوق را با کدامین نام زمزمه کردی که اینگونه نامت را خواند؟ خلوت انست را در کجا گستردی که اینگونه مستجاب شد؟ و اینک ماییم تنها و غریب، با ماتم جانسوزت، در سالروز هجرانت، با یادت به دلهای سوگوارمان تسلی ده.
آن روز و روزهای بعد امام به عرش سفر کرده در کرانه قرب الهی از عرش اعلی، امت دلشکسته و بیتاب خود را نظاره میکند.
امتی که یتیم شده است و در سوگ پدری که تکیهگاه امت بود، بیتابی میکنند، در این امت غریب، پدر رفته است و خنّاسان و گرگها خوشحال از رفتن پدر در توهم شوم حملهاند تا این ملت تازه پا گرفته را تاراج چپاولگریهای خود کنند.
زخمی که بر دل امت وارد شده، دشمنان را شاد کرده است، خمینی(ره) بیبدیل بود، دشمنان هم میدانند و از خلأ این گوهر الهی خرسند هستند.
اما در گوشهای دیگر از این دریای ماتم، خبرگان زیر یک سقف جمع شدهاند تا مرهمی برای این زخم بیابند تا شاید قدری درد فراق امام التیام یابد، خداوند متعال، لطف دیگری را نثار امت امام میکند.
گویا خداوند با هدایت خود، مسئولیت سنگین انتخاب جانشین امام را بر دوش خبرگان سبکتر کرده است.
همه حاضران از او میخواهند، اما او سر به زیر انداخته و به یاد تضرع صبحگاهی خود به درگاه خداوند متعال است.
او نگران ایمان خویش است و خاشعانه از خدا میخواهد که او را از این مسئولیت عظیم معاف دارد، اما خداوند متعال سرنوشت دیگری را برای او رقم زده است و آن، اینکه اسلام در غیاب امام معصوم نباید بدون زعیم باشد.
در دلهای خبرگان شور وشعفی بر پا میشود. مهرش بر دلها مینشیند. وقت حساب و تصمیمگیری است که مخالفی پیدا میشود، او برمیخیزد و مخالفتش را با انتخابش اعلام میدارد، اما صدایی از میان خبرگان به او میگوید: "بر شما فرض است، این تکلیف است که باید بپذیری".
خبرگان به علامت رضایت بر میخیزند و رضایت ولیعصر(عج) نیز حاصل میشود. او انتخاب خبرگان نیست، چرا که ولیّ خدا را جز خدا انتخاب نمیکند، او منتصب است و منصوب شده خدا و امام زمان(عج).
سیدعلی خامنهای، زعامت کشتی امت اسلامی را برعهده میگیرد، زخم یتیمی التیام مییابد، این خبر در میان امت میپیچد و فرزند روحالله جای پدر را میگیرد.
ولایت از یک ولی به ولی دیگر خدا منتقل میشود و امتحان ولایتپذیری آغاز میشود.
همه برای قبولی در این امتحان تلاش میکنند و جز گروه اندکی که در مقابل سیل عظیم امت بسیار ناچیز و حقیرند، بقیه برای بیعت با نایب امام زمان(عج) از هم پیشی میگیرند.
در ورای مرزها همه بهت زدهاند، بر پیکر گرگها و خفاشها همه گرد مرگ باریده است، وحشت دوباره در دلهای پلیدشان نمود پیدا میکند.
لبخند شادیشان رنگ میبازد، خمینی دیگری آمده است و یادمان میآید این ابیات را:
گرگها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر رفت تفنگ پدری هست هنوز
گر چه نیکان همگی بار سفر بربستند
شیر مردی همچو علی خامنهای هست هنوز
گر امام شهدا نیست کنون در برمان
خلف صالح و مظلوم علی هست هنوز
==============
نگارش از: مرضیه کبیری
==============
انتهای پیام/ش10/ط4000