به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، حمیده ساعدی که عصر امروز داستان زندگی خود پس از شهادت همسرش را در همایش زنان ایثارگر سنندج بیان کرد، میگفت: سخن از رنجها و بغضهایی که در گلو ترکید و صدا نداشت از فرزندان بیپدری که حسرت دیدن پدر بر دل آنها ماند و حسرت آوای خوش پدری که فرزندانش را صدا میکند، کجاست، دستان نوازشگر پدر که فرزندانش را نوازش کند در طول این 23 سال بر دلم سنگینی میکند.
وی افزود: در آن زمان که اوج جوانیم بود و تنها 17 بهار از زندگیم میگذشت با وجود یک فرزند زیبا و فرزند دیگری که در وجودم رشد میکرد پایه و ستون خانهام فرو ریخت.
همسر سردار شهید غلامعلی بیدی خاطرنشان کرد: گویی دنیا بر سرم خراب شد همچون کشتی بیناخدایی خود را از دست داده در دریای بیکران زندگی غرق شده دیدم.
به گفته وی، باید به کجا پناه میبردم و چگونه فریاد میزدم از چه کسی یاری میخواستم تا در این مصیبت سنگین مرا یاری میکرد در آن زمان یاد و نام خدا از زبانم دور نمیشد و با نام الله به خود صبر میدادم، اما چگونه به دو غنچه زندگیم که به خاطر نبود پدر پژمرده شده بودند درس شکوفایی میدادم، خیلی سخت بود هنگامی که فرزندانم پدرشان را صدا میزدند و بیجواب میماندند.
ساعدی خاطرنشان کرد: درون پر از رنج و ناتوان از پروازی که همسفرم در بین راه تنهایم گذاشته بود، جز خداوند متعال یار و یاوری نداشتم و با دو کبوتر کوچک یادگار همسرم باید ادامه میدادم.
وی تصریح کرد: چراغ خانهام دیگر فروغی نداشت نور خانهام به آسمان پر کشیده بود و مرا در راه و مسیر تاریک زندگی تنها گذاشته بود.
به گفته این همسر شهید، بزرگترین دشواری زندگیم به دنیا آمدن فرزند دوم درست چند ماه بعد از شهادت همسرم بود فرزندی که هیچگاه نوازش و چشمان پر محبت پدرش را به خود ندید.
وی اضافه کرد: وقتی فرزندم به مدرسه میرفت و محبت پدران دیگران به فرزندانشان میدیدند ناراحت میشدند و با حسرت به آنها نگاه میکردند و اینها همه و همه سختی و غم دوری از همسرم را دو چندان میکرد.
ساعدی یادآور شد: به فرزندانم گفته بودند که پدرتان به سفر رفته و وقتی سراغ پدر را بارها و بارها از من میگرفتند به ناچار به دور از چشمان کودکانم ساعتها در خلوت و تنهایم اشک میریختم.
همسر شهید بیدی تصریح کرد: همیشه برای اینکه به قلب غمگینم آرامش بدهم به کلام خدا متوسل میشدم و با خواند این آیه شریفه که خداوند در قرآن کریم به پیامبرش خطاب میکند ای پیامبر اینگونه مپندارید که شهیدان مردهاند بلکه آنان زندهاند و نزد خداوند متعال روزی میخورند به خود آرامش میدادم.
وی گفت: به فرزندان خردسالم میگفتم پدرتان همواره در کنار ماست و هیچ وقت ما را تنها نمیگذارد فقط چشمان ما قادر به دیدنش نیست و با این حرفها کودکانم را آرام میکردم.
این همسر شهید ادامه داد: بعد از شهادت همسرم هر گوشه از خانه را که نگاه میکنم وجود همسرم را احساس میکنم و او را که در حال نماز خواند ایستاده در خانه میبینم به سمتش میروم ولی........بارها در خلوت شب شاهد گریه دو فرزندم بودم سمیه و یاسر را بارها نصف شب در حالی که برای پدرشان اشک میریختند دیدم و هر بار بر سنگینی داغ رفتن همسرم بیشتر شد.
وی عنوان کرد: درس ایثار و گذشت را به لطف خدا به فرزندانم آموختم و با تحمل مشقتهای فراوان دو یادگار همسرم را به پایه رساندم و امروز فرزندان شهید بیدی از لحاظ فکری همفکر پدر و از لحاظ علمی به درجات عالی رسیدهاند در این مدت همیشه دست خدا را پشت سرمان احساس کردهام.
وی در پایان گفت: امروز فرزندان شهید بیدی با الگوگیری از پدرشان و تبعیت محض از ولایت فقیه در راه دفاع از ارزشهای اسلام و انقلاب آماده حضور در هر میدانی هستند و بیهیچ چشمداشتی فرزندانم را تقدیم ارزشهای دینی و انقلابی کشور عزیزمان خواهم کرد.
انتهای پیام/ش10/ف4004