به گزارش خبرگزاری فارس از نوشهر، بی جهت نیست گه از گذشتههای بسیار دور گفتهاند " هنر نزد ایرانیان است و بس" چرا که وقتی کمی به اطراف خود دقت کنیم انسانهایی را میبینیم که همچون سایر افراد جامعه مسئول زندگی عادی خود هستند اما هرکدامشان درون وجودی خویش هنری را جای دادهاند که برتر از هر گوهری است.
هنر میتواند خلقکننده اندیشههای تصویری انسان شود و او را به سوی تعالی سوق دهد.
گفتوگویی با منصوره تبریزی بانوی هنرمند مجسمهساز آذربایجانی که سالهاست در مازندران مشغول به فعالیت هنری مجسمهسازی است انجام دادیم که از نظرتان میگذرد.
چطور شد به هنر مجسمهساز روی آوردید؟
من در یک خانواده هنری و آذری زبان در مازندران به دنیا آمدم و بزرگ شدم و همین امر در علاقمندی من به هنر نقش اساسی داشت و حتی پدربزرگم کارخانه قالیبافی داشت و یکی از فرشهای ایشان در موزه لوور به نام علی شارف بابازاده در معرض دید جهانیان قرار دارد، بنابراین علاقمندی تا به آنجا بود که نخستین مجسمهام را در پنج سالگی ساختم.
آن زمان عروسک وجود نداشت و با پارچه و نخ و سوزن کار میکردیم و زمانی که بزرگتر شدم در دبیرستان کاردستی انجام میدادم و در دفتر مدرسه قرار میدادند البته خودم به رشته خانهداری علاقمند بودم ولی پدرم قبول نکرد چون در آن زمان هنر جایگاهی نداشت.
مجسمه از چه موادی ساخته میشوند و جنس موهای سرآنها چیست؟
جنس مجسمهها از پارافین جامد و چسب کارنول است که با رنگ و مواد پخته میشود و جنس موهای هر مجسمه نیز کاملا طبیعی است که از آرایشگاهها آنها را خریداری میکنم. حتی برای چشمها نیز 250 هزار تومان هزینه میشود.
مسئولان چه حمایتی از شما کردند؟
پنج کارگاه دارم اما هیچ مسئولی حمایت نکرد و هر کدام آمدند و بازدید و تمجید کردند و رفتند و همه چیز را فراموش کردند. وام 20 میلیون تومانی بلاعوض که رئیس جمهور و وزیر کنونی تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز آن را تایید کردند اما حمایتی نشد و این مبلغ را دریافت نکردم در حالیکه این موزه باعث ایجاد اشتغال برای چندین نفر شد و آنها حدود هفت سال همچنان مشغول به کار هستند.
آیا سفارش برای ساخت و فروش هم دارید؟
من اصلا سفارش کار قبول نمیکنم و آثارم را نمیفروشم. من برای بچههای خودم کار میکنم و آنها مرا حمایت میکنند و در حال حاضر سعی دارم در تهران کارگاه جدید راهاندازی کنم چرا که در اینجا به دلیل عدم حمایتها دلسرد شدم.
مهمترین اثری که تاکنون ساختید و به دلتان نشسته است چه بود؟
مهمترین اثرم ساخت مجسمه پسرم فرشاد بود که در تهران آن را ساختم و در آینده نیز ساخت 12 مجسمه سلسله مختلف ایران باستان با پرچمهای تاریخی را خواهم ساخت.
درآمد این موزه کجا صرف میشود؟
درآمد اینجا صرف دانشجویانی که نیاز به کتاب دارند میشود و همچنین فرد خیاطی دارم که سالی 10 دست لباس سنتی مازندرانی تهیه میکند که در بازار تهران به فروش میرود و درآمد حاصل از آن نیز به بیماران سرطانی تعلق میگیرد که مدارک مستند آن نیز وجود دارد.
شما میتوانستید در خارج از کشور به همین فعالیت خود بپردازید پس چه شد که در ایران ماندید؟
من برای دل خودم زندگی میکنم و با وجود اینکه امکانات و فرصت رفتن به خارج از کشور برایم وجود دارد اما ایران را عاشقانه دوست دارم و در اینجا بسیار موفقتر هستم و علاقمند به خدمت در مملکت خودم هستم.
هر چه به درون هنر پیش میرویم تازه میفهمیم که هیچی نمیدانیم چرا که ابعاد هنر بسیار وسیع بوده و یک هنرمند دارای افق وسیع در زندگی است.
زندگی از دیدگاه شما بهعنوان یک زن هنرمند مجسمه ساز چیست؟
زندگی یک شوخی بزرگ است اما ما انسانها آن را جدی گرفتیم. زندگی زیباست و در نابسامانیهای آن میتوان به سر و سامان رسید. دلم برای خانمهای بیسرپرست که تحت حمایت دولت نیستند میسوزد و باید فکری به حال این قشر کرد.
بهعنوان یک بانوی آذربایجانی چه شد که در مازندران به فعالیت پرداختید؟
من از ابتدای بچگی در مازندران بزرگ شدم و حتی تا 12 سالگی همیشه فکر میکردم که خانوادهام و خودم مازندرانی هستیم و همین عوامل باعث شد علاقه عجیبی به مازندران پیدا کنم و حتی الان نسبت به زبان مازندرانی نیز تسلط کامل دارم. وقتی در تهران بودم همیشه رویای بازگشت به مازندران در سر میپروراندم تا اینکه در سال 81 در روستای کوشکسرای نوشهر قطعه زمینی با سرمایه شخصیام خریداری و موزه مجسمهسازی را ایجاد و راهاندازی کردم و الان با وجود حمایتنشدنها هرگز از این کارم پیشمان نیستم.
چرا عمق روستای کوشکسرا را برای ساخت موزه انتخاب کردید؟ این برای حضور گردشگران سخت نیست؟
من دبنال آدمهای عاشق هنر هستم و هر کس عاشق هنر باشد مطمئنا خود را به موزه مجسمهسازی در کوشکسرا میرسانند و از طرفی برای ساخت مجسمه نیاز به تمرکز است که محیط کنونی تمرکز لازم را برای من بوجود اورده است.
آثار شما غیر از موزه شما، در کدام موزههای دیگر قرار دارد؟
در ایران در موزه فرهنگی و تاریخی کندلوس و خارج از کشور در موزه کلن آلمان قرار دارد.
در طول سال چه تعداد گردشگر و از چه قشری از موزه شما بازدید میکنند؟
حدود صدهزار گردشکر از اقشار جامعه و به ویژه دانشآموزان و دانشجویان به این موزه میآیند و بازدید میکنند و حتی بعضا پایاننامه برخی دانشجویان را نیز من به آنها میدهم.
در گوشهای از موزه شما وصیتنامه شما دیده میشود. علت این کار در زمان زنده بودن شما چیست؟
پس از مرگم دوست ندارم برایم مراسم ختم گرفته شود بلکه دوست دارم این هزینه وقف مردم به ویژه دانشجوی پسر داده شود، چرا که پسر نانآور خانه است اما دختر پس از فراغت از تحصیل معمولا در خانه میماند اما این پسر است که باید نانآور آینده خانواده خود باشد.
آیا الان هم کسی را زیر پوشش مالی خود قرار دارید؟
بله، یک دانش آموز آملی که بسیار تیزهوش نیز است را زیر پوشش خود قرار دادم و هزینههای تحصیلی وی را تقبل کردم و معتقدم ما باید بر روی زمین با مردم مهربان باشیم و به آنها رحم کنیم تا خدا در آسمان به ما رحم کند.
ساخت هر مجسمه چه میزان هزینه برای شما دارد؟
بستگی به سایز آن مجسمه دارد. از 400 هزار تومان تا دو میلیون تومان بطور کامل و با لباس برای من هزینه دربر دارد.
در صورت حمایت دولت از شما چه تعداد اشتغالزایی میتوانید داشته باشید؟
اگر از کارم حمایت کنند برای بیش از 50 نفر میتوانم اشتغالزایی کنم و باعث درآمد برای خانوادهها شود.
در حال راهاندازی موزه مجسمهسازی در روستای پیده کجور هستم که حدود پنج ماه دیگر آماده و مورد بازدید همگان قرار خواهد گرفت.
از خبرگزاری فارس که این فرصت را در اختیار من قرار داد و به این هنر توجه کرد بسیار سپاسگزارم و امیدوارم شرایط به گونهای پیش برود که بتوانم بیشتر از گذشته به مردم خدمت کنم.
================
گفتوگو از محمدحسین ملایی کندلوسی
انتهای پیام/ب10/گ1003