به گزارش خبرگزاری فارس از شرق استان تهران، سیدعلی موسویگرمارودی ظهر امروز در جمع شاعران دماوندی اظهار کرد: در این میان، نکتهای مهم خودنمایی میکند که توقع ما از شعر چیست؟ آیا هر جمله دارای وزن و قافیه و ردیف را میتوان شعر ناب خطاب کرد؟
موسویگرمارودی اضافه کرد: اگر شاعری برای سرودن به دنبال شعری برود، دیگر آن را نمیتوان در ردیف اشعار ناب، اصیل و برجسته قرار داد.
ادیب شهیر کشورمان با اشاره به احتمال بروز برخی تناقضات ناشی از قرائت عبارت پیشین گفت: حال این ابهام پیشروی است که آیا اشعار حماسی ناقل داستانی مانند شاهنامه فردوسی، نظامیگنجوی و ... نیز در زمره این گونه اشعار هستند.
وی در مقام رفع ابهاماتی از این دست برآمد و افزود: در اشعار واقعی، امکان به سراغ شعر رفتن شاعران بزرگ وجود دارد؛ اما در ادامه مسیر، اشعار هستند که همچون رودی خروشان شاعر را در خود غوطهور ساخته و وی را به این سوی و آن سوی هدایت میکند.
موسویگرمارودی ادامه داد: آن بخش از اشعار شاعران بزرگ که این بزرگان را در خود حل کرده را شعر ناب میخوانیم.
شاعر معاصر کشورمان اضافه کرد: بنابراین کارشناسان امر حتی همه غزلیات شاعر آسمانی عرصه ادبیات کهن ایرانی، حافظ را نیز حافظانه نمیدانند.
وی در مقایسه برخی ابیات حافظ با یکدیگر خاطرنشان کرد: هرگز اشعاری نظیر "دلبر جانان من برد دل و جان من/برد دل و جان من دلبر جانان من" یا "درد ما را نیست درمان الغیاث/هجر ما را نیست پایان الغیاث" را نمیتوان در کنار اشعاری همچون "تو را ز کنگره عرش میزنند صفیر/ ندانمت که در این دامگه چه افتاده است" قرار داد.
موسویگرمارودی با بسط این موضوع به دیگر شعرای بزرگ پارسیگوی خاطرنشان کرد: این مهم درخصوص سعدی شیرازی نیز صادق است.
* سابقه 100 ساله داستان کوتاه در جهان و بیش از هزار ساله در ایران
به گفته شاعر معاصر کشورمان در حالیکه داستان کوتاه در جهان عمری بیش از یک قرن ندارد، این شیوه داستانسرایی را میتوان در آثار سعدی شیرینسخن با همه آن قواعد و ظرایف بیان، فراز، فرود و اتمام به وضوح یافت.
وی با بیان شعری در قالب داستانی کوتاه از سعدی شیرازی، به مقایسه برخی ابیات این شاعر بلندآوازه ایرانی پرداخت و گفت: "فقیهی کهن جامهای تنگدست/در ایوان قاضی به صف برنشست؛ نگه کرد قاضی در او تیز تیز/معرف گرفت آستینش که خیز؛ ندانی که برتر مقام تو نیست/فروتر نشین، یا برو، یا بایست؛ نه هر کس سزاوار باشد به صدر/کرامت به فضل است و رتبت به قدر؛ دگر ره چه حاجت به پند کست؟ /وزان جا جوان روی همت بتافت؛ برون رفت و بازش نشان کس نیافت/غریو از بزرگان مجلس بخاست؛ که گویی چنین شوخ چشم از کجاست؟/نقیب از پیش رفت و هر سو دوید؛ که مردی بدین نعت و صورت که دید؟/یکی گفت از این نوع شیرین نفس؛ در این شهر سعدی شناسیم و بس/بر آن صد هزار آفرین کاین بگفت".
موسویگرمارودی ادامه داد: حال این اشعار زیبا، عالمانه و فصیح سعدی را نمیتوان کنار ابیاتی دیگر از این شاعر بزرگ نظیر "راستی کن، که راستان رستند/در جهان راستان قوی دستند" قرار داد.
به گفته شاعر شهیر کشورمان، حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز با همه آن عظمت و سرودن 60 هزار بیت، ابیاتی از "نوشیروان" دارد و هرگز این اشعار با جنگ "اشکبوس" قابل مقایسه نیست.
انتهای پیام/ب10/ف4004