به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، در روزگار پس از جنگ انگشتشمار بود تعداد آنانی که آن روزها و آن یادها را در قاب دوربین زندهشان به تصویر کشیدند و برای توصیف خطی از خطوط جبهههای نبرد دست به قلم بردند.
حسن شکیبزاده سالهاست در عرصه رسانه قزوین به ویژه حوزه ایثار و شهادت پیشکسوت به شمار میرود و 15 سال سردبیری و قائممقامی مدیرمسئول نشریه ولایت، پنج سال سردبیری نشریه مینودر، مسئولیت شبکه اطلاعرسانی قزویننت و نیز سرپرستی و خبرنگاری روزنامه سلام در قزوین را تنها به عنوان بخشی از فعالیت رسانهای خود در کارنامه کاریاش ثبت کرده است.
شکیبزاده همچنین با همه نشریات محلی قزوین ارتباط داشته و نام و رد پای او در نگارش و انتشار مطالب حوزه ایثار در تک تک این نشریات مشهود است.
به سراغ این پیشکسوت رسانه در قزوین رفتیم تا در پایان هفتهای که دفاع مقدس نام گرفته، ایثار را از قاب دوربین او به نظاره بنشینیم و در لابهلای کلماتش بجوییم.
برگردیم به سالهای دور. آنجا که از شما یک روزنامهنگار ساخت.
دانشآموز دوره راهنمایی بودم و آن سالها، پیش از انقلاب، تهیه روزنامه دیواری باب بود.
مطالب کوتاهی مینوشتم و دستی در عکاسی داشتم؛ بیشتر هم در حوزه اجتماعی و فرهنگی.
به دبیرستان که پا گذاشتم، به انشانویسی علاقهمند شدم و این علاقه در بین همکلاسیها هم موج میزد. دلیل این موضوع هم آن بود که انشاها را در قالب داستان و خاطره مینوشتم و با لهجه بومی (قزوینی) میخواندم که طرفداران زیادی داشت و این گونه شد که به شدت به نوشتن علاقهمند شدم.
و باز روزنامه ادامه داشت.
*تا کجا؟
در آن مقطع از زمان، فعالیت دانشآموزان در تهیه روزنامه دیواری پررنگ بود و برای تشویق علاقهمندان مسابقاتی در سطح مدارس، به صورت شهرستانی، استانی و کشوری برگزار میشد.
من هم که حالا علاقه بیشتری به تهیه روزنامه دیواری پیدا کرده بودم، سال آخر دبیرستان به شکل جدیتر به کار روزنامهنگاری پرداختم و سال 55 با برقراری ارتباط با روزنامه کیهان، از طریق نماینده آن در قزوین، نوشتن مطالب برای این نشریه را آغاز کردم.
از آنجا که در آن سالها به دلیل پرجمعیت بودن خانوادهها و شلوغی منازل، دانشآموزان معمولاً شبها با قدم زدن در پیادهرو و خیابانها و روزها در بوستانها، از جمله حکمآباد قزوین که در آن زمان تازهساخت بود، درس میخواندند، مجموعه این مطالب را در قالب گزارشی در کیهان به چاپ رساندم که عکسی از آثار خودم، آن را مستندتر کرد؛ عکسی از یک پسر دانشآموز که بالای درخت گردو در حال خواندن کتاب بود.
*و کار روزنامه دیواری قطع شد؟
خیر، زمانی که در دبیرستان پاسداران قزوین (محمدرضا شاه سابق) تحصیل میکردم، در مسابقه گروهی روزنامه دیواری به صورت انفرادی یک روزنامه با موضوع معرفی آثار تاریخی قزوین تهیه کردم که در سطح استانی و کشوری رتبه نخست را کسب کرد.
اعلام شده بود که جوایز برندگان کشوری از سوی شاه اهدا میشود که البته با به تعویق انداختن آن از سوی مسئولان امر و سپس پیروزی انقلاب، تکلیف جایزه هیچگاه مشخص نشد.
*در زمان انقلاب هم مینوشتید؟
در آن زمان فرصت چندانی برای نوشتن وجود نداشت؛ اما پس از آن با گذراندن خدمت سربازی وارد کمیته تبلیغات امام شدم که البته در آنجا بخش عمده کارم مربوط به طراحی بود.
با تأسیس حزب جمهوری اسلامی به دست شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی، مسئولیت تبلیغات حزب جمهوری اسلامی را در قزوین بر عهده گرفتم و در همان دوران با شهیدان ماخانی و سهیلی راد، مقالهنویس، علی تاجاحمدی، طراح و چند تن دیگر مجلهای به نام «کودک انقلاب» را به چاپ رساندیم تا جایگزین پیکی باشد که در زمان شاه بین دانشآموزان توزیع میشد.
میتوان گفت کودک انقلاب، نخستین نشریه محلی قزوین پس از پیروزی انقلاب بود.
*چاپ چنین نشریهای در شرایط ابتدای پیروزی انقلاب باید سخت بوده باشد. این طور نیست؟
بله، ورق به ورق چاپ میکردیم، روی هم میگذاشتیم و منگنه میزدیم. نخستین شماره به تعداد 500 نسخه و پس از آن به دلیل استقبال زیاد مردم، شماره دوم به تعداد یک هزار و سومین شماره با شمارگان دو هزار نسخه چاپ شد.
در همان دوران شهید باهنر که علاوه بر وزارت آموزش و پرورش، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران بود، برای انجام کاری به قزوین سفر کرده بود که در جلسهای هدف و چگونگی انتشار نشریه کودک انقلاب را برایش شرح دادم.
حجتالاسلام باهنر درخواست کرد برای صحبت در خصوص چاپ این نشریه در سطح کشور و توزیع آن در مدارس، در فرصتی به تهران بروم که متأسفانه پیش از مطرح کردن این مهم در وزارت آموزش و پرورش، وی روز هشتم شهریورماه سال 60 در جریان بمبگذاری دفتر ریاست جمهوری به شهادت رسید و انتشار کودک انقلاب هم منتفی شد.
*کار روزنامهنگاری را چگونه ادامه دادید؟
اواخر سال 64 بود که نشریه ولایت قزوین متولد شد و به درخواست سیدعبدالعظیم موسوی، مدیرمسئول آن که فرماندار وقت و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در شهرستان قزوین بود، از نخستین شماره نشریه ولایت برای آن مطلب نوشتم؛ ضمن اینکه حدود 15 سال هم سردبیر و قائممقام مدیرمسئول این نشریه بودم.
*و اما بهانه اصلی مصاحبه، یعنی دفاع مقدس. در این زمینه چه فعالیتهایی داشتید؟
همزمان با کار در نشریه ولایت، در بنیاد شهید قزوین هم فعالیت داشتم و مطالب گوناگونی در خصوص خاطرات، معرفی و سرگذشت شهدا، ایثارگران و رزمندگان در ولایت منتشر میکردم. این مطالب در قالب ستونهای مختلف به بیان خاطرات، سرگذشت و تصاویر شهدا میپرداخت.
*تاکنون چه تعداد مطلب در حوزه ایثار منتشر کردهاید؟
شاید بیش از 10 هزار عنوان مطلب در قالب خبر، مصاحبه، گزارش و یادداشت در نشریات، خبرگزاریها و سایتهای گوناگون داشتهام.
*آیا کار حوزه ایثار و شهادت در آن دوران نسبت به امروز تفاوتی داشت؟
آن زمان کار در این حوزه سختتر بود و خانوادههای ایثارگران و رزمندگان به دلیل جو حاکم بر جامعه و خلوص نیتی که داشتند، برای جلوگیری از مطرح شدن خود، کمتر پاسخگو بودند.
ما هم به عنوان روزنامهنگار به روشهای گوناگون، برای مصاحبه، تهیه مطلب و چاپ آن در ولایت تلاش میکردیم.
*در بنیاد شهید به چه کاری مشغول بودید؟
مسئولیت فرهنگی بنیاد شهید را بر عهده داشتم و کارم رسیدگی به امور فرهنگی و اجتماعی خانواده شهدا، به ویژه پیگیری مسائل تحصیلی فرزندان شاهد بود.
*عکاسی در این حوزه را چگونه انجام میدادید؟
معمولاً در برنامههای اعزام رزمندگان، تشییع یا مراسم پاسداشت شهدا، ورود آزادگان و ایامالله، عکس میگرفتم. به ویژه از ایام رحلت و به خاک سپاری حضرت امام خمینی (ره)، ورود آزادگان و اعزام رزمندگان به جبهه مجموعه عکس دارم.
*چند قطعه عکس در زمینه ایثار دارید؟
بیش از پنج هزار قطعه عکس دارم که تاکنون مجموعه این عکسها را در بیش از 50 نمایشگاه عمومی و 12 نمایشگاه انفرادی در قزوین و سایر شهرهای کشور به نمایش گذاشتهام.
علاوه بر این در سه دهه گذشته در مسابقات و جشنوارههای مختلف در رشته عکاسی شرکت کرده و در تعدادی از آنها هم رتبههایی کسب کردهام.
*کار تالیف کتاب را از چه زمانی و چگونه آغاز کردید؟
از سال 83 به پشتوانه اطلاعاتی که در گذشته تهیه و در رسانههای گوناگون منتشر کرده بودم و با توجه به ماندگار و منسجم نبودن مطالب در نشریات، برای استفاده نسلهای آینده، تصمیم به انتشار کتاب گرفتم.
*تعداد کتابهایی که منتشر کردهاید، چند مورد است؟
امروز تعداد کتابهایی که با موضوع ایثار و شهادت به چاپ رساندهام به 20 مورد میرسد. علاوه بر این در بیش از 30 عنوان کتاب نیز در اموری مانند ویراستاری و بازخوانی مشارکت داشتهام.
*حوزههای گوناگونی برای کار در عرصه رسانه وجود دارد. چرا حوزه ایثار؟
از آنجا که در خانوادهای مذهبی زندگی میکردم، ضمن آشنایی با فعالیتهای بنیاد شهید، کمیته انقلاب و حزب جمهوری اسلامی، از حماسههای رزمندگان و وضعیت زندگی خانوادههای آنان آگاه بودم.
از سوی دیگر چون در آن سالها هنوز ضرورت کار در این حوزه برای بسیاری از افراد حائز اهمیت نبود، با شناختی که از نشریات داشتم به نظر میرسید نویسندگان و حتی روزنامهنگاران توجه کمتری به این حوزه نشان میدهند؛ بنابراین توانایی، شناخت و ارتباطم با ایثارگران، سبب شد تا بهتر بتوانم رویدادهای ایثار و شهادت را بازتاب دهم.
*کار حوزه دفاع مقدس در شرایط کنونی تا چه اندازه ضرورت دارد و عملکرد رسانههای استان را در این حوزه چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر میرسد این احساس نیاز در مقطع فعلی بیشتر از هر زمانی وجود دارد؛ اما با وجود تلاش ما برای ارائه اطلاعات لازم به رسانهها و نیز راهاندازی پایگاه خط سرخ به منظور انتشار اطلاعاتی از سه هزار شهید استان، رسانهها و نویسندگان، آن گونه که باید، به حماسه ماندگار شهدا و ایثارگران نمیپردازند.
اینکه امروز دیدگاه نسل جوان به شهدایشان، آن چنان که باید، نیست، از کمکاری دست اندرکاران رسانهها و اصحاب قلم استان قزوین ناشی میشود؛ در حالی که کشور عزت و سربلندی خود را وامدار مقاومت و ایثار هشت ساله رزمندگان است.
*به نظر شما علت این کمکاری و ضعف برخی رسانههای قزوین چیست؟
این مشکل را چندان متوجه خبرنگاران و روزنامهنگاران نمیدانم. بیشتر، مدیران رسانهها مسئولند و علت عمده آن نیز از دو موضوع سرچشمه میگیرد. نخست آنکه صاحبان رسانههای قزوین در آغاز کار، روزنامهنگار نبوده و حتی پیش از ورود به این عرصه، آشنایی اولیه را هم در این حوزه نداشتهاند و دوم اینکه بیشتر نشریات ما دغدغه نان دارند و اینکه باید نشریه را به گونهای منتشر کنند که بتواند هزینههای خود را تأمین کند.
بنابر این صاحبان رسانهها برای ادامه فعالیت و تأمین هزینههای اداره کردن رسانه، به اجبار سراغ نهادها یا اشخاصی میروند که آنان را پشتیبانی کنند و رسانهای هم که در این مسیر قرار بگیرد، به ناچار باید دنبالهرو اهداف آن نهاد یا شخص باشد.
ضمن اینکه فعالیت در حوزه ایثار و شهادت درآمد مادی برای رسانه ندارد؛ اما مدیران رسانهها در صورت داشتن اطلاعات فنی، تخصصی و کارشناسی در حوزه کاری خود، میتوانند افرادی را به کار بگیرند یا به گونهای مدیریت کنند که رسانه بتواند به درستی وظایف خود را به انجام برساند.
*تفاوت کار روزنامهنگاران گذشته با امروز چیست؟
در گذشته هر خبر در حضور خبرنگار خوانده میشد، تمام جملات آن مورد بحث قرار میگرفت و به ظرایف آن توجه میشد.
در آن سالها چیزی به نام خبر فکسی یا سفارشی و نامهای در رسانه منتشر نمیشد؛ بلکه این نوع خبرها به عنوان یک سوژه خبری مورد استفاده و بررسی قرار میگرفت؛ در صورتی که هماکنون بخش زیادی از مطالب رسانهها را اخبار دریافتی از دوایر مختلف دولتی و خصوصی تشکیل میدهد که بدون هیچ گونه ویرایشی و به صورت یکسان در بیشتر رسانهها دیده میشود.
روزنامه نگاران، آن سالها با عشق و اعتقادی که به اثرگذاری کارشان در اجتماع داشتند، کار میکردند و از اینکه انعکاسدهنده نیازهای مردمشان هستند، لذت میبردند.
من فکر میکنم، روزنامهنگاری یک فعالیت هنری و ارزشی است و چنانچه سفارشی و تبدیل به مغازه شود، ارزش و اثرگذاری خود را از دست میدهد.
* آنطور که مدعی هستید، علت تأثیرگذاری مطالب رسانههای قدیم چه بود؟
اینکه فعالیت افراد در آن تنها به عنوان شغل مطرح نبود و به همین دلیل نویسندگان مطالب، برای ارتقای کار خود تلاش میکردند و هیچ گاه از آموزش در ابعاد مختلف، غافل نبودند.
نکته دیگر وجود خبرنگاران تخصصی در رشتههای مختلف بود؛ به طوری که خبرنگاران شناخت کاملی از حوزه فعالیت خود داشتند و به نوعی کارشناس آن حوزه بودند؛ برای مثال خبرنگار ورزشی، خود ورزشکار بود، تیم داشت و همه مدیران و تیمهای ورزشی شهر را میشناخت.
در گذشته به یاد دارم که برای پوشش برنامهای با حضور مسئولان ارشد استان، توانمندترین خبرنگار یک رسانه یا شخص سردبیر و مدیر و آگاه به مسائل مربوطه در برنامه شرکت میکرد؛ در حالی که امروز یک خبرنگار رسانه برای پوشش اخبار تمام حوزهها به کار گرفته میشود؛ بدون آنکه شناختی در حوزه مربوط داشته باشد.
*رفع مشکلات فعلی رسانههای قزوین چگونه ممکن است؟
مدیر رسانهها، ابتدا باید خود کارشناس در امر روزنامهنگاری باشند و سپس آموزش نیروهای خود را در اولویت نخست قرار دهند. از آموزش کارگاهی در هنگام فعالیتها غافل نشوند. مخاطبهایشان را به همراه نیازهای واقعیشان شناسایی و در جذب آنها با ارائه مطالب محتوایی تلاش کنند.
در تهیه و درج مطالب بیشتر به مسائل محلی توجه داشته باشند تا کشوری و فراکشوری و اینکه روزنامهنگاران و همکاران خود را تأمین و توجیه کنند.
*برگردیم به موضوع اصلی مصاحبه. تأثیرگذارترین مطلبی که تاکنون در حوزه ایثار منتشر کردهاید، چه بوده است؟
بر اساس بازخوردی که انتشار مطالب گوناگون داشته است، میتوان گفت مطلبی در خصوص شهید قاریانپور که بنا به وصیت خود ایشان، روی سنگ مزار به جای نام شهید، عبارت «مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال» نوشته شده، یکی از تأثیرگذارترینها بوده است.
مصاحبهای هم که با یک جانباز قزوینی موفق در سطح کشور به نام جانباز «خنجری» استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مدیر مرکز پژوهش سازمان صدا و سیما داشتم و در آن سرگذشت و موفقیتهای ویژه وی روایت شده بود، یکی دیگر از این دست مطالب به شمار میرود.
*از مشکلات موجود در مسیر فعالان حوزه دفاع مقدس بگویید
یک مشکل اساسی، محلی بودن و شهرستانی بودن ماست که به کار هنرمندان قزوینی ضربه میزند؛ در حالی که مشابه برخی آثار این هنرمندان، اگر به وسیله یک هنرمند پایتختنشین تهیه شود، مورد توجه بیشتری قرار میگیرد.
مدیران مرکزنشین نیز از کارهای شهرستانی حمایت نمیکنند و معرفی هنرمندان در سطح ملی، حمایت و تقویت آنان و همت مسئولان استانی را میطلبد.
قزوین هنرمندان توانمند زیادی دارد که در صورت حمایت و تشویق مدیران مرتبط میتوانند آثار بزرگی را پدید آورند که نمونههای آن کمتر دیده شده است.
امروز هستند هنرمندان بسیاری که علاقهمند هستند در این حوزه فعالیت داشته باشند؛ اما از آنجا که تألیف، چاپ و توزیع کتاب مشکلات زیادی را بر سر راه دارد، کمتر کسی به سراغ تولید فرآورده های فرهنگی در این حوزه می رود.
*ضرورت انجام کار رسانهای در حوزه ایثار تا چه اندازه است؟
جلوگیری از تحریف وقایع جنگ و ایثار رزمندگان، ثبت و ضبط رشادتهای همه دست اندرکاران جنگ در ذهن تاریخ و انتقال آن به نسلهای آتی، نیازمند جمعآوری و انباشت آثار، مدارک و مستندات و در دسترس بودن آن است؛ در حالی که موازیکاریها، نبود کار کارشناسی و برنامهریزی درست، فرصتها را پی در پی گرفته و بسیاری از این اسناد را هم از بین برده است.
اقداماتی همانند راهاندازی پایگاه اطلاعرسانی امیران، سرداران و 3 هزار شهید استان قزوین که جامعترین سایت استانی در کشور محسوب میشود، نمونهای از ماندگاری و در دسترس قرار دادن اطلاعات شهدا در سطح جامعه است که ادامه این نوع برنامهها، تحقق اهداف بلند جامعه هدف را در پیش رو دارد.
*در خصوص ضعفهای استان قزوین در حوزه انتشار کتابهای دفاع مقدس توضیح دهید.
استان قزوین دارای 3 هزار شهید، بیش از 6 هزار جانباز و بیش از 600 آزاده است که بدون احتساب رزمندگان و سربازان جنگ تحمیلی، تعداد آنها به حدود 10 هزار نفر میرسد؛ به عبارت دیگر این مجموعه قابلیت تألیف و انتشار دست کم 10 هزار عنوان کتاب را دارد؛ در حالی که پس از گذشت 33 سال از آغاز جنگ تحمیلی، تعداد کتابهای منتشر شده در این حوزه به 30، چهل مجلد نمیرسد.
در همین رابطه فقط سه آزاده آن هم با هزینه شخصی خود کتاب منتشر کردهاند، در خصوص جانبازان هیچ کتابی منتشر نشده است و برای شهدا نیز حدود 20 سال پیش در کنگره سرداران شهید برای کمتر از 10 شهید کتاب نوشته شد.
امروزه هستند پژوهشگران و اندیشمندانی که بعضا به کار تحقیقی در حوزه ایثار و شهادت علاقه دارند؛ اما هنوز در استان قزوین اطلاعاتی که بیانگر حضور حماسی مردم قزوین در دوران دفاع مقدس باشد، وجود ندارد و این ضعف بزرگی است که اگر امروز هم به آن توجه نشود، امکان جبران و پرداختن به آن در آینده از دست میرود؛ چراکه در همین مقطع تاریخی بیش از 60 درصد والدین شهدا که گنجینههای ماندگار این استان بودند، از دنیا رفته و بسیاری از آنان و رزمندگان و ایثارگران هم به دلیل گذشت زمان و کهولت سن، وقایع و رخدادهای دوران دفاع مقدس را از یاد بردهاند و ادامه این روند یعنی فاجعه.
==============
گفتوگو از: آسیه بهرامی
==============
انتهای پیام/77011/ب۴۰