به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، ابراهیم نعیمی رئیس مرکز بهداشت گلستان در گفتوگو با خبرنگاران استان با ابراز نگرانی از آمار طلاق در این استان گفت: سال گذشته 23 هزار ازدواج در گلستان ثبت شد و حدود 2 هزار و 800 طلاق که بالغ بر 10 درصد را شامل میشود که این آمار تکاندهنده است.
معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری گلستان نیز از کاهش فاصله زمان ازدواج تا طلاق در برخی پروندهها از شش ماه تا دو سال خبر داد.
حسین شعبانی با ابراز نگرانی از افزایش ورودی پروندههای مربوط به خانواده به محاکم اظهار داشت: از 10 دعاوی که بیشترین ورودی پرونده را در محاکم استان تشکیل میدهند، پنج مورد آن مربوط به حوزه خانواده است.
وی تصریح کرد: ترک انفاق، مطالبه مهریه، عدم تمکین، طلاق و ایراد ضرب و جرح عمدی، بیشترین موضوع پروندههای حوزه خانواده را تشکیل میدهد.
تفکر «دختران با لباس سفید به خانه بخت بروند و با لباس سفید برگردند» از بین رفت
شعبانی یادآور شد: آن تفکری که در گذشته بین خانوادهها وجود داشت که دختران با لباس سفید به خانه بخت بروند و با لباس سفید برگردند از بین رفته است که این مسئله دلایل مختلفی دارد.
نماینده مردم استان در مجلس خبرگان رهبری نیز در جلسه بنیاد صیانت از خانواده استان با اشاره به آمار طلاق در کشور و استان گفت: در گذشته آموزههای دینی و جهانبینی در خانواده به افراد آموزش داده میشد اما امروز خانواده در این بخش به وظیفه خود خوب عمل نمیکند.
آیتالله سیدعبدالهادی حسینیشاهرودی اظهار داشت: همین امر سبب شده افراد در مهارت های زندگی و تعامل با یکدیگر به ویژه در سطح خانواده دچار مشکل شوند.
رئیس دادگستری گلستان نیز در مصاحبه با خبرنگاران خواستار فعال شدن بنیاد صیانت از خانواده با هدف کنترل در کاهش سیر صعودی طلاق در گلستان شد.
احمد فاضلیان پروندههای مطالبه مهریه، طلاق توافقی و گواهی عدم امکان سازش را جزء 10 پرونده اولویت دار استان عنوان کرد.
وی با اشاره به اینکه در سال گذشته 3 هزار و 41 مورد ثبت طلاق انجام شده است، گفت: زیادهخواهی، اعتیاد، دخالت بیجای خانواده، فقر و عدم آشنایی با مهارتهای زندگی بیشترین علت طلاق در استان بوده است.
دادستان عمومی و انقلاب گرگان نیز با نگرانی از آمار طلاق در گلستان با هشدار درباره خطرات وسایل ارتباط جمعی مانند ماهواره و اینترنت گفت: برخی شبکههای ماهواره به صورت هدفمند با ترویج خشونت و مجاز شمردن خیانت زوجین به یکدیگر برای سست کردن بنیان خانواده در ایران تلاش میکنند.
وی در پایان با بیان اینکه برخی پروندههای فساد اخلاقی در استان گلستان مربوط به استفاده نادرست از اینترنت است، از خانوادهها خواست که مراقب ارتباطات فرزندان خود در شبکههای اجتماعی باشند.
عصر جدید را شاید بتوان عصر غلبه مدرنیته بر سنت نامید. در هزاره سوم به دلایل مختلف تکنولوژیک و استفاده از لوازم و تجهیزات مدرن و به روز، لایههای فیزیکی ساختار زندگی مردم نسبت به دو یا سه دهه قبل تغییرات اساسی کرده است.
تا جایی که استفاده از این وسایل و اختراعات جدید اجتنابناپذیر شده است و به نوعی همه خانوادهها محکوم به استفاده از این تجهیزات نوین هستند.
در گذشته مردم یک آبادی از یک حمام عمومی استفاده میکردند و در شهرها نیز این تعداد حمامهای عمومی به تعداد انگشتان دست نمیرسید اما خانوادههای امروزی علیالخصوص نسل جوان حمام داخل حیاط را نیز نمیپسندند و سرویس بهداشتی حتما باید در داخل خانه مهیا باشد.
بماند که سونا و جکوزی قابل حمل نیز تا حیاط و داخل اطاقها نفوذ پیدا کردهاند. روزگاری چند خانواده با یک تلویزیون سیاه و سفید 14 اینچ ساعتها سرگرم بودند، ولی نسل امروز حتما باید برنامههای مورد علاقهاش را با تلویزیونهای السیدی و الایدی آنهم در اطاق مخصوص خودش نگاه کند!
شاید در نگاه اول استفاده از تجهیزات مدرن که نوعی راحتی نیز به دنبال دارند، فینفسه فاقد ایراد باشند، ولی آنچه که در فرآیند مهم است تغییر نگرش خانوادهها در این وادی است. به نحوی که با تغییر ظاهر ساختار زندگیها، تغییرات اجتماعی نیز در زندگیها پدید آمده است و اینجاست که غلبه مدرنیته بر سنت شدت مییابد و ارزشهای اجتماعی به مرور رنگ میبازند.
رفاهطلبی و مصرفگرایی عامل تغییرات در لایههای اجتماعی ساختار زندگی افراد
این نوع رفاهطلبی اجباری و مدرن که محصول برنامهریزیهای بلندمدت کارتلهای اقتصادی جهان غرب در مصرفگرا بار آوردن خانوادهها – به ویژه در کشورهای در حال توسعه- است، باعث ایجاد تغییرات ماهوی در لایههای اجتماعی ساختار زندگی خانوادهها نیز شده است.
در سالهای اخیر، نوع ارتباط خانوادهها با دیگر، صلهارحام، ارتباط با همسایگان و آشنایان، سبک مراسم سنتی نظیر عروسی یا حتی عزاداری (نظیر خواستگاری در کافیشاپ و برگزاری مراسم عزا در تالار به جای مسجد)، مسافرت، ولیمه دادن، قربانی کردن، مهمانی رفتن یا دادن و ... تغییر کرده تا جایی که مردم حتی در رعایت آداب اولیه معاشرت و بذل محبت به افراد نیز دو دو تا چهار تا میکنند!
بیشک این نوع تغییر در سبک روابط و رسم و رسومات اجتماعی و سنتی، ماحصل الگوبرداری ساختاری و به تبع آن الگوبرداری اجتماعی از شیوه زندگی در جوامع غربی و کشورهای به اصطلاح پیشرفته است. یکی از این قبیل الگوبرداریها که صدا و سیما نیز در آب ریختن به آسیاب آن چندان بیتقصیر نیست، انتخاب شریک زندگی به سبک سایر کشورها است.
ارتباط بیحد و حصر و کانالیزه نشدن روابط دو جنس مخالف، به بهانه شناخت متقابل از آسیبپذیرترین ارتباطات اجتماعی است که متاسفانه خانوادهها، برخی فیلمها و سریالهای داخلی و برنامههای شبکههای ماهوارهای در اشاعه آن نقش اساسی دارند.
شناخت متعارف همسر و آگاهییابی از خصوصیات شریک زندگی، حق مسلم زوجین است ولی دین مبین اسلام برای این امر نیز تدارکاتی اندیشیده است که «صیغه محرمیت» نخستین و دمدستترین راهکار برای جلوگیری از بروز هرگونه مفسده است.
سست بنا نهادن سنگ بنای زندگی در مراودات قبل ازدواج
از سویی وقتی سنگ بنای زندگی چندان محکم و اسطقسدار نباشد و برمبنای « تو چه رنگی دوس داری؟» و « خواننده مورد علاقهات کیه؟» شکل پذیرد، قطعا این «پایهگذاری» در زندگی دوام چندانی نخواهد داشت چرا که زوجین در شناخت دقیق روحیات و خلقیات یکدیگر تلاش نکردهاند و به جای بررسی و شناخت روحیات و لایههای عمیق شخصیت یکدیگر به بررسی لایههای سطحی شخصیت یکدیگر پرداختهاند.
اَسفا که خانوادهها نیز در این مقطع هیچ ارادهای از خود نشان نمیدهند و به بهانه روشنفکری و رهایی از انگ «اُمُلیسم» ریش و قیچی دست فرزندان خود داده و آنها آزادانه و به قول خودشان خیلی متمدنانه(!) به انتخاب شریک زندگی میپردازند. بماند که در بسیاری از خانوادهها ملاک تدین و دینداری در زمره ملاکهای اصلی طرف مقابل نیست و گاهی اوقات به عنوان یک ضد ارزش هم تلقی میشود.
البته اینکه یک شخص شریک زندگیاش را خودش انتخاب کند، عین صواب و درستترین مسیر است، ولی آنچه که بین بزرگان علوم اجتماعی و برخی خانوادهها نوگرا مورد مناقشه است، نحوه این انتخاب و عدم استفاده از تمامی ظرفیتهای عقلی، خانوادگی و محیطی است.
طلاق آسانترین راه حل مناقشات خانوادگی
اما تراژدیکترین یا به عبارتی غمانگیزترین سکانس این داستان در عصر ما زمانی رخ میدهد که بستن پرونده زندگی یک زوج ـ در برخی خانوادهها ـ از شمارش یک تا 10 آسانتر شده است و این منفورترین حلال خداوند، به طرفهالعینی درخواست و اجابت میشود. بیشترین آمارها نیز در طلاقهای توافقی که اتفاقا خیلی هم رمانتیک برگزار میشوند، ثبت شده است.
غمگنانهتر اینکه اخیرا رسم شده است که «جشن طلاق» هم برگزار میشود و خانوادهها با برگزاری این جشن و دعوت از دوستان و آشنایان این شکست بزرگ را در زندگی را به «بهانه جلوگیری از سرخوردگی فرزندشان»، جشن میگیرند و به شادی و پایکوبی میپردازند و با شکستن حلقه نامزدی با چکش کلی هم ذوق میکنند! متاسفانه این قبیل مراسمات سخیف که ماحصل الگوبرداری کورکورانه از فرهنگ منحط غربی است، در سالهای اخیر رشد چشمگیری داشتهاند.
قصد واکاوی معضلات اجتماعی، فردی، عاطفی، جنسی و روحی ناشی از طلاق و دلایل افزایش طلاق را نداریم اما در عصر حاضر امکان برقراری ارتباط محرمانهتر از طریق دستگاههای ارتباطی، استقلال مالی در زنان، کسب درآمد بیشتر مردان و تنوعطلبی آنها، گسترش شبکههای ماهوارهای و ... در افزایش این پدیده شوم نقش داشته و دلیل گسترش آن را توجیه میکند ولی آنچه مهم است نوع نگاه به «زندگی» و «طلاق» در نسل جدید است که اصلا با معیارهای اصولی و منطقی اجتماعی همخوانی ندارد. در این مسیر نقش خانواده به عنوان محوریترین آیتم در کنترل فرزندان علیالخصوص قبل از ازدواج و در سالهای اول ازدواج بر هیچکس پوشیده نیست.
اعتقادات اسلامی و مذهبی یا حتی معیارهای انسانی، عامل استحکام زندگی زناشویی
الگوپذیری نسل جوان اگر بر مبنای اعتقادات اسلامی و مذهبی و حتی اگر بر اساس معیارهای انسانی و اخلاقیات منطبق باشد، بیشک انتخاب مسیر و سبک زندگی پایدار و وفاداری به طرف مقابل چندان دشوار نخواهد بود. اما در بسیاری موارد خانوادهها، هم در امر ازدواج و هم در مقوله طلاق تسلیم محض فرزندان خود هستند و شروع و خاتمه یک زندگی را ـ حتی بعد از یک مقطع کوتاه زندگی مشترک ـ امری عادی و حق طبیعی فرزندان خود قلمداد میکنند و خواسته آنان را بدون کمترین مقاومتی اجابت میکنند.
امید است خانوادهها با نظارت بیشتر روی فرزندان و نشان دادن حس مسئولیتپذیری بیشتر و تغییر در نگرش خود و فرزندان خود در انتخاب شریک زندگی و ادامه زندگی زناشویی، راه را برای انتخاب زندگی سالم و پایدار برای فرزندان خود هموار کنند و شاهد پیشی گرفتن آمار طلاق از ازدواج در سالهای آتی نباشیم.
=========
وحید حاج سعیدی
========
انتهای پیام/2307/س40