به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، جهادگران دوران دفاع مقدس سنگرسازان بیسنگری بودند، که برای ساختن سنگر برای حفظ جان رزمندگان تلاش میکردند.
آنها بیادعا و خاکی بودند و به همین دلیل است که امروز در جامعه کمتر شناخته شده هستند.
آنها در شرایطی بسیار سخت شبها و روزها برای ایجاد جان پناه و سنگر برای رزمندگان تلاش میکردند و در این راه جان خود را فدا میکردند.
یکی از دلاورمردان زنجانی که با قلبی سرشار از شیدایی حضرت حق تعالی، غریق دریای عشق شد و بیباکانه برای وصال یار سر باخت، شهید میکائیل رضایی بود.
وی پانزدهم دی ماه سال 1336 در خانوادهای مذهبی و مؤمن به اسلام، در شهرستان کرج دیده به جهان گشود، خردسال بود که خانوادهاش از کرج به زنجان مهاجرت کردند.
میکائیل گفتار و کرداری نیکو داشت به همین سبب محبوب خاص و عام بود.
او در سال 1352 با دختری مؤمن و اصیل ازدواج کرد که ثمره این ازدواج، 5 فرزند، سه دختر و دو پسر بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی و هجوم بعثیان عراقی به ایران او نیز پس از یک دوره حضور در جبهههای جنوب و آبادان به جهاد سازندگی استان زنجان پیوست و از آن پس با مسئولیتهای مختلف در جبهههای جنوب، غرب و شمال غرب حضور یافت.
نخستین مأموریت وی 18 اسفند 1359 در آبادان و به منظور پشتیبانی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
در همین سفر میکائیل به اهمیت مهندسی جنگ پی برد، بنابراین بلافاصله پس از بازگشت از جبهه به ستاد پشتیبانی و مهندسی رزمی جنگ جهاد سازندگی زنجان مراجعه و حضور مداوم خود را تا سال 1366 حفظ کرد.
وی در طول مدت عضویت در جهاد سازندگی در این سالها، در اکیپ راهسازی مناطق جنگی فعالیت داشت.
در آخرین دیدارش از خانواده، هنگامی که به مدت 24 ساعت برای تجدید دیدار با آنان به منزل بازگشته بود، حلقه اشک در چشمانش نشست، گویی میدانست، که این آخرین دیدارش با خانوادهاش است.
پدر و مادر و افراد دیگر خانواده را بوسید و از همه حلالیت خواست و به آخرین مأموریتش در تاریخ 14 آذر سال 1366 شتافت.
این بار باید به جبهه شمال غرب میرفت، تپه گردرش در منطقه عملیاتی نصر 8، میباید جادهای آماده میشد که کار احداث آن با گردان ذوالفقار و زیر نظر قرارگاه حمزه، این جاده بسیار مهم بود و ساخت آن نتیجه پیروزی عملیات بعدی، یعنی (بیتالمقدس 2) را سبب میشد.
میکائیل رضایی با مسئولیت اکیپ راهسازی، شبانه به همراه سه دستگاه بلدوزر، مثل شبهای پیش و در تاریکی مطلق، به هدایت ساخت جادهای مشغول شد که قرار بود تنها راه ارتباطی منطقه باشد. نوزدهم دی ماه سال 1366 بود و تنها چهار روز از روز تولدش میگذشت که در تاریکی شب و در فاصله 200 متری با دشمن، ناگهان زیر پایش خالی شد. فریاد کمکخواهی از او بلند نشد، ماشینهای سنگین بولدوزر بدون آگاهی از اتفاقی که برای او افتاده بود، از رویش گذشتند. بدین ترتیب بود که حاج میکائیل رضایی، از خاک بر افلاک رفت و به مقام رفیع شهادت رسید.
انتهای پیام/2308/ق40/ف4004