به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس، گشایش دفتر سیاسی طالبان در قطر باعث شد که پرده از چهره واقعی آمریکا برداشته شود و این مسئله نشان داد که آمریکا با زیر پاگذاشتن ارزشهای انسانی و حقوق بشری، برای تأمین منافع خود حاضر به هر نوع معامله و سازش با طالبان است.
تأسیس دفتر سیاسی طالبان در قطر که در ابتدا با توافق آمریکا، پاکستان و افغانستان همراه بود، پس از افتتاح با پرسشهای زیادی مانند این که آیا این دفتر یک پروژه آمریکایی و یا طرح پاکستانی برای سهیم ساختن طالبان در قدرت و یا این که روند قطر آغاز یک صلح افغانی به ابتکار دولت و شورای عالی صلح این کشور است، میباشد.
برای مطالعه و ریشهیابی پدیدهها و رفتارهای سیاسی- اجتماعی تلاشهای زیادی صورت گرفته است و دانشمندان علوم سیاسی برای آن که بتوانند رفتارهای سیاسی بازیگران را ریشهیابی کنند، روشها و الگوهای زیادی را پیشنهاد کردهاند.
از آنجا که پدیدههای سیاسی-اجتماعی ریشه در رفتار و عملکرد کشورها دارد و رفتار فراملی کشورها تابع سیاست خارجی و سیاست خارجی بر اساس منافع ملی کشورها تعریف شده است، خوب است که برای بررسی روند قطر به عنوان یک پدیده سیاسی-اجتماعی به طور گذرا سیاست خارجی آمریکا را به عنوان بازیگر اصلی مورد بررسی قرار دهیم.
تردیدی وجود ندارد که سیاست خارجی آمریکا، اعم از اعلامی و اعمالی، در عصر حاضر مبتنی بر گسترش و سلطهجویی است، زیرا منافع ملی آمریکا که بر اساس قدرت ملی تعریف میشود، چنین سیاستی را اقتضا میکند.
آمریکا نه دوست واقعی دارد و نه دشمن واقعی
از جانب دیگر در سیاست خارجی کشورهایی که مبتنی بر باورها و الگوی ماکیاولیستی است، ارزش انسانی، اخلاق و تعهد جای نداشته و برای کشورها نه دوست دائمی وجود دارد و نه دشمن دائمی بلکه آنچه مهم و قابل توجه است منافع دائمی کشورها است.
همچنان براساس دیدگاه ماکیاولیستی برای رسیدن به منافع ملی، کشورها میتوانند از هر وسیله ممکن به منظور رسیدن به اهداف خود استفاده کنند.
چنانچه همه میدانند آمریکا با تعهد به مبارزه با تروریسم، صلح و ثبات، ایجاد یک دولت مرکزی مقتدر و با ثبات به افغانستان آمد و اکنون سؤال اصلی این است که چگونه شد که آمریکا پس از 13 سال جنگ و کشتار در مقابل طالبان، بدون این که در رفتار، گفتار، باورهای سیاسی و اعتقادی این گروه تغییر ایجاد شود، وارد مذاکره شد.
چه عاملی باعث شد که آمریکا که در ابتدا طرف مقابل طالبان بود و برای نابودی این گروه وارد افغانستان شده بود اکنون نقش میانجی را بین دولت افغانستان و طالبان بازی میکند؟
آیا واقعا آمریکا در مقابل طالبان به زانو در آمده و شکست خورده است و یا این که آمریکا برای رسیدن به منافع ملی خود دوست و یا دشمن دائمی نداشته بلکه منافع دائمی دارد و بر این اساس از هر ابزاری برای رسیدن به آن استفاده میکند.
آیا مشکل تروریسم، حقوق بشر و تأمین امنیت که در رأس جدول مأموریت آمریکا و کشورهای غربی در افغانستان قلمداد شده بود، حل شده است و دیگر در افغانستان هیچ مشکلی وجود ندارد؟
حقیقت مسلم این است که هیچ گونه تغییری در عقیده و باورهای سیاسی و عقیدتی طالبان به وجود نیامده است، امنیت در افغانستان همانگونه که شاهد هستیم روز به روز وخیمتر میشود و از طرف دیگر طالبان همانند گذشته نه دولت افغانستان را به رسمیت میشناسد و نه قانون اساسی این کشور را و حتی حاضر نیست با دولت افغانستان به عنوان طرف درگیر وارد مذاکره شود.
پس هدف از گشایش دفتر سیاسی طالبان در قطر و آغار مذاکره با طالبان چیست و چه اهدافی در پشت این بازی سیاسی نهفته است؟
آمریکا به دنبال امضای موافقتنامه امنیتی و نجات از افغانستان است
واقعیت این است که جنگ 13 ساله آمریکا با طالبان در افغانستان، یکی از طولانیترین جنگها با هزینه هنگفت مالی و انسانی در تاریخ این کشور بوده است و اکنون آمریکا برای توجیه شکست خود و حضور دائمی در افغانستان دست به معاملهگری زده است.
در وضعیت کنونی برای آمریکا نه تروریست اهمیت دارد، نه حقوق بشر، نه ثبات، امنیت و نه تقویت دولت افغانستان، بلکه 2 چیز برای آمریکا از اهمیت ویژه و حیاتی برخوردار است، اول نجات از حملات مرگبار طالبان و دوم حضور دائمی در افغانستان با مصونیت قضایی نظامیان آمریکایی.
از جانب دیگر شواهد، قراین، عملکرد و مشاهدات عینی مردم در 13 سال گذشته نشان میدهد که آمریکا با برخی از گروههای طالبان رابطه داشته و حتی برخی معتقدند که مهرههایی در داخل گروه طالبان توسط سازمان سیا گماشته شدهاند تا عملکرد طالبان توسط این عده کنترل شود و در مواقع نیاز این گروه را جهتدهی کند.
پیمان امنیتی کابل-واشنگتن مشروط به مذاکره طالبان با دولت افغانستان
امضای موافقتنامه امنیتی با آمریکا مشروط به گفتوگوی مستقیم شورای عالی صلح افغانستان با نمایندگان طالبان شده است.
«ایمل فیضی» سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان در گفتوگو با رسانهها گفته است: شرط از سرگیری مذاکرات در مورد موافقتنامه امنیتی دوجانبه، مذاکره نمایندگان طالبان با شورای عالی صلح افغانستان است.
در زمان افتتاح دفتر طالبان و برافراشته شدن پرچم طالبان با نماد «امارت اسلامی»، دولت افغانستان به شدت اعتراض کرد که بلافاصله تابلوی امارت اسلامی و پرچم آن گروه پایین آورده شد.
این اظهارات حاکی از آن است که دولت افغانستان به خوبی میداند که آمریکا بر گروه طالبان نفوذ داشته و میتواند تغییری در تصمیمهای این گروه وارد کند و این نفوذ و رابطه جدیداً ایجاد نشده است بلکه در گذشته نیز وجود داشته است.
آنچه که آمریکا را وا داشته تا از نفوذ خود بر طالبان به صورت علنی استفاده کند و نمایندگی سیاسی این گروه را در قطر به صورت رسمی ایجاد کند، امضای بی قید و شرط موافقتنامه امنیتی دولت افغانستان با آمریکا است.
دفتر طالبان در قطر اهرم فشار بر دولت افغانستان برای امضای موافقتنامه امنیتی
در حقیقت ایجاد دفتر طالبان در قطر اهرم فشار بر دولت افغانستان برای امضای بی قید و شرط موافقتنامه امنیتی است. چنانچه آمریکا به صراحت اعلام کرد که حاضر است با طالبان وارد مذاکره شود و طالبان نیز بر این اظهارات صحه گذاشت که در حقیقت پیام تبانی میان آمریکا و طالبان را به دولت افغانستان میرساند و زنگ خطری بود برای دولت افغانستان از تنها ماندن در میدان نبرد.
اعلام فرصت 3 ماهه برای امضای موافقت نامه امنیتی از سوی آمریکا، در حقیقت مهلتی است برای دولت افغانستان و در این مدت تلاش خواهد شد تا زمینه برای امضای این پیمان بر وفق آمریکا فراهم شود.
بدون تردید سر باز زدن دولت افغانستان از امضای بی قید و شرط موافقت نامه امنیتی با آمریکا، مانعی است در راه مذاکره با طالبان، زیرا دولت افغانستان تاکنون تلاش کرده است که در این موافقتنامه منافع دولت مردم افغانستان برجسته شده و آمریکا در افغانستان دست باز نداشته باشد، چیزی که آمریکا مخالف آن بوده و خواهان حضور بدون قید شرط در افغانستان است.
آمریکا نمیخواهد در افغانستان به سرنوشت عراق دچار شود
یعنی آمریکا نمیخواهد تجربه عراق در افغانستان تکرار شده و عدم توافق بر امضای موافقتنامه امنیتی باعث خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان شود.
اکنون سؤال مهم این است که جایگاه پاکستان در این گیرودار سیاسی، بازی اطلاعاتی، نظامی و سازش با طالبان، در کجاست؟ زیرا پاکستان یکی از بازیگران مهم و عمده در بحران کنونی منطقه به شمار میرود که بدون در نظر داشت نقش و ملاحظات پاکستان این روند به جایی نخواهد رسید.
نقش پاکستان در بحران افغانستان
از اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ تا امروز، پاکستان نقش مرکزی را در بحران افغانستان و شکلدهی احزاب و سازمانهای سیاسی-نظامی بازی کرده است.
پاکستان همواره تلاش کرده است که از این طریق مشکلات مرزی خود با افغانستان را به صورت دلخواه حل کرده از افغانستان به عنوان عقبه استراتژیک استفاده کند و جلوی نفوذ دشمن دیرینه خود یعنی هند در افغانستان را نیز بگیرد.
اکنون روند قطر به گونهای طراحی شده است که ملاحظات همه، به جز دولت افغانستان در آن در نظر گرفته شود و از جانب دیگر آمریکا با استفاده از نفوذ مستقیم و یا غیر مستقیم، در صورتی طالبان را حاضر به مذاکره با دولت افغانستان خواهد کرد که خواستههای آمریکا در امضای موافقتنامه امنیتی از سوی دولت افغانستان پذیرفته شود.
در مرحله بعدی صلح و مذاکره با طالبان در صورتی به فرجام خواهد رسید که برای طالبان به عنوان حافظ منافع پاکستان، در دولت آینده افغانستان، جایگاه و نقشی تعریف شود و پیشنهاد سیستم فدرالی پاکستان برای آینده افغانستان نیز در همین راستا میتواند تعریف شود، زیرا در این صورت ولایتهای مرزی به عنوان منطقه جنوبی افغانستان به طالبان که از حمایت پاکستان برخوردار است واگذار خواهد شد.
جای تأسف این است که طالبان به خوبی میدانند که دیگر نمیتوانند امارت اسلامی را در افغانستان احیا کنند و از جانب دیگر دولت افغانستان از توانایی قابل ملاحظه در عرصه نظامی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برخوردار شده است، پس با درک این واقعیت چرا به صورت مستقیم با دولت افغانستان به عنوان نماینده مردم این کشور وارد گفتوگو و مذاکره نمیشوند؟ زیرا نتیجه مذاکره جز سهیم شدن در قدرت چیزی دیگری نمیتواند باشد و آن را از طریق مذاکره مستقیم با دولت افغانستان نیز میتوانند بدست بیاورند.
اگر طالبان از طریق آمریکا و کشورهای خارجی در افغانستان به قدرت برسند، تاریخ و نسل آینده مردم افغانستان درباره آنان چگونه قضاوت خواهند کرد؟ اگر خشونت و خودداری این گروه از مذاکره با دولت افغانستان باعث ماندگاری و حضور آمریکا در افغانستان شود، مردم افغانستان با چه نگاهی به آنان نظر میکنند و موقعیت اجتماعی این گروه در میان مردم افغانستان چگونه خواهد بود؟
انتهای پیام/خ