به گزارش خبرنگار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس، دولت افغانستان سالها است که طرح صلح با طالبان را با جدیت تعقیب و پیگیری میکند و سعی دارد آن را به عنوان یک طرح در سطح ملی در بین افکار عمومی مطرح کند.
از مراحل ابتدایی این طرح تا مطرح ساختن آن در مجامع بینالمللی و کنفرانسهای بینالمللی، صلح و گفتوگو با طالبان یکی از اولویتها و در رأس امور مورد پیگیری دولت افغانستان بوده است اما به اعتقاد بسیاری از آگاهان و کارشناسان و رهبران جریانهای سیاسی در افغانستان، دولت این کشور مسائل مهمی را در این امر از یاد برده و یا نادیده گرفته است.
اگر دولت افغانستان در معادله صلح این کشور تمام متغیرهای لازم را در نظر میگرفت بیشک ابتکار عمل روند صلح در افغانستان را میتوانست به دست آورد.
اولین مسئلهای که دولت افغانستان باید در نظر میگرفت، شامل شدن خواستها و نظرات تمامی جریانهای سیاسی، مناطق جغرافیایی و در کل عموم مردم افغانستان در این روند بود.
انحصاری کردن روند مصالحه با طالبان در صورت موفقیتآمیز بودن این روند برای دولت این کشور امتیاز بزرگی بود و برای همین نیز تلاشی در جهت تعمیم آن به خرج نداد.
انتقادات گستردهای از نحوه پیگیری و پیشرفت روند صلح توسط دولت افغانستان شده است و امتیازات زیادی که به طالبان داده شده در عمل نه تنها آنان را تشویق به حاضر شدن در پای میز مذاکره نکرده است که طالبان را جریتر کرده و امیدواریشان را برای موفقیت در جنگ بیشتر کرده است.
حملات اخیر طالبان به مراکز مهمی در کابل از جمله کاخ ریاست جمهوری نیز گویای همین مطلب است که طالبان با وجود گشایش دفتر سیاسی قطر در تفکرات افراطگرایانه و خشونتطلبانه خود تغییری ندادهاند.
نادیده انگاشتن خواستها و انتظارات بخشهای عمدهای از جریانها و گروههای سیاسی و مناطق جغرافیایی و... نیز بیاعتقادی به صلحی را که از این طریق به دست آید بیشتر کرده است.
جریانها و گروههای سیاسی، مناطق جغرافیایی و... واقعیتهایی هستند که نمیتوان منکر آنها شد؛ آنها در افغانستان وجود دارند و میبایست در تصمیمگیریها و مسائل اساسی کشور مد نظر گرفته شوند.
دولت افغانستان نباید فراموش کند که همین گروهها، احزاب و اقوام مختلف بودند که برای استقرار حاکمیت جدید و ایجاد دولتی مبتنی بر نظام کنونی تلاش کردند.
به دلیل نادیده انگاشتن چنین واقعیتهای مهمی حالا دولت افغانستان خود را تنها و بدون یار و یاور میبیند.
از سوی دیگر، آمریکا در حال حاضر راهی جداگانه را در پیش گرفته است، راهی که مغایر با خواست ملت و دولت افغانستان است.
گشایش دفتر طالبان در قطر با وصفی که میدانیم، بر خلاف انتظار مردم افغانستان نیز بود این مردم افغانستان نبودند که جنگ با طالبان را آغاز کرده و ادامه دادند؛ آنها بهای مبارزه با طالبان را سالها قبل و در طی بیش از یازده سال پرداختهاند.
لذا هر اقدامی که برای گفتوگو با طالبان صورت میگیرد باید بر اساس خواست و نظر مردم افغانستان باشد.
آمریکا باید بداند هر اقدامی که طالبان را از گروهی شکست خورده و در حال جنگ با دولت مشروع افغانستان به گروهی مشروع و قانونی و فراتر از آن به عنوان یک حکومت در مقابل حکومت مشروع افغانستان تبدیل کند، بر خلاف انتظار و خواست مردم افغانستان است.
آمریکا باید بداند تعامل و سازش یکطرفه با گروهی که سالها با ملتی مظلوم رفتاری خشونتآمیز داشته و زنان و مردان و کودکان بسیاری را در حوادث تروریستی مختلف به کام مرگ فرستادهاند در نهایت به ضررشان تمام خواهد شد.
در این میان نکته برجسته عدم هماهنگی میان دولت افغانستان و دولت آمریکا در خصوص این مسئله است، نبود استراتژی مشخص و هماهنگی و توافقنظر، زمینه را برای میدانداری طالبان فراهم کرده است.
طالبان در طول سالهای گذشته نیز در جنگ با دولت افغانستان و متحدان آن از همین نبود هماهنگی و استراتژی واحد بیشترین استفاده را بردهاند.
طالبان همچنان از یک طرف به شکل روزانه نظامیان آمریکایی و مردم افغانستان را میکشد و از سوی دیگر ادعای خواست و علاقه برای مصالحه با آمریکاییها در دفتر قطر را مطرح میکند.
در این میان رئیس جمهوری افغانستان که در ماههای پایانی حضور خود در مسند قدرت قرار دارد باید نگرانیهای بسیاری را تجربه کند.
حامد کرزی اکنون نگران بازیهای پشت پرده آمریکاییها با طالبان است زیرا آنچه که در دوحه در خصوص مصالحه با طالبان در جریان است، نشان میدهد که آمریکاییها، در حال دور زدن پاکستان و افغانستان هستند.
رئیس جمهور افغانستان از جانب دیگر باید نگران مسئله و معضل جدیدی به نام «طرح تجزیه» باشد که سردمدار این طرح مشاوران و کارشناسان ارشد انگلیسی، پاکستانی و آمریکایی هستند و به نظر میرسد که این نگرانی چندان بیراهه هم نیست و ممکن است کرزی اطلاعاتی داشته باشد که در دست دیگران نیست.
در هر صورت آمریکا به هر قیمتی میخواهد به عنوان طرف پیروز نیروهای خود را از افغانستان خارج کند و برای دستیابی به این هدف هر نوع وسیلهای را توجیه شده میداند که این مسئله نباید از نظر دولتمردان افغانستان دور بماند.
بررسی رویکردهای اخیر در جریان صلح و مذاکره با طالبان حامل پیامها چندان خوشایندی نیست و با توجه به این تناقضات و مشکلات دورنمای این روند در افغانستان هنوز هم دارای ابعاد تاریک و پیچیدهای است که پاسخگوی موفقیتها و ناکامیهای آن تاریخ حال و آینده افغانستان خواهد بود.
انتهای پیام