به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، به همین بهانه سراغ برخی از صاحبان این شغل رفتیم تا از نزدیک با نوع حرفه آنها و چالشها و مشکلات این افراد آشنا شویم.
اولین نامهنویسی را که در مقابل دادگستری میبینم خودم را معرفی و از او میخواهم در خصوص شغل خود نکاتی را برای ما بگوید، اما قبول نمیکند و با این بهانه که هنوز دشت اول را نکردهام از زیر بار مصاحبه شانه خالی میکند.
یکی دیگر از آنها را برای انجام گفت و گو انتخاب میکنم که در گوشهای بدون آنکه مراجعهکنندهای داشته باشد نشسته است. پیرمردی که در حال تماشای مردم در حال عبور است. خیلی دوست دارم بدانم به چه چیزی فکر میکند. پیشنهاد مصاحبه را که به او میدهم ابتدا کمی مردد بود اما با جلب اطمینانش شروع به صحبت میکند.
خودش را محمد و 73 ساله معرفی میکند و میگوید: 31 سال است در این حرفه مشغول به کار هستم.
از او میخواهم در خصوص نحوه ورودش به این شغل بگوید و او در پاسخ اظهار میکند: در دوره سربازی و در اجرائیات آن زمان با کارهای دادگستری آشنا بودم.
محمد میافزاید: زمانی که دوره خدمت را پشت سر گذاشتم مستقیما نزد رئیس دادگستری وقت رفتم و گفتم میخواهم کار کنم. او هم از من امتحان گرفت و پس از قبولی به من تبریک گفت و تأکید کرد: بنشین و کار کن.
میپرسم وضعیت درآمدت چگونه است که در پاسخ میگوید: در گذشته خوب بود اما اکنون چندان چنگی به دل نمیزند. تا دهه 70 مناسب بود اما از آن به بعد اندک اندک افت کرد.
دلیلش را که میپرسم در جواب میگوید: مقداری از این به دستگاه قضایی مربوط است، شوراهای حل اختلاف به دلیل تعداد پرونده زیاد چندان فرصت رسیدگی به کار مردم را ندارند و به همین علت مردم چندان رغبتی به پیگیری مسائل خود از این طریق ندارند.
محمد تعداد مراجعانش در روز را به طور میانگین 10 نفر عنوان میکند و موضوعاتی که در مورد آنها نامه تنظیم میکند را جنبههای کیفری و حقوقی اعم از اختلاف خانوادگی، ترک انفاق، کتککاری، مهریه خانمها، توقیف اموال عنوان میکند.
از او میپرسم در این 31 سال نامهای بوده که تا مدتها ذهن او را به خود مشغول و هنوز در یادش مانده باشد؟ پاسخش مثبت است و توضیح میدهد: 22 سال قبل شکوائیهای در خصوص یک درگیری خانوادگی را تنظیم کردم که هیچگاه از یادم نمیبرم.
"مردی به وسیله چاقو همسر خود را به شدت مجروح میکند و با زدن ضربات زیاد به مناطق حساس بدن سعی در کشتن او میکند و سپس با این تصور که وی را به قتل رسانده متواری میشود.
اما تقدیر این زن به گونهای بوده که وی نجات یابد به این شکل که خود را به جلوی در رسانده و با کمک همسایگان به بیمارستان منتقل میشود و با تلاش پزشکان از مرگ نجات مییابد.
پس از این قضیه و با بهبود یافتن این خانم، وی برای تنظیم دادخواست علیه همسر خود نزد من آمد و با توضیح ماجرا شکوائیهای تنظیم کردم و بعد مطلع شد که همسر این خانم را دستگیر کردهاند.
محمد با بیان اینکه نمیدانم چه سرنوشتی برای این مرد رقم خورد تصریح میکند: این موضوع هیچگاه از خاطرم پاک نمیشود.
از او میپرسم به افرادی که مراجعه میکنند راهحل هم ارائه میدهد؟ که در پاسخ میگوید: تمام تلاش من بویژه در مورد زوجهایی که برای طلاق مراجعه میکنند این است که در درجه اول جلوی از هم پاشیدن خانوادهها را با نصیحت بگیرم و در این مورد به این فکر نمیکنم که درخواستی تنظیم و حقالزحمه خودم را مطالبه کنم.
محمد که حالا حسابی گرم صحبت شده است از فعالیت در این حرفه به عنوان تحصیل در دانشگاه اجتماع و آموختن درس زندگی نام میبرد و میگوید: زندگی انسانها برای من مهمتر از پول درآوردن است.
از او میپرسم آیا فرزندانش را به این شغل ترغیب میکند میگوید: نه آنها دنبال تحصیلات عالیه هستند و من هم دوست ندارم دشواریهای این شغل دامنگیر آنها شود.
در این هنگام یکی دیگر از نامهنویسان که فردی جوانتر است به محض اینکه متوجه میشود خبرنگار هستم میگوید: آقا ما چند بار درخواست کردهایم که یک مکان مشخص و مسقف برای ما در نظر گرفته شود و ما را ساماندهی کنند اما این قضیه اتفاق نمیافتد.
او که از معرفی خود ابا دارد تصریح میکند: اگر این کار انجام شود دیگر به ما به چشم مشاور قضایی نگاه خواهد شد.
وی با بیان اینکه در شهرستانهای کوچک استان جایگاه مناسبی برای صاحبان این مشاغل تعبیه شده است گفت: جای تأسف دارد که این مسئله در مرکز استان صورت نمیگیرد.
از او هم میخواهم در خصوص چگونگی ورود خود به این شغل بگوید و او اظهار میکند: رشته تحصیلی من ادبیات بوده و دوره خدمت را در دادگستری و کلانتری پشت سر گذاشتهام، بنابراین آگاهی مطلوبی به قوانین قضایی داشته و همین موجب شد تا به این شغل گرایش پیدا کنم.
وی با بیان سابقه فعالیت 15 ساله در این حرفه تعداد مراجعان خود در روز را 25 نفر به طور میانگین عنوان میکند و از خاطراتش در این سالها اینگونه میگوید: در سال 69 نامهای برای فردی نوشتم که در آن از این شخص برای پرداخت یک وام 100 هزار تومانی ضامن معتبر خواسته بودند.
وی میافزاید: ضامنی که این فرد در نظر گرفته بود خود حاضر به پرداخت 100 هزار تومان مبلغ وام شده و گفته بود که دیگر چه نیازی به ضمانت و اینگونه مسائل برای این مبالغ است و این موضوع تا مدتها برای من جالب بود.
وی عمده مراجعین خود را در پروندههای خانوادگی عنوان میکند و میگوید: تلاش میکنم تا سازش و صلح و صفا را بین افراد برقرار کنم، چرا که ما به تجربه متوجه شدهایم دادگستری چندان به اختلافات خانوادگی توجه نمیکند.
او با بیان اینکه من راهحل میانه و کدخدامنشی را به اشخاص پیشنهاد میکنم اظهار میکند: به جرئت میگویم تا کنون زندگی قریب به 200 زوج را از متلاشی شدن نجات دادهام.
مشغول صحبت با او هستم که مردی همراه همسر و پسر کوچک خود به این نامهنویس مراجعه میکند. از صحبتهای رد و بدل شده بین آنها متوجه میشوم که قبلا نیز مراجعه کرده و اکنون برای پیگیری آمدهاند.
چشمم به عنوان درخواست شکایت که میخورد جامیخورم. نوشته شده است: سوء استفاده جنسی از کودک.
پدر بچه که گویی از پیگیری شکایت میترسد با تشر نامهنویس برای پیگیری مواجه میشود. خانواده که دور میشوند او برایم توضیح میدهد: ظاهرا پسرعموی این مرد که فرد جوانی است اقدام به تعرض به این کودک بیگناه کرده و حالا پدر بچه به بهانه وجود نسبت فامیلی قصد انصراف از شکایت را دارد.
نامهنویس برایم توضیح میدهد: شغل ما در عین اینکه با قلم و کاغذ در ارتباط است اما گاهی متوجه چنین فجایعی میشویم که ما را به شدت آزار میدهد.
از او تشکر و خداحافظی میکنم و در حالی که دور میشوم به این فکر میکنم که آیا روزی خواهد رسید که دیگر هیچگونه شکایتی وجود نداشته و بازار این افراد کساد شود؟
===============
گزارش از: کیوان قاسمی
===============
انتهای پیام/79012/ق40/ژ1001