به گزارش خبرگزاری فارس از قم امروز عصر ارتباطات و رسانه است و مسیر آگاهی نیز از طریق تلویزیون و تکنولوژی ارتباطات میگذرد.
امروزه دیگر مانند سابق، ارتباط با یکدیگر از طریق کبوتر نامهرسان، فرستاده و پستچی صورت نمیگیرد و باید اذعان کرد با آمدن تکنولوژی رایانه به خانهها، نامه رونق خود را از دست داده و شاید دیرزمانی مسئولان به فکر حذف پست یا کاهش وظایف آن و حتی ادغام آن در وزارتخانه دیگر بیفتند.
با وجود گسترش ابزارهای اینترنتی و دسترسی آسان کودکان به آن، خانوادهها نه تنها نگرانیشان از بابت معاشرت فرزندانشان با دوستان ناباب و آینده انها کم نشده بلکه با در نظر گرفتن اثرات زیانبار آن بر روی کودکان، این دغدغه بیشتر هم شده است چون اینترنت دیگر فرد نیست تا به عنوان ناباب بودن جلوی رفت و آمد فرزندشان با او را بگیرند.
اگر تا دیروز پدر، مادر، خواهر و... الگو برای کودک خردسال بود، امروز قهرمانان و شخصیتهای توخالی فیلمها به عنوان الگو برای کودک ایرانی مطرح هستند؛ شخصیتهایی که در دنیای واقعی وجود ندارند و کودک هر چه جستجو کند به آن دست نمییابد.
اگر از کودک خردسال خود بپرسید میخواهید در آینده چه شغلی داشته باشید، نباید پاسخ را در شغل پدر، برادر، عمو و کلا اشخاص دنیای واقعی جستجو کنید بلکه باید منتظر باشید تا یکی از مشاغلی که در فیلمها دیده را بیان کند.
با توجه به کارکرد نادرست رسانه از قبیل نشان دادن صحنههای خشونت و کشتار، مهمانیهای آنچنانی، داستانهای تخیلی و امثالهم باید راهکاری اندیشید تا کودک الان ما و نوجوان فردا با غور شدن در این داستانها و قصهها با شخصیتهای خیالی، زندگی و آینده خود را تباه نکند و به دنبال آرزوی دست نیافتنی و محال نباشد.
زمانی شخصیتهای کارتونی چون پسر شجاع، علی کوچولو، افسانه سه برادر، حنا و... در راستای ایجاد شور و نشاط و القای شجاعت به کودکان بوده و الگوی نسبتا خوبی برای کودک به شمار میرفتند.
شاید گفته شود، زمان پخش این قبیل فیلمها به سر آمده و یا مسئولان صدا و سیما پا را از این فراتر نهاده و اینگونه توجیه کنند که نسل امروز متفاوت از نسل دیروز است و پخش این فیلمها و کارتونها دیگر نیاز او را تامین نمیکند اما آیا این توجیه درست است؟
چگونه است که زمان برنامه کودک در گذشته ساعت خاصی داشت و به بیان بهتر چگونه بود که هر سنی، ساعت پخش برنامهاش از سن دیگری متفاوت بود و کودک برنامه کودک و بزرگسال سریالها و فیلمهای سینمایی خود را مشاهده میکرد؟
شاید آن کارتونها و داستانها امروز خردسال گرسنه ما را سیراب نکند اما اگر همین داستانها در سطحی عالمانه و متناسب با نیاز واقعی کودکان این سرزمین تولید شوند، نه تنها تبعات مخرب فیلمها و کارتونهای تخیلی را ندارد که حتی میتواند مفید فایده بوده و الگوی درستی از زندگی، شهامت و شجاعت، چیزی که نسل امروز ما کمتر از آن بهره برده است، ارائه دهد.
بنا بر تحقیق گروهی از دانشمندان و روانکاوان، کودکان بیشتر زمان تماشای تلویزیون را صرف مشاهده برنامههای بزرگسالان میکنند و این زنگ خطری برای جامعه ماست چرا که با توجه به رواج پخش فیلمهای خارجی اکشن به ویژه فیلمهای کرهای و ژاپنی از شبکههای سیما، سبب ایجاد تعرض درونی و از خودباختگی در کودک، عدم اطمینان کودک به بزرگسالان در روایت فیلمها، فرار از محیط خانواده و تلاش در پیدا کردن قهرمان فیلم در عالم واقع میشود.
نباید از این نکته غافل شد که پخش فیلمهای گنگستری که عمدتا تولید ایالات متحده است و فیلمهای کرهای و ژاپنی نوعی تهاجم به خود است و صدا و سیما ناخودآگاه مسیر تهاجم فرهنگی به کشور را تسهیل میکند.
چرا با وجود داشتن الگوهای نمونه ایرانی و اسلامی و داشتن استعداد و ظرفیت لازم برای معرفی آنها به نسل نواندیش و جوان، به سمت گرفتن الگو از کشورهای دیگر باید پیش برویم و فیلمهایی را از آنها به نمایش بگذاریم که نه تنها در کشورهای آنها پخش نمیشود بلکه مغایر با فرهنگ اصیل ماست.
نکته پایانی اینکه برنامهریزان رسانهای ما به ویژه مسئولان رسانه ملی بد نیست فارغ از فعالیتهای روزمره کمی تأمل کرده و ببینند چگونه فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی نادیده گرفته شده و فرهنگی از کشور دیگر را جایگزین میکنند.
.............................
یادداشت: اعظم حاتمی
.............................
انتهای پیام/و10/د1000