به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، هر روز صبح که سرکار میروم از کنارشان رد میشوم، صبحها تعدادشان بیشتر و سر حالتر هستند. اما بعدازظهرها که برمیگردم باز هم تعدادی از آنها را میبینم که کنار دیوار نشستند، بیحوصله و بیرمق هستند، همه اینها وصف میدان ارک زنجان، جایی است که کارگران فصلی به دنبال یه لقمه نان هستند و ...
در جامعه امروزی با توجه به اینکه اغلب نیروهای کار در ادارات و سازمانها قراردادی هستند، بیکاری و نشستن در خانه برای هیچکس دور از تصور نیست و در واقع میتوان گفت، حتی افرادی که دارای شغل هستند نیز از بیکاری در هراس هستند و این موضوع زمانی که بیکار باشید، جدیت و اهمیت بیشتری پیدا میکند.
میدان دروازه ارک زنجان، محلی که شاید برای بسیاری از زنجانیها آشنا باشد، میدانی که وقتی خودرویی در آنجا میایستد، کارگران سریع به دور آن جمع میشوند و این یعنی رقابت بر سر یک لقمه نان، اما نکتهای که در این بین وجود دارد این است که این میدان دیگر محل کاریابی برای کارگران نیست، بلکه پاتوقی برای کارگران است، چراکه با تغییر فصل و سرد شدن هوا، کارگران بیکار میشوند و شرمنده از اینکه بیکار به منزل بازگردند و نتوانند، خواستههای زن و فرزند را برآورده کنند، تا غروب در آنجا میمانند.
به جماعتی که در این محل تجمع دارند، در اصطلاح خودشان «عمله» میگویند که اصطلاح مودبانه و رسمی آن کارگر ساختمانی است و در زبان محلی زنجانیها به او (فحله) میگویند.
کارگری در زنجان یک شغل معمول است و وقتی که مردی موفق به پیدا کردن شغل نشود، به ناچار و برای تامین خانواده خود به این شغل روی میآورد، اما نکته جالب توجه این است که این روزها کارگری فقط شامل افرادی که بدون مهارت هستند و یا دارای سطح تحصیلات پایین هستند، نمیشود، بلکه با کمی دقت میتوان فهمید که اغلب شاغلان در این کار از قشر تحصیل کرده جامعه و جوان هستند.
اما برای اینکه با کار و کاسبی این گروه از جامعه آشنا بشوم، به سراغ چند نفر از کارگران رفتم تا ببینم، شرایط و وضعیت کاری آنها چگونه است.
به سراغ یکی از آنها که جوانتر از بقیه به نظر میرسید، رفتم.
*عملگی شغل پدرم است
حمید نام کارگر جوانی است صورتش آفتاب سوخته و خسته است و در این سرمای پاییز، قرمز شده است، دستهایش را در داخل جیب کاپشن خود فرو برده است، یک شلوار لی مخصوص عملگی که زانوی آن سابیده شده و در آستانه پاره شدن است، به تن دارد.
فارس- چند سالتان هست و میزان تحصیلاتتان چقدر است؟
حمید- متولد سال 71 هستم و تا کلاس سوم راهنمایی بیشتر درس نخواندم.
فارس- از کی به این کار مشغول هستید؟
نمیدانم، زمان دقیقی نمیتوانم برای آن تعیین کنم، چون از زمانی که در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل بودم برای کمک به پدرم و برای پرکردن اوقات فراغتم در فصل تابستان عملگی میکردم، اما از زمانی که پدرم مرد، به صورت حرفهای و به عنوان یک شغل این کار را دنبال میکنم.
فارس- شغل عملگی شامل چه فعالیتهایی میشود؟
حمید- پای قرقر ایستادن، درست کردن ملات، آجر انداختن، بارانداختن، اسبابکشی و ....
فارس- وضعیت کار و کاسبی چطور است؟
حمید- در این سرمای پاییز که نه فصل اسبابکشی است، نه سرما اجازه ساخت و ساز میدهد و با توجه به اینکه قیمت مصالح ساختمانی گران است، چندان تعریفی ندارد.
فارس- کارگران چگونه برای انجام اموری همچون کارگری انتخاب میشوند؟
حمید- از آنجایی که اغلب پیمانکاران پدرم را میشناسند و با سابقه کاری من آشنا هستند، وضعیتم خوب است و در اغلب اوقات به من پیشنهاد کار میدهند، اما این موضوع وابسته به زمانی است که شرایط مناسب برای کار کردن فراهم باشد.
*مهندسی که عملگی میکند
به سراغ یکی دیگر از جوانانی که در میدان هستند، ظاهر مرتبی دارد، در نیمه راه از اینکه با او مصاحبه کنم منصرف میشوم، اما نه او نیز کارگر است، چراکه همانند سایرین یک کیسه 10 کیلویی برنج که نشانه این دست از کارگران است به دست دارد.
این کارگر جوان که محسن نام دارد، 28 ساله است و دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد است، او کسی نیست که گذری به این میدان آمده باشد، بلکه مردانگی و غیرت او را به این جا کشانده است.
*وقتی کار پیدا نمیشود
سه سال است که به «عملگی» یا به اصطلاح خودمان به کارگری مشغول است، هزینه تحصیلش را از همین راه فراهم کرده است، به گفته خودش قرار بود، مهندس شود، اما الان به جای مهندسی عملگی میکند.
میگوید: مادرم همیشه آرزو داشت که من یک مهندس باشم و او به داشتن چنین پسری افتخار کند، حالا برای اینکه با در خانه ماندن غمی بر غمهای مادرم نیافزایم، عملگی میکنم، اما آنقدر تلاش میکنم تا بالاخره یک روز مادرم را به آرزویش برسانم.
*با عملگی کردن خرج زندگی 5 نفر عائله را میدهم
در ادامه این گزارش به سراغ یکی دیگر از کارگران که مردم میانسالی است، میروم، سیگارش را با سیگار قبلی روشن میکند و به روزگار ناسزا میگوید، از اینکه روزگار هیچوقت با او درست تا نکرده و به قول زبان مادری خودمان از اول زندگیش تاکنون (چورک آتلی بوده و او پیاده) از روزگار عملگی برایم میگوید: از سن 15 سالگی عملگی میکنم، آخه کاری بلد نبودم که به سراغ آن بروم، سواد درست و حسابی هم نداشتم، الان هم با عملگی خرج پنج نفر رو میدهم.
دوباره یک سیگار دیگر رو روشن میکند و ادامه میدهد: با اینکه بیشتر از 25 سال در این کار هستم، اما هیچ چیزی عایدم نشده است و فقط سه سال است که از بیمه کارگران ساختمانی استفاده میکنم، این جمله را میگوید و یک دفعه از جلوی چشمهایم ناپدید میشود، وقتی برمیگردم میدود چراکه یک خودرو ایستاده و ظاهرا نیاز به چند تا کارگر دارد.
نمیدانم جزو کدام دسته از افرادی هستید که این گزارش را خواندید، افرادی که چند ماه، چند سال و یا تا چند هفته پیش تمام شهر را برای پیدا کردن یک شغل گز کردهاید، یا الان صاحب پول و مقام هستید و هیچ وقت به عنوان یک بیکار دنبال یک شغل مناسب نبودید، یا با اینکه به سن کار کردن رسیدهاید، هنوز هم بیکار هستید و یا حتی از افرادی هستید که از پدرتان پول تو جیبی میگیرد، اما این نکته واضح است که ضعف فضای کسب و کار، جذب موقت کارگران و بسیاری از مسائل دست به دست هم دادهاند تا این گروه از جامعه فصلی از سال را شاغل و فصل دیگر را بیکار باشند و از طلوع صبح تا غروب شب چشمهایشان به خودرویی دوخته باشد که در میدان بایستد و درخواست نیاز برای یک کارگر کند.
انتهای پیام/73005/ر30/ف4004