اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

فارس از سفری بی‌همتا گزارش می‌دهد

شب بود و من بودم و بین‌الحرمین

شبانگاه بود و شب وداع، من چون مجنون، دیوانه‌وار با پای برهنه در وسط بین‌الحرمین ایستاده بودم، سمت راست را نگاه می‌کردم، حرم قمر بنی‌هاشم (ع) را می‌دیدم، سمت چپ را که نگاه می‌کردم، حرم سیدالشهدا (ع) جلوی چشمانم بود.

شب بود و من بودم و بین‌الحرمین

به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، شبانگاه بود، نسیم سردی می‌وزید، من چون مجنون، دیوانه‌وار با پای برهنه در وسط بین‌الحرمین ایستاده بودم، سمت راست را نگاه می‌کردم، حرم قمر بنی‌هاشم (ع) را می‌دیدم، سمت چپ را نگاه می‌کردم، حرم سیدالشهدا (ع) جلوی چشمانم بود، اشک امان‌مان را بریده بود، شب، شب وداع بود ... .

کاروان ما کاروان خبرنگاران کرمانی بود که در جاده به سمت کربلا حرکت می‌کرد، به فکر شب گذشته بودم که روبه‌روی ضریح حضرت علی (ع) نشسته بودم، بانویی که می‌گفتند دختر یکی از علمای ایرانی ساکن در عراق است به زبان فارسی و عربی روضه‌خوانی می‌کرد، من به حرم خیره شده بودم و روضه گوش می‌دادم و خواسته‌های خودم و عزیزانم را یک به یک به زبان می‌آوردم ... .

عباها، انگشترها و چادرهایی که از بازار نجف خریده بودیم را به حرم متبرک کرده و خوشحال بودیم که سوغات‌هایمان متبرک به ضریح امام علی (ع) شده است.

هنوز در حال و هوای آخرین حضور در حرم امام علی (ع) در نجف اشرف بودم که سید رو به من کرد و گفت: 10 دقیقه دیگر کربلا هستیم ... .

دلم لرزید، اشک امانم را برید، آخر من اینجا چه می‌کنم؟ بارها شنیده بودم که افرادی که بارها به مکه مشرف شده‌اند، زیارت کربلا را بی‌نظیر وصف می‌کردند و متفاوت از هر سفری حتی سفر به خانه خدا.

بعد از استقرار و قدری استراحت به سمت حرم حضرت عباس (ع) حرکت کردیم، شنیده بودم که قبل از حضور در حرم سیدالشهدا (ع) بهتر است ابتدا به حرم حضرت ابوالفضل (ع) برویم، روی صحن نشستیم تا ابتدا مداحی و روضه‌خوانی را گوش کنیم و سپس به سوی ضریح ساقی دشت کربلا برویم ... .

اشک امان نمی‌داد، کاروان‌های مختلف در گوشه و کنار صحن بودند، آذری‌ها، گیلانی‌ها و ... و ما کرمانی‌ها که می‌میریم برای قمر بنی‌هاشم (ع) به سینه می‌زدیم و اشک می‌ریختیم.

از جا برخاستیم و به سمت ضریح حرکت کردیم، بال فرشته‌ها زیر پایمان بود، اما می‌دویدیم که زودتر به آقا برسیم ... .

آه ای خدا، این حرم، حرمِ ماه بنی هاشم، یل ام‌البنین، حضرت عباس (ع) است، خوب یادم می‌آید که جلوی ضریح ایستادم و از آقا چه خواستم ... .

سردار سپاه حسین (ع) بود و باید آرزوهای بزرگ می‌خواستم و خواستم ... .

زنان عرب می‌آمدند و دست‌هایشان را بالا می‌برند و با زبان عربی به آقا مطالبی را می‌گفتند، تکان دادن دست‌هایشان مانند آدم‌های طلبکار بود، اما ما ایرانی‌ها فقط اشک می‌ریختیم و در دل خواسته‌هایمان را بیان می‌کردیم و اگر صدایی هم از گلویمان بلند می‌شد، هق‌هق گریه‌ها بود و صدای بغض‌های شکسته ... .

از حرم بیرون آمدیم به سمت حرم امام حسین (ع) روانه شدیم، انگار عقل از سرم پریده بود، نمی‌دانم چگونه خودم را به داخل حرم رساندم، تنها چیزی که یادم می‌آید، این است که خادمی که در گوشه بالای ضریح نشسته بود با دست اشاره کرد که جلو بروم، من هم از خدا خواسته، جلو رفتم به ضریح رسیدم، ضریح غرق بوسه‌های من شده بود و دستانم گرم شده بود از نوازش ضریح پسر فاطمه زهرا (س) ... .

نماز را در کنار ضریح خواندیم، انگار که در این دنیا نبودم، عجیب بود خیلی عجیب و وصف‌ناشدنی ... .

روز بعد به سوی خیمه‌گاه رفتیم، در جلوی کفشداری بودیم که صدای انفجار بلند شد، من سالم بودم، هم‌کاروانی‌هایم هم همه سالم بودند، خیمه‌گاه شور و حال عجیبی پیدا کرده بود ... .

همکارانم می‌گفتند، چرا نترسیدی؟ خندیدم و گفتم: می‌دانم که در قد و قواره شهادت در کربلا نیستم ... .

خدای من! روبه‌روی حرم امام حسین (ع) می‌ایستادیم و زیارت عاشورا می‌خواندیم، مگر می‌شود، حس و حال آن لحظه‌ها را نوشت ... .

اما امان از شب آخر، شبانگاه بود که با بچه‌ها به سمت حرم‌ها حرکت کردیم، طبق روال ابتدا به حرم حضرت عباس (ع) رفتیم و بعد به حرم سیدالشهدا (ع)، اما مگر می‌شد از آن دو مکان مقدس و صاحبان آن دل بکنیم، دقایقی در یکی از حرم‌ها می‌ماندیم، دلمان تاب نمی‌آورد، دوباره بیرون می‌آمدیم و از این حرم به آن حرم می‌رفتیم ... .

نمی‌دانم چند بار به هر کدام از حرم‌ها رفتیم، اما نیمه‌های شب بود، نسیم سردی می‌وزید، من چون مجنون، دیوانه‌وار با پای برهنه در وسط بین‌الحرمین ایستاده بودم، سمت راست را نگاه می‌کردم، حرم قمر بنی‌هاشم (ع) را می‌دیدم، سمت چپ را نگاه می‌کردم، حرم سیدالشهدا (ع) جلوی چشمانم بود، اشک امان همه ما را بریده بود، شب، شب وداع بود ... .

==============

گزارش از: مهسا حقانیت

==============

انتهای پیام/80019/ی40/د1000

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

اخبار مرتبط

نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول