به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، امروز عاشورای امام حسین (ع) است، بدان که درهای توبه باز است، هرچند که گناهان بسیاری داشته باشی، مگر نه اینکه حر آب را به روی سیدالشهدا بست، اما از مسیر نادرست خود برگشت، توبه کرد و توبهاش هم قبول شد.
توبه حُر
روز عاشورا، امام حسین (ع) با صدای بلند از مردم یاری خواست و گفت: آیا فریادرسی است که ما را به خاطر خدا یاری دهد؟ آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
حر ریاحی با شنیدن سخنان جانسوز امام، مضطرب و پریشان شد، با ناراحتی نزد عمر بن سعد آمد و به او گفت: آیا میخواهی با حسین (ع) بجنگی؟
عمر بن سعد با کمال بیشرمی گفت: آری، چنان نبردی کنم که کمترین آن بریده شدن سرها و جدا شدن دستها را به دنبال دارد.
حرّ که دوست نداشت با امام روبهرو شود، به وی گفت: بهتر نیست او را به حال خود واگذاری تا اهل بیت خود را از اینجا دور کند؟
عمر سعد که جیرهخور عبیدالله بود در جواب گفت: اگر کار دست من بود، پیشنهاد تو را عملی میکردم، اما امیر اجازه نمیدهد.
حرّ نگران و آشفته در گوشهای ایستاد و به فکر فرو رفت به دنبال بهانهای میگشت که از لشکر عمر سعد جدا شود، لذا نزد قرّة بن قیس آمد و گفت: اسبت را آب دادهای؟
قیس گفت: نه، حر گفت: نمیخواهی آبش دهی؟ من میروم و او را سیراب میکنم و با این بهانه از لشکر عمر سعد فاصله گرفت و راهش را به طرف خیمهگاه امام حسین (ع) کج کرد. مهاجر بن اوس که همراهش بود به حُر گفت: از کارهایت متحیّر شدهام، به خدا قسم هرگز تو را این گونه ندیدهام، اگر از دلیران کوفه سئوال میکردند، نام تو را میبردم.
حرّ ریاحی در جواب گفت: به خدا قسم، خود را در میان بهشت و جهنم میبینم، اما چیزی را بر بهشت ترجیح نخواهم داد، اگر چه مرا بکشند و پارهپاره کرده و بسوزانند.
حُرّ به خیام اهل بیت (ع) نزدیک میشد، در حالی که دست بر سر نهاده بود و زمزمه میکرد: خداوندا به سوی تو بازگشتم پس توبه مرا بپذیر زیرا من بودم که هول و هراس در دل دوستان تو و فرزندان دختر رسول تو افکندم.
هنگامی که حر نزد امام رسید با ناراحتی و پشیمانی گفت: جانم فدایت، ای فرزند رسول خدا (ص)، منم کسی که راه را بر تو بستم و سایه به سایه با تو آمده و از تو جدا نشدم و تو را در این سرزمین پر آشوب نگه داشتم به خدایی که هیچ معبودی به غیر از او نیست، هرگز گمان نمیکردم این قوم چنین رفتاری با تو داشته باشند و به حرفهایت گوش نکنند... به خدا قسم اگر میدانستم، نمیپذیرند، دربارهات خطایی مرتکب نمیشدم، حال پشیمان و توبه کنان آمدهام تا جانم را فدا کنم، آیا توبهام پذیرفته میشود؟
امام فرمود: آری، خداوند توبه تو را بپذیرد! از اسب فرود آی.
حرّ گفت: «سوار بر اسب باشم بهتر است که پیاده شوم، ای حسین (ع)، چون نخستین کسی بودم که راه را بر تو بستم، اجازه بده نخستین شهید راهت باشم، شاید به این وسیله در زمره کسانی باشم که فردای قیامت با جدّت محمد مصطفی (ص) مصافحه میکنند».
و این گونه حر با توبهاش در دنیا و آخرت حر شد... .
انتهای پیام/80019/ی30/د1000