به گزارش خبرگزاری فارس از جیرفت، کربلای ما نه در عراق که در روستاهای کپرنشین عنبرآباد و عاشورای ما در هفدهمین اردوی جهادی گروه جهادی تبلیغی فدائیان عدالت رقم خورد.
چه اردوی پربرکتی بود از ساخت خانه قرآنی خضرآباد و مسجد صاحبالزمان گزآباد گرفته تا ساخت حمام و دستشویی خانوادهای یتیم در شهرک دوساری و معلولی در مهتابی زیارت، تکمیل خانهای در حاشیه عنبرآباد تا تکمیل سرویسهای بهداشتی حسینیه عبداللهآباد و حجتآباد..
قرار بود اردو از 10 تا 20 شهریور باشد، اما در حین اردو، پروژههایی اضافه شد که از همه مهمتر بود.
مگر میشد از فریادهای زنی گذشت که صاحبخانه جوابش کرده بود و حالا هیچ پناهی نداشت جز دو اتاق 35 متری ناقص که کمیته امداد برایش ساخته بود، اما نه حمامی داشت نه دستشویی نه آبی نه برقی و به خاطر حاشیه شهر بودن، دزد در و پنجرهاش را برده بود و همین امر حصارکشی حیاط را برای زنی تنها با سه بچه قد و نیمقد از اوجب واجبات کرده بود.
مگر میشد، اشکهای مادر ایتامی که سه بار دزد به خانه گلی استیجاریش در حاشیه شهرک دوساری زده بود را نادیده گرفت چه قدر دور بود خانهاش... جایی که اگر هم میمرد، کسی خبردار نمیشد.
دور از جوانمردی بود که بشنوی دزد، مادر یتیمی را کتک بزند و تهدید به آتش زدن خانهاش کند و تو باز دست رو دست بگذاری.
آفرین به همت بچههای جهادی که عاشقانه سرود انسان دوستی را سر دادند چه سمفونی زیبایی که فرشتهها هم، همنوا شده بودند با سمفونی و «یوثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه».
نه اسکلتهای خانه قرآنی خضرآباد باورشان میشد که بعد دو سه سال با حفاظ دیواری پوشیده شوند و نه مسجد صاحبالزمان گزآباد علیا باورش میشد که بعد هشت سال از کلنگزنیش روزی به خود اسکلت ببیند، اما به فضل الهی بچههای جهادی کار ناتمام را تمام کردند.
البته همه کار عمرانی نبود کار فرهنگی و شناسایی مستضعفان و نیازمندان و شناسایی روستاهای رودبار و سرزدن به ایتام و ... از جمله کارهایی بود که در این چند روز انجام گرفت و اینها همه مرهون همت والای بچههای جهادی و حمایت سپاه و طلاهای خانم تهرانی بود که برای محرومیتزدایی از کپرنشینان کشورش بخشید.
انتهای پیام/2655/ق40/د1000