اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

فارس از حفظ قرآن در فضایی متفاوت گزارش می‌دهد

روایت اعجازانگیز غلبه نوای قرآن بر نای کریه شیطان

حجت‌الاسلام محمدرضا دائی‌زاده آزاده سرافراز کرمانی در حالی حفظ قرآن را در اسارت آغاز کرد که صدای آواز خواننده‌های ایرانی و عربی به صورت دائم از بلندگوهای اردوگاه‌های موصل پخش می‌شد.

روایت اعجازانگیز غلبه نوای قرآن بر نای کریه شیطان

به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، حجت‌الاسلام محمدرضا دائی‌زاده آزاده سرافراز کرمانی حفظ قرآن را در فضایی عجیب و متفاوت آغاز کرد، وی در حالی برای حفظ آیات نورانی کلام وحی تلاش می‌کرد که صدای آواز خواننده‌های قدیمی ایرانی و عربی از بلندگوهای اردوگاه‌های موصل پخش می‌شد.

بچه‌بسیجی‌ها دل از جبهه نمی‌کندند

وی بیان کرد: در ماه‌های پایانی سال 61 در حالی که 17 ساله بودم به عنوان نیروی بسیجی به جبهه رفتم.

این رزمنده افزود: در سال‌های ابتدایی دوران دفاع مقدس رزمندگان سه ماه در جبهه می‌ماندند و سپس به آن‌ها مرخصی داده می‌شد تا به شهرهایشان برگردند، اما بسیاری از نیروها برای ماندن در جبهه پافشاری می‌کردند و فرماندهان باید به اجبار بچه بسیجی‌ها را به خانه برمی‌گرداندند.

دائی‌زاده با بیان اینکه من هم جزو همان بچه بسیجی‌ها بودم که بعد از دوره سه ماهه به خانه برنگشتم، عنوان کرد: در یکی از روزهایی که در تپه دشت‌عباس با بچه‌ها فوتبال بازی می‌کردم، پایم ضربه دید و من مجبور شدم با دستور فرمانده‌ام به خانه برگردم و انگار قسمت این بود که برای آخرین بار قبل از اسارت خانواده‌ام را ببینم.

آرامشی عجیب در هنگام اسارت

وی عنوان کرد: بعد از مدت کوتاهی دوباره به جبهه برگشتم و در 22 فروردین سال 62 در عملیات والفجر مقدماتی به عنوان نیروی یگان دوم وارد عملیات شدم و در این عملیات قرار بود، تیپ 41 ثارالله کرمان به همراه تیپ‌های علی‌بن‌ابیطالب (ع) و محمد رسول‌الله (ص) به عنوان نیروهای عمل‌کننده در دو جناح ما چند تپه را تصرف کنند.

این یادگار دوران دفاع مقدس تصریح کرد: بچه‌های تیپ 41 ثارالله در شب عملیات در مسیر تعیین شده پیشروی کردند، اما نیروهای عمل‌کننده در دو جناح ما نتوانستند، پیشروی کنند.

دائی‌زاده تصریح کرد: من به همراه 12، 13 نفر از بچه‌ها که سریع‌تر از دیگر نیروها پیشروی کرده و به اهداف تعیین شده رسیده بودیم در زمانی که دستور عقب‌نشینی به علت عدم موفقیت سایر نیروها در دسترسی به اهداف صادر شده بود، متوجه این دستور نشدیم.

وی گفت: بچه‌ها می‌گفتند، حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله بلندگو به دست گرفته بود و فریاد می‌زده است که بچه‌ها برگردید، اما خبر عقب‌نشینی به ما نرسید و ما متوجه نشدیم و عراقی‌ها ما را دور زدند.

دائی‌زاده ابراز داشت: ما در یکی از شیارهایی بودیم که عراقی‌ها در منطقه حفر کرده بودند و شب هنگام زمانی که نیروهای عراقی از اطراف ما عبور می‌کردند، فکر می‌کردیم، آن‌ها نیروهای خودی هستند.

وی بیان کرد: هوا که روشن شد، تعدادی نیروی نظامی را دیدیم که سیاه چرده بودند و چهره‌های عجیب و غریبی داشتند، با دیدن نیروهای عراقی تازه متوجه شدیم که عراقی‌ها ما را دور زده‌اند.

این رزمنده عنوان کرد: می‌خواستیم از همان راهی که آمده‌ایم برگردیم، اما در مسیر تعدادی از نیروهای تخریب را دیدیم و آنها به ما گفتند که پشت سر شما پر از نیروهای عراقی است.

دائی‌زاده اظهار داشت: انتهای شیاری که ما درون آن بودیم به یک سنگر می‌رسید، وارد سنگر که شدیم به این فکر افتادیم که مدارک‌مان را از بین ببریم، بنابراین مدارکی که همراه‌مان بود را در بین گونی‌های سنگر پنهان کردیم.

وی تصریح کرد: نکته جالب این بود که ما با اینکه متوجه شده بودیم در محاصره عراقی‌ها هستیم و اسیر می‌شویم، اما آرامش داشتیم و دلهره نداشتیم و در همان سنگر دعای توسل را برای بچه‌ها خواندم و حتی تعدادی از بچه‌ها کمپوت‌هایی که همراهشان بود را باز کردند و میوه‌های درون آن را خوردند.

وقتی از سقف سنگر اسلحه سبز شد

دائی‌زاده افزود: سرمان را که از سنگر بیرون می‌آوردیم، تا چشم کار می‌کرد، سرباز عراقی می‌دیدم، سنگر ما رو‌به‌روی خاکریز عراقی‌ها بود و آنها بر سنگر دید داشتند، یکی از بچه‌ها قصد خروج از سنگر را داشت که عراقی‌ها وی را با تیر زدند و شهید شد.

وی گفت: بلافاصله بعد از شهادت این رزمنده تعدادی از عراقی‌ها به روی سنگر ما آمدند و سر اسلحه‌هایشان را از سقف سنگر وارد کردند و با اشاره به ما فهماندند که از سنگر بیرون برویم.

این آزاده سرافراز با اشاره به اینکه وقتی از سنگر بیرون می‌رفتیم، دست‌هایم را بالای سرم نبردم، ابراز داشت: عراقی‌ها اطراف پاهای ما را با تیر هدف قرار داده بودند و ما را با دست‌های بسته به اردوگاه موصل منتقل کردند.

وی با اشاره به شرایط نامناسب زندان‌های عراق گفت: غذای نامطبوع زندان موجب شد که بچه‌ها بیماری‌های عجیب و غریبی می‌گرفتند، یکی از این بیماری‌ها شکاف زبان بود و زبان همه را انگار شخم زده بودند و در موقع غذا خوردن آنقدر زبان سوزش داشت که اشک از چشم‌ها جاری می‌شد.

از بیکاری به حفظ قرآن رو نیاوردم

دائی‌زاده به توضیح در مورد نحوه حفظ قرآن در دوران اسارت پرداخت و تصریح کرد: اینکه بعضی‌ها می‌گویند، آزادگان در دوران اسارت بیکار بودند و به حفظ روی آوردند، حرف درستی نیست، زیرا حفظ کردن قرآن و شعر و یا هر مطلب دیگری با توجه به شرایط زندان‌های عراق یکی از دشوارترین کارها در اسارت بود.

وی بیان داشت: برای حفظ مطلب باید فضای اطراف حافظ، آرام و ساکت باشد که ما این فضا را در آسایشگاه‌ها نداشتیم، زیرا در هر یک از 16 زندان موصل 160 نفر حضور داشتند و سر و صدای زیادی در آسایشگاه بود.

دائی‌زاده اظهار داشت: صبح هم که عراقی‌ها درها را باز می‌کردند که وارد محوطه شویم از تمام بلندگوهای زندان موسیقی‌هایی با صدای خواننده‌های قدیمی ایرانی و عراقی پخش می‌شد.

وی اذعان داشت: این آهنگ‌ها تا آخر اسارت تکرار می‌شد و عراقی‌ها با پخش آهنگ‌های مبتذل و تکراری در واقع بچه‌ها را شکنجه روحی می‌کردند، بچه‌های ما چند باری با چوب به جان بلندگوها افتادند و آن‌ها را از کار انداختند، اما عراقی‌ها هم حسابی از خجالت بچه‌ها درآمدند.

این حافظ قرآن کریم بیان داشت: همچنین زمانی که قصد حفظ مطلبی را دارید، نباید استرس، ترس، واهمه و ضعف جسمی داشته باشید در حالی که ما در اسارت بودیم و فقط یک وعده غذا به اندازه یک لیوان به ما می‌دادند و شب‌ها از شدت گرسنگی و تشنگی خواب نمی‌رفتیم، جیره آبی که به ما می‌دادند، فقط برای 12 ساعت کافی بود و ما از ساعت 8 بعد از ظهر تا 8 صبح و در گرمای کشنده موصل آب آشامیدنی نداشتیم.

برای بهره بردن از قرآن باید وقت می‌گرفتیم

دائی‌زاده همچنین با اشاره به کمبود قرآن در اسارت عنوان کرد: در سال‌های نخست اسارت ما به قرآن کریم دسترسی نداشتیم و فقط یکی از رزمندگان توانسته بود یک جلد قرآن جیبی را با خودش به اردوگاه بیاورد و 2 هزار نفر رزمنده باید از این قرآن استفاده می‌کردند.

وی افزود: این قرآن در هر یک از شب‌ها در یکی از زندان‌ها بود و بچه‌ها باید برای بهره بردن از این قرآن پنج و یا 10 دقیقه وقت می‌گرفتند و به صورت مخفیانه قرآن می‌خواندند.

دائی‌زاده گفت: از ساعت 11 به بعد باید به اجبار می‌خوابیدیم و عراقی‌ها اجازه خاموش کردن چراغ‌ها را نمی‌دادند و به همین علت ما در زیر پتو به صورت خوابیده قرآن را قرائت می‌کردیم و در سال‌های بعد به ازای هر 150 نفر دو جلد قرآن قرار می‌دادند.

قرآن نجات‌دهنده است

این آزاده سرافراز که نخستین جزوه حفظ قرآن کریم را نگاشته است، اظهار داشت: تجربه اسارت به من یاد داد که رمز و راز سلامت روح و اعتقادات و رهایی از دام شیطان این است که به قرآن و اهل بیت (ع) پناه ببریم، زیرا قرآن و اهل بیت (ع) بچه‌ها را در شرایط بسیار دشوار و طاقت‌فرسای اسارت حفظ می‌کرد.

دائی‌زاده تصریح کرد: زمانی که در جبهه بودم، تعدادی از سوره‌های کوچک قرآن را حفظ می‌کردم و طعم خوش حفظ قرآن را در تپه‌های ذلیجان و دشت عباس حس کردم و در دوران اسارت هم برای اینکه بتوانم خودم را حفظ کنم به صورت خودجوش حفظ قرآن را آغاز کردم.

وی با بیان اینکه طی یک سال توانستم، قرآن را حفظ کنم، عنوان کرد: چند آیه از سوره احزاب که دشوار بودند را هنوز حفظ نکرده بودم تا اینکه به ما اطلاع دادند، قرار است ما را برای زیارت به کربلا ببرند و من به شوق این زیارت چند آیه باقی‌مانده را هم حفظ کردم.

روایت شوق کرمانی‌ها برای حفظ قرآن

دائی‌زاده که در حال حاضر مدیر دارالتحفیظ للقرآن‌الکریم استان کرمان به عنوان بزرگترین مرکز قرآنی ایران است در مورد انگیزه خود برای انجام فعالیت‌های قرآنی گفت: سال 69 به ایران برگشتم و بعد از مدتی متوجه شدم که در ایران بحث حفظ قرآن مطرح نیست و با توجه به اینکه آثار و برکات حفظ را بر روی رزمندگان دیده بودم، آموزش حفظ قرآن را با دو گروه بزرگسال و کودکان قبل از سن دبستان آغاز کردم.

وی افزود: من به همراه همسرم در دو اتاق اجاره‌ای که در آن زندگی می‌کردیم، آموزش قرآن به بچه‌های خردسال را آغاز کردیم و زمانی که مردم مطلع شدند به شدت از این طرح استقبال کردند و به سوی کلاس‌های حفظ هجوم آوردند.

این رزمنده خاطر نشان کرد: جمعیت بچه‌های کلاس قرآن که زیاد شد، ساختمانی را در یکی از خیابان‌های شهر کرمان اجاره کردیم و تعداد شرکت‌کنندگان در کلاس‌های قرآن آنقدر زیاد بود که موقع تعطیل شدن کلاس‌ها در خیابان‌های اطراف ترافیک ایجاد می‌شد.

معجزه‌ای از قرآن

دائی‌زاده نتیجه فعالیت دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان را برگزاری 15 هزار کلاس حفظ قرآن و تربیت یک هزار نفر حافظ یک جزء تا پنج جزء، حدود 500 نفر حافظ یک جزء تا 15 جزء، حدود 300 نفر حافظ یک جزء تا 20 جزء، حدود 250 نفر حافظ یک جزء تا 25 جزء و حدود 50 نفر حافظ کل قرآن کریم ذکر کرد.

وی با بیان اینکه افزون بر 5 هزار نفر آموزش‌های قرآنی را در دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان فرا گرفتند، گفت: افراد چهار سال به بالا می‌توانند در کلاس‌های دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان شرکت کنند.

دائی‌زاده فراگیری قرآن توسط حدود 300 نفر خانم کاملا بی‌سواد بالای 40 سال در دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان را یکی از معجزات کلام وحی برشمرد.

روش حفظ قرآن در اسارت برای همه جواب می‌دهد

وی خاطر نشان کرد: روش حفظ قرآن در دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان همان روشی است که در اسارت با این روش قرآن را حفظ کردم و دیگران هم این شیوه را مؤثر می‌دانند.

این حافظ قرآن کریم اذعان داشت: دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان تاکنون بدون پشتوانه اداری و فقط با کمک‌های مردمی پیش رفته و اکنون ساختمان اصلی این مرکز با 2 هزار متر مربع زیربنا بزرگ‌ترین بنای ساختمان قرآنی در ایران است و شعبه‌های دوم و سوم دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان در کرمان و کوهپایه راه‌اندازی شده است.

دائی‌زاده با بیان اینکه مردم به عملکرد دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان اعتماد کرده‌اند، افزود: در 18 خرداد ماه که روز ثبت‌نام خردسالان برای ترم جدید بود، طی یک ساعت و 30 دقیقه ظرفیت 200 نفری دارالتحفیظ للقرآن الکریم تکمیل شد و بسیاری از متقاضیان به علت عدم ثبت‌نام با چشم گریان از در بیرون رفتند.

وی خاطر نشان کرد: خردسالان حاضر در دارالتحفیظ للقرآن الکریم استان کرمان علاوه بر فعالیت‌های قرآنی از کلاس‌های ورزشی و فرهنگی با حضور استادان برجسته بهره می‌برند.

==============

گزارش از مهسا حقانیت

==============

انتهای پیام/80019/ع40/د1000

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

اخبار مرتبط

نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول