به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، فرهنگ را در واژهنامهها، ادب تعریف کردهاند اما اگر بخواهیم تعریف روشن و واضحی از فرهنگ داشته باشیم، فرهنگ را باید بزرگترین نیاز بشری دانست که عامل پویایی و تداوم میان جوامع است.
به عبارتی، فرهنگ روح همبستگی و تداوم حیات معنوی و وجدان عمومی یک ملت محسوب میشود و میتوان آن را عامل غرور ملی و روشنی بخش حرکت جوامع به سوی ارزشها و فضیلتها دانست پس به قطعیت بر این باوریم فرهنگ هر ملتی شناسنامه ملی آن جامعه است.
همانطور که در تعاریف آمده، فرهنگ را مستلزم فرد و اندیشه اجتماعی میداند و نیرویی که ارزشهای انسانی را حفظ میکند و تعالی میبخشد پس در این راستا آنچه برداشت میشود فرهنگ مقولهای است که انسان را در مرحله تکاملپذیری تثبیت میکند، بنابراین فرهنگ تجلی تمدن است و انسان متمدن انسانی است که پا به عرصه فرهنگ گذاشته است.
برای ورود به عرصه جهانی شدن ابتدا باید فرهنگ خود را در تمامی ابعاد آن یعنی فرهنگ دینی، فرهنگ ملی و فرهنگ جهانی شناخت و در پاسداشت آن کوشا بود، زیرا فرهنگ خلق میکند، میآفریند و میمیراند و یک جامعه برای پویایی و تحرک در گرو حرکت تکاملی فرهنگ است.
عرصه فرهنگ هم کلی نگر است و هم بخشی نگر، یعنی علاوه بر اینکه به جهان بینی، کلیات و ارزشهای حاکم بر جوامع توجه دارد به جزئیات یک جامعه در عرصه هنر، موسیقی، مطبوعات، رسانهها، سینما و تئاتر و معماری و سایر شاخصها و خرده فرهنگها نیز نظر دارد.
یک فرهنگ برای اینکه پویا و مولد باشد باید اصالت داشته باشد و این اصالت توسط صاحبان آن فرهنگ به شکل روشن بینانهای تائید و حفظ میگردد به این معنی که ضمن ارتباط و تعامل منطقی با سایر فرهنگها از شناخت هویت و خصوصیات بومی و سبقه تاریخی در روند تکامل فرهنگی غافل نماند.
=====================
یادداشت از معصومه قاسمی
کارشناس ارشد مدیریت امور فرهنگی
====================
انتهای پیام/88001/ط30/ژ1001