به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، با صورت بر زمین خوردم، صداها، بوها، طعم خاک و خون، همه چیز با هم قاطی شده بود و من در حالی که روی زمین افتاده بودم با همه توانم سعی میکردم بدانم چه شده است.
سرم را به زحمت از زمین بلند کردم، اما هیچ جا را نمیدیدم. دستم را به صورتم بردم تا خاک و خون را از جلو چشمانم کنار بزنم اما ناگهان دستم توی صورتم فرو رفت. مایعی گرم و لزج انگشتانم را خیس کرد، دلم ریخت، آیا صورتم له شده است؟ در نخستین لحظه... .
سال 87 که کتاب "دا" منتشر شد، شاید بتوان گفت نخستین کتابی بود که به شدت با ظرافت خاطرهها را روایت میکرد و توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند و جزو رمانهای خواندنی و پرمخاطب شد تا جایی که هنوز عدهای که آن را نخواندهاند به خاطر رسانهای شدنش هنوز پیگیر هستند تا این کتاب را به نحوی به دست آورند و مطالعهاش کنند.
اما شاید امسال را هم بتوان سال رمان جذاب نورالدین پسر ایران دانست، رمانی که با نوشتار روانش سریع با مخاطب رابطه برقرار میکند تا جایی که اگر به دست بگیریش، دوست داری تا انتهایش را بخوانی و این نوع کتابها در این دوران که استقبال از کتاب و کتابخوانی به علت فراگیر شدن اینترنت و ماشینی شدن زندگیها واقعا طلا محسوب میشود.
این روزها که نمایشگاه کتاب همانند هر سال بازگشایی شده است، یکی از کتابهایی که میتواند ارزش ساعتها در گرما بودن این نمایشگاه را داشته باشد، نورالدین پسر ایران است، کتابی که در انتهای جلدش رونوشتی از رهبر عزیزمان دیده میشود با این متن:
از کتاب نورالدین پسر ایران
این نیز یکی از زیباترین نقاشیهای صفحه پر کار و اعجازگونه هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده به حق در هنرمندی، سنگ تمام گذاشتهاند.
آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرین زبانی که از قریحه ذاتی راوی تراوش کرده و با هنرمندی و نازک اندیشی نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جای گرفته است و نیز صراحت و جرأت راوی در بیان گوشههایی که عادتا در بیان خاطرهها ناگفته میماند از ویژگیهای برجسته این کتاب است.
تنها نقصی که به نظر رسید، نپرداختن به نقش فداکارانه همسری است که تلخیها و دشواریهای زندگی با رزمندهای یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اجر با او را پذیرفته است.
بیتردید برگزاری نمایشگاه کتاب با این وسعت در پایتخت هم مفید است و هم مضر، مفید به این دلیل که محل تجمیع همه کتابهاست و مضر و ناخوشایند به این علت که استانهای دیگر به سختی میتوانند از این رخداد عظیم فرهنگی استفاده کنند.
امیدواریم متولیان فرهنگی بتوانند با برگزاری گستردهتر نمایشگاههای کتاب استانی، نیاز مخاطبان خود در شهرستانها را برطرف کرده و علاوه بر اشاعه فرهنگ کتابخوانی از گم شدن گنجینههایی مانند نورالدین پسر ایران در گنجههای کتابفروشیها خاک نخورد بلکه در زندگی امروز مردم جاری شود.
=========
یادداشت از قربانعلی حدادی
=========
انتهای پیام/و10/پ3003