به گزارش فارس از گرگان، با سبز شدن چراغ لحظهای به راننده جلویی امان نمیدهد و دستش را به بوق میچسباند. استفاده از راهنما را کاری عبث میپندارد و معتقد است راننده پشت سرش باید شعور داشته باشد و مسیر وی را حدس بزند! بستن کمربند را مخصوص تازه کارها میداند. مساوات را در سبقت از چپ و راست رعایت میکند! در پایان مسیر هم جلوی یک مجتمع مسکونی پارک میکند و به قول خودش الان بر میگردد!
این داستان تکراری بسیاری از شهروندان است که متاسفانه برنامههای آموزشی و بازدارنده و حتی تغییر قوانین رانندگی، ذرهای در فرهنگ رانندگیشان و احترام به ابتداییترین قوانین ترافیکی اثر نگذاشته است.
زندگی در جوامع شهری آداب و مقررات مخصوص به خود را دارد و تخطی از این مقررات نظم و سیستم اداره شهر را بر هم میزند و در زندگی عادی افراد خلل وارد میکند. مقررات و قوانین راهنمایی و رانندگی بخشی از اصول شهرنشینی و زندگی اجتماعی هستند که با وجود تلاشهای بسیار هنوز هم بسیاری از شهروندان در اجرای آنها سستی میورزند و گاهی اوقات آنها را به طور کامل نادیده میانگارند.
در سالهای گذشته که جمعیت خودرویی کشور به شکل چشمگیری افزایش پیدا نکرده بود، مشکلاتی از قبیل ترافیک درونشهری، جای پارک، آلودگی هوا، ترافیک سنگین در ابتدا و انتهای روز و ... به مراتب کمتر بود و به جرات میتوان گفت حتی برخی از این مسائل وجود نداشتند.
در شهرهای بزرگ استان نظیر گرگان و گنبدکاووس، در تمام اوقات شبانهروز ترافیک روان بود و جلوی هر مغازهای که اراده میکردید، جای پارک پیدا میشد. اما در دهه سوم بعد از انقلاب با افزایش رشد اقتصادی، تولید خودرو در کشور افزایش یافت. تغییرات اساسی در ساختار بانکها و اعطای تسهیلات مختلف به مردم، امکان خرید خودرو از طریق لیزینگ، بالا رفتن نسبی توان خرید مردم و ... از عوامل افزایش تعداد خودروهای خریداری شده توسط مردم میباشد که در دهه اخیر به بالاترین میزان خود رسیده است.
تا جایی که تناسب جادهها و معابر شهری با جمعیت خودرویی شهرها به هم خورد و مشکلات عدیدهای در ترافیک شهری و بینشهری به وجود آمد. البته مشکلات ترافیکی مختص استان گلستان یا کشور ما نیست و در همه کشورهای دنیا به چشم میخورد ولی نوع برخورد با این معضل و رفع آن متفاوت است.
یکی از این موارد که در همه شهرهای استان با مواجه هستیم محل پارک خودروها در معابر عمومی است.
امروزه به جرات میتوان گفت از 10 خودرویی که در خیابانها پارک شدهاند، هفت تای آنها در جایی خلاف مقررات راهنمایی و رانندگی پارک شدهاند و حریم و فاصله قانونی تا محل ورودیها، چهار راهها، خط عابر پیاده، تابلوهای توقف ممنوع، مراکز درمانی و ... را رعایت نکردهاند.
جالب اینکه در حال حاضر با خیابان فروشی و توزیع «کارت پارک» این قانون شکنی سر و شکل قانونی گرفته است و شما میتوانید به شرط خرید این کارتها در هر کجای خیابان که شمارهگذاری شده پارک کنید!
بماند که بسیاری از شهروندان در کوچههای اطراف خیابانهای شلوغ پارک میکنند و مشکلات عدیدهای برای صاحبان منازل مسکونی به وجود میآورند.
البته پارک نامناسب خودرو دم دستیترین و کمخطرترین تخلف رانندگی است که خطر جانی برای کسی ندارد.
در مورد سایر تخلفات رانندگی کافی است سرتان را از پنجره خودرو یا منزلتان بیرون بیاورید و به ثبت تخلفات رانندگی بپردازید که درج آنها در این نوشته به سبب تعدد و فراوانی، از حوصله خوانندگان محترم خارج است! راهکارهای مختلفی هم در حل این مشکل متصور است که متاسفانه اکثر آنها موضعی و موقتی هستند.
استفاده از جرائم سنگین رانندگی، توقیف خودرو، تغییر کاربری برخی معابر به صورت یک طرفه یا پیاده راه، نصب بلوار سیمانی در بین معابر، نصب سرعتگیر، درج نمره منفی در گواهینامه، تغییر مقررات مربوط به گواهینامه، نصب چراغ راهنمایی در تقاطعها، ساخت پارکینگ طبقاتی، زوج و فرد کردن عبور و مرور خودروها، پخش برنامههای مختلف تلویزیونی و اعمال برخی محدودیتهای ترافیکی از راهکارهای متداول در حل این معضل هستند. اما با وجود اجرای این حجم برنامه عملا تغییری در فرهنگ رانندگی مردم حاصل نشد و همه روزه شاهد ثبت تخلفات ریز و درشت از سوی هموطنان هستیم.
چرا مشکل ترافیک حل نمیشود و مردم در اجرای قانون جدی نیستند؟
به عقیده شما گره کار کجاست؟ چرا با وجود چنین تدابیری عملا اتفاق خاصی در روند اصلاح فرهنگ رانندگی و رعایت مقررات دیده نمیشود؟ چرا با وجود جرایم سنگین رانندگی باز هم تخلفات رانندگی عامل بروز حوادث بسیاری در جادهها میشوند؟
به نظر میرسد مشکل اساسی در ماجرای ترافیک شهری و عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، جنبه فرهنگی و شخصیتی دارد و راه حل مشکلات ترافیک شهری و برونشهری به فرهنگ اجتماعی گره خورده است.
طبق تحقیقات پلیس امروزه رابطه مستقیمی بین سواد افراد و انجام تخلفات رانندگی وجود دارد. بیشک تا فرهنگ رفتار ترافیکی مردم اصلاح نشود، هیچکدام از راهکارهای اجرا شده در طی سالهای اخیر کارآیی نخواهد داشت و اثر وضعی و موقتی خواهد داشت.
در حقیقت کلید اصلی حل مشکلات ترافیکی، «تقویت آموزههای فرهنگی و اصلاح فرهنگ رانندگی» در گروه هدف یا به عبارتی نسل جوانتر میباشد. از آنجایی هم که فرهنگ وارداتی یا خریدنی نیست، توقع اصلاح یک شبه رفتار ترافیکی مردم امری محال است و نهادهای فرهنگی باید با تعامل بیشتر و انتخاب نسل جوان علیالخصوص دانشآموزان به عنوان گروه هدف، در تامین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت در رفع مشکلات ترافیکی بکوشند تا با کنترلکنندههای درونی و خانوادگی به مرور فرهنگ رانندگی جامعه تغییر یابد.
این تغییر و اصلاح رفتار علاوه بر نیاز به برنامهریزی بلندمدت، نیاز به تعامل و همکاری همه جانبه نهادهای نظارتی و آموزشی نیز دارد.
در حقیقت این تصور که تنها شهرداری یا نیروی انتظامی یا راهداری و آموزش و پرورش متولی و سازماندهنده ترافیک شهری و برونشهری هستند، تصوری نادرست است و در عمل هیچ کدام از این نهادها به تنهایی قادر به اصلاح رفتار ترافیکی مردم نخواهند بود.
پرورش شخصیت رانندگی در کودکان
گنجاندن برخی دروس مرتبط با رانندگی در کتب درسی، ایجاد شهرکهای الفبا در همه شهرها و مهمتر از همه آموزش اصول قانونمداری همه جانبه و رعایت حقوق دیگران به کودکان میتوانند به عنوان راهکارهایی در حل معضل ترافیک در جوامع شهری در سالهای آتی محسوب شوند.
به عبارت دیگر با ایجاد و پرورش «شخصیت رانندگی» در کودکان میتوان از بروز رفتارهای نامناسب رانندگی در آینده جلوگیری کرد.
امید است سایر نهادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز در حل مشکلات ترافیکی شهری، بکوشند و زمینه اصلاح ماندگار رفتارهای ترافیکی فراهم شود.
=================
گزارش از: وحید حاج سعیدی
=================
انتهای پیام/2307/صا40/چ3000