به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، رمضان در اسلام یک مناسبت مذهبی است که در طول نهمین ماه قمری رخ میدهد. مسلمانان معتقدند قرآن در این ماه مبارک بر پیامبر اسلام نازل شده است. شَهْرُ رَمَضَانَ اَلَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ
در قرآن، مستقیماً به کسانی که ایمان آوردهاند دستور داده شده که در این ماه روزه بگیرند.
به تصریح قرآن کریم، روزه بر پیروان ادیان آسمانی قبل از اسلام نیز واجب بوده است؛ اما تنها مسلمانان، مسیحیان و یهودیان نیستند که روزه میگیرند، بلکه حتی آیینهای غیرالهی نیز ریاضتهای جسمی را برای تربیت جسم و روح پیروان خود ضروری میدانند.
در خصوص چگونگی روزه در ادیان دیگر باید به آیه 183 سوره بقره اشاره کرد که خداوند میفرمایند: «روزه بر شما مقرر شده است همانگونه که بر کسانی که پیش از شما بودند مقرر شده بود».
با آغاز ماه مبارک رمضان خانهتکانی دلها آغاز شده و قهرها به آشتی مبدل میشود چرا که مهمانی که میزبانشان خالق معبود است.
صدای پای رمضان چند روز قبل از آغاز این ماه مبارک در کوچه پس کوچههای میپیچد و مردم خود را برای ورود به این ماه آماده می کنند به گونهای که چند روز قبل از رسیدن ماه رمضان مساجد توسط مردم گردگیری میشود.
سنتهای ماه رمضان در شهرهای مختلف ایران اسلامی متفاوت است؛ آئینهای ماه مهمانی خدا در کردستان که مردمان متدین آن زبان زد خاص و عام است در گذشته تا به امروز حال و هوای خاصی دارد که خواندنش خالی از لطف نیست.
نقارهزنی یکی از آیینهایی بود که از آن برای بیدارشدن مردم در سحر شبهای ماه رمضان استفاده میکردند. نقارچیها تا پایان ماه رمضان در دو مرحله که یکی قبل از سحری و دیگر قبل از افطار بود مردم را با زدن طبل و نقاره باخبر میکردند.
شلیک توپ که در آن زمان از باشگاه افسران سابق سنندج صورت میگرفت نیز از دیگر روشهایی بود که در هنگام افطار و سحری صورت میگرفت.
صدای اللهاکبر بر روی پشتبامها از دیگر روشهایی بود که آن دسته از مردم که فاصله بیشتری با مساجد داشتند از وقت و زمان سحر و افطار و حتی آغاز ماه رمضان و پایان این ماه مبارک در کردستان خبردار میشدند.
صمیمت خانوادهها و همسایهها در کنار هم در گذشته به قول قدیمترها انقدر زیاد بود که همسایهها به محض بیدار شدن قبل از آنکه تدارک سحر برای خود بچیند با رفتن به دم در دیگر همسایه ضمن بیدار کردن آنها نخستین گامهای کار خیر را در لحضههای آغازین روز برمی داشتند.
در آن روزها که خبر چندانی از رادیو و تلویزیون و تکنولوژیهای امروز نبود، سفرههای سحری در عین سادگی چیده میشد پیر و جوان، کوچک و بزرگ و زن و مرد سرسفره آماده میشدند و در کنار هم سحرهای ماه رمضان را به صبح میدوختند.
در برخی از خانوادهها که حضور افراد با سواد و آشنا با قرآن حضور داشت، قرآنها بر روی رحلها گذاشته میشد و تا پایان ماه مبارک رمضان حداقل یک بار قرآن در هر خانهای ختم میشد.
بسیاری از سنتها و آئینهای ماه رمضان در استان کردستان با توجه به رشد و توسعه تکنولوژی تغییر کرده است برای شنیدن در مورد سنتهای قدیم به محله جورآباد میروم و از آقا کریم 87 ساله یکی از ساکنان این محله قدیمی میخواهم مهمان خاطراتش شویم، خانهای کلنگی با دیوارهای کاهگلی ما را به نشستن در زیر سایهسار درخت تنومند وسط حیاطش دعوت میکند، کلثوم خانم همسر 80 ساله وی هم به ما میپیوند.
عصایش را به تنه درخت تکیه میدهد و در حالی که پاهایش را با دستان پینه بستهاش میمالد به سالهای دور باز میگردد، روزهایی که گرد پیری بر سیمایش ننشته بود..
بیشترین سالهای زندگیم را در همین محله بودهام تک فرزند خانواده بودم پدرم هم تک پسر خانواده با 10 تا خواهر بود به همین خاطر خیلی زود عروسی کرده بود. پدر بزرگم برای آنکه پدر را زیربال و پر خود بگیرد بعد از عروسی پدرم را که تنها 12 سال داشت در کنار خود در همین خانه نگهداشته بود.
پدرم 14 ساله بود که من بدنیا آمدم کمتر از 5 سال سن داشتم که به همراه پدر بزرگ و مادربزرگ هر سهشنبه و جمعه شب به خانقاه میرفتم، کوچکتر از آن بودم که مغزم به این مسائل قد دهد اما قلبم در همان سالهای آغازین زندگی به لطف پدر بزرگ با نور قرآن هم آشنا شد.
ماههای رمضان محله ما حال و هوای دیگری داشت چند تا از عمههایم هنوز ازدواج نکرده بودند. پدر بزرگ همه را برای سحری بیدار میکرد کوچک و بزرگ برایش فرقی نداشت میگفت سفره سحری برکت دارد نمیخواهم هیچکدام از شماها بیثواب بمانید.
بعد از سحری به محض شنیدن صدای توپ که برای مطلع شدن مردم از پایان زمان سحر شلیک میشد اهل خانه به امامت پدربزرگ نماز را به جماعت میخواندند.
از همان کودکی به خواندن نماز علاقه داشتم و کنار پدر بزرگ و پدرم قامت میگرفتم و حرکات آنها را تقلید میکردم، بعد از ادای نماز صبح نخستین رحل و قرآن را پدر بزرگ از تاقچه که بر میداشت پدر، عمههایم هم به تبعیت از پدرم با پدربزرگ همراه میشدند من و مادر بزرگ هم که بنده خدا سوادی نداشت به گوش دادن قناعت میکردیم.
همه تو خونه ما روزه بودند من هم تو همون سنین کودکی وقتی میدیدم عمههایم از فرط تشنگی زبونهای سفید شده بود و به هم نشون میدادم از شون تقلید میکردم نزدیکیهای عصر بعد از خوندن نماز مادر بزرگ به همراه مادر برای مهیا کردن سفره افطاری به آشپزخانه میرفتند.
یکی از رسوم قدیمی در آن دوران شلیک توپ قبل از افطار بود طبلها به صدا در میآمد و همسایهها با آگاه شدن از زمان افطار به سمت مسجد حرکت میکردند، در ماههای رمضان مسجد حال و هوای دیگری داشت، بعضیها قرآن میخواندند و عدهای هم کوزههای آب را جلوی روزهداران میگذاشتند، طبقهای خرما و گاهی کلوچههای روغنی خانگی هم در فواصل مختلف برای افطار کردن روزهداران مهیا میشد.
قبل از تلاوت اذان امام جماعت مسجد به بیان برکات و جایگاه این ماه نورانی از دیدگاه قرآن و حدیث صحبت میکرد. بلندگویی مثل امروز در کار نبود تا مردم در خانههایشان هم صدای موذن را بشنوند به همین دلیل به محض اعلام وقت اذان از سوی ماموستای مسجد یک نفر با رفتن به روی پشت بام و گفتن اذان مردم اطراف را برای افطار کردن دعوت میکرد.
نماز تراویح و وتر از دیگر آداب ماه مبارک رمضان در کردستان است، مردم بعد از افطار با مرحبا مرحبا گفتن موذن که همراه با اشعاری در مدح و ثنای پیامبر و اهل بیت است در مساجد حضور مییابند و بعد از خواندن نماز عشا، نماز تراویح را به صورت جماعت بپا میدارند.
نماز تراویح 20 رکعت و نماز وتر هم 3 رکعت است که به صورت دو رکعتی ادا میشود، نمازگزاران بعد از خواندن 20 رکعت نماز تراویح، نماز وتر را که سه رکعت است به صورت جماعت میخواند.
بعد از خواندن نماز آوای قصیده بردیه از مساجد طنین انداز میشود و مردم آن را که تا پانزدهم ماه رمضان شبهای جمعه و بعد از آن در تمامی شبها تا پایان رمضان قبل از مراسم تهلیله به صورت دسته جمعی و به حالت نشسته میخوانند.
قصیده بردیه از احترام خاصی در بین مردم این استان برخوردار است به گونهای که معتقد هستند اگر این قصیده با خلوص خوانده شود بدون شک روح پاک حضرت محمد(ص) در میان آنان حاضر میشود.
شبهای قدر نیز در کردستان کمی با سایر استانها تفاوت دارد. مردم این دیار کل 10 شب آخر رمضان و شب نوزدهم را به شب زندهداری و خواندن نماز و قرآن مشغول میشوند، در گذشته مردم بیشتر عادت داشتند در مساجد بمانند به همین دلیل چراغهای فانوسی توسط خادمین مساجد روشن و تا بعد از سحر مردم به عبادت میپرداختند.
پهن کردن سفره افطاری و دعوت از نیازمندان از دیگر سنتها و آئین زیبای ماه مبارک رمضان در کردستان است.
به سرغ کلثوم خانم میرویم. میگوید: خیلی چیزها را حاجی گفت و حرفی برای ما باقی نگذاشت. تنها چیزی که از قلم افتاد درست کردن نوعی کلوچه است که به گویش محلی به آن برساق میگوییم، در روزهای آخر ماه مبارک رمضان آن هنگام که موذن از پایان ماه مهمانی خدا با سر دادن الوداع الوداع خبر میدهد خانواده، فامیل و حتی گاهی همسایهها کنار هم جمع میشوند و با پختن این نان محلی که اغلبا از آرد، شکر، شیر، مقداری نمک در روغن محلی درست میشود قوتی را برای هنگام افطار روزهداران محله مهیا میکنند.
نانهای محلی پخته میشود و برای همسایهها فرستاده میشود نزدیک غروب سینیهای خرما و نان محلی توسط یکی از اعضای خانواده به سمت مسجد فرستاده میشود و دعای خیر روزهداران که روزه خود را با این برکت الهی باز میکنند خستگی یک روز کار و تلاش را از بدن کسانی که در مهیا کردن این طبقها تلاش کردهاند به در میکند.
در روز 27 رمضان هم این نانهای محلی در خانهها پخت و در بین همسایهها و رهگذرانی که از محله گذر میکنند توزیع میشود، بعد از پخت "کولیره 27" از باقیمانده خمیرمایه 27 عدد نان یا همان کولیره پخته میشود یکی از حاضرین وضو گرفته و با خواند قرآن یکی یکی نانها را نخ میکند و بعد به یکی از دیوارها آویزان میکردند.
پخت 27 نان کوچک و نخ کردن و آویزان کردنش به دیوار انقدر برایم جالب بود که از کلثوم خانوم پرسیدم چرا این کار را میکردید؟
از دید افراد سن و سالکرده این کار نوعی برکت را تا رمضان سال آینده به خانه و زندگیمان میداد. سال بعد در شب 27 نان قبلی را که در سال گذشته به دیوار آویزان کرده بودیم برداشته و کولیره 27 سال جدید را به دیوار آویزان میکردیم.
رفتن به سرقبور رفتگان و خواندن فاتحه در پنجشنبه و یا دوشنبه آخر رمضان و ختم قرآن برای اموات از دیگر آئینهای ماه مبارک رمضان در کردستان است که اکنون نیز مردم این آداب را به جای میآورند.
هر چند پیشرفت تکنولوژی برخی از آداب را به بوته فراموشی سپرده است اما مردم کردستان باز اعتقادات خود در زمینه روزه و عبادات در ماه رمضان را حفظ کرده و مقید به انجام آن هستند.
=============
گزارش از شیرین مرادی
=============
انتهای پیام/79002/س40/ژ1001