به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد اگر خورشید عاشورا میدانست چه وقایعی جانسوز و جانگدازی در پرتو نور او در سرزمین کربلا پیدا میشود هرگز از دامنه افق سر نمیزد و طلوع نمیکرد.
آری عاشورا آمد، روزی که دو صف حق و باطل در اولین ساعات روز در برابر هم صفآرائی کردند و در متن آن سربازان دلیر دشت نینوا تحت فرماندهی سید الشهدا (ع) صفوف فشرده و شکستناپذیر خود را منظم کردند و میسره و میمنه لشکر ابا عبدالله را شکل دادند تا حافظان عزیزان زهرا باشند.
شهید، شهادت و سید الشهداء (ع) تکیه کلام مضامین بسیاری از روایات رسیده از اهلبیت (ع) است که از مباحثی که در لابهلای آنها به چشم میخورد گریه بر شهید و برگزاری مراسم به نام او به ویژه در رابطه با سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) است و همین گریههاست که خاطره بزرگ عاشورا و اهداف پر شورش را زنده نگه داشته است.
مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع
جنگ از ساعات ابتدایی صبح و لحظاتی بعد از اذان صبح بود که آغاز شد و شروع کننده این فتنه عمر بن سعد ابیوقاس بود که تیر را به چله کمان کشاند و به سمت اصحاب امام پرتاب کرد گر چه یاران با وفای حسین بن علی (ع) به شوق مرگ و دعوت لبیک میجنگیدند و لشکر شیطان زمان ابن زیاد لعنتالله علیه ترس از مرگ داشتند.
و در این زمان بود که از میان بنیهاشم اولین نفری که عازم میدان حق علیه باطل شد حضرت علی اکبر (ع) دردانه و فرزند امام حسین (ع) بود کسی که شبیهترین جوان به جدش پیامبر خدا حضرت محمد (ص) بود و آنچنان حماسهآفرینی و فداکاری در میدان نبرد کرد که از هر طرف دشمن مهاجم را به خاک هلاکت میافکند و آنقدر از دشمن کشت که صدای ناله و شیون از آنان بلند شد و مظلومانه در مقابل دیدگان پدر اولین کشته دشت نینوا نام گرفت.
ای آب تو که مهریه فاطمه بودی ، پس چرا شد ز تو محروم همان سید مظلوم
واقعه عاشورا درسهای فراوانی به ما داد که یکی از آنها جوانمردی و پاسداری از دین و جان و ناموس آدمیان است طوری که مصداق این جمله در قبیله بنیهاشم بسیار به چشم میخورد و در قلب آن ماه بنیهاشم ابوالفضل عباس (ع) از همگان دلبری میکند.
عظمت و مقام باب الحوائج تنها به این جمله ختم نمیشود بلکه امام سجاد (ع) میفرمایند: برای عمویم عباس روز قیامت نزد پروردگار مقامی و عظمتی است که همه شهدا به آن غبطه و حسرت میبرند.
عباس (ع) به جز اینکه همانند برادرش سالار شهیدان امام حسین (ع) مظلومانه شهید شد ، مانند کوهی بزرگ خشن و استوار بود ، زیرا جنگجویی بلند همت و سلحشور و دلاوری چون شیر بوده و در نیزه و ضربات بر دشمن وارد کردن در جبهه جنگ با کفار هیچ ترس و واهمهای نداشت چرا که دشمن از او ترس و وحشتی سهمگین را داشت که از پدرش علی (ع) داشت.
نقل شده است، وقتی که امام حسین (ع) بر بالین برادرش ابوالفضل (ع) حاضر شد هنوز رمقی در بدن داشت و گفت مرا به دو جهت به خیمه مبر، یکی آنکه به سکینه وعده آب دادم ولی نتوانستم به این وعده عمل کنم، دوم پرچمدار لشکر و سپاه تو بودم و اگر اهل حرم کشته مرا ببینند از قدرت و تاب و توانشان کاسته خواهد شد.
عباس (ع) سند محکم وفاداری به برادر بود طوری که این جمله تاریخی سند گویایی است که حتی دشمن هم از آن یاد میکند و به دیده تحسین مینگرد و وقتی که یزید لعنتالله علیه پرچم ابوالفضل (ع) را مشاهده میکند که هیچ جای سالمی جز دستگیره برای آن نمانده است میگوید: هکذا یکون وفاء الاخ لاخیه (( و وفاداری برادر نسبت به برادرش اینچنین ثابت میشود.
حسین در قتلگاه عشق
مصیبت عطش و تشنگی از جانسوزترین و تاثیرگذارترین مصائب اهل بیت و مخصوصا وجود مقدس حضرت سید الشهداء (ع) بود.
امام حسین (ع) آنچنان مظلومانه به شهادت رسیدند که زبان از گفتن آن قاصر و شرم می کند ، مردمانی که خود را محبان رسولالله (ص) و قاریان قرآن میدانستند چطور دلشان رحم آمد که عزیزترین نوه رسول خدا را در جنگ نابرابر به شهادت برسانند و اعضای بدن او را قطعه قطعه کنند، حسین در لحظات پایانی جنگ در حالی که عباس ، یاران، و اصغر شش ماهه و اکبر جوانش را رهسپار دیدار جدش رسول خدا کرده بود همچنان مانند کوهی استوار به تنهایی حافظ خیمهگاه بود که مبادا دشمن به ایام حرم یورش ببرد.
سرانجام عاشورا آمد و با تمام مصیبتهایش جهانیان را در عزای 72 گل خون کفن پنداشت و دنیا را در آستانه عظیمترین واقعه تاریخی جانگداز گرفتار کرد.
سیدالشهداء قیام کرد تا جهانیان بدانند پرچم کفر و ذلت تا ابدیت بر تارک عرشیان حکمفرمانی نخواهد کرد و جهان با عدالت زیباتر و شیرینتر از زورگویی ظالمان زمان است، عاشورا نه تنها در هزاران سال پیش درس عبرتی برای زورگویان شد بلکه این واقعه تاریخی تقدیر خداوند بود تا آیندهگان از گزند دشمنان با استعانت به خدا و اهل بیت در امان باشند.
-------------------------------
یادداشت:مصطفی رحیمی
-------------------------------
انهتای پیام/غ/د1000