به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، در آستانه عاشورا سرباز کوچک حسین برای اعلام جانبازی از گهواره خویش برمیخیزد، چرا که جهانی سرباز پیشانی بند سرخ «یا علی اصغر(ع)» بر پیشانی، امروز کفن پوشیدهاند و منتظر فرمان گلگون لبخند او هستند تا به تبعیت از امام کوچک خویش برای یاری ولی زمان سر خویش را فدا کنند و مادرانی بیتاب از عشق آنها را رو به آسمان گرفتهاند.
آی اهل عالم در کجای جهان تیری هست که همزمان لبخند بر لب کودکی آورد و اشک بر چشمان پدر نشاند، اما در کربلا بود.
در کجای دنیا کودکی ششماهه کفن میپوشد و به دفاع از ولی زمان خویش برمیخیزد، با دهان بسته فریاد برمیآورد که پدرم تنها نیست هنوز و قربانی کوچکش هنوز سلاح لبخند خویش را به کارنگرفته است، اما در عاشورای سال 61 هجری چنین شد.
گویی هنوز صدای رباب از ورای تاریخ شنیده میشود که برای طفل شش ماههاش لالایی حماسه میخواند:
علی اصغرم! دشمنی که به جنگ با پدرت برخواسته از نسل همانهایی است که در جنگ بدر در مخالفت با رسولالله(ص) را علم کردند.
در مدت این شش ماهی که در این دنیا زیستهای، سرود شهامت و شهادت را برایت زمزمه و از شیره جانم که آمیخته با ولای حسین(ع) بود، سیرابت کردم.
برایت گفتم که نامههای دعوت کوفیان هنوز هم همراه ماست، امام زمانشان را به سوی خود میخوانند و از برای کشتنش شمشیر از غلاف برون میکشند.
اکنون فرعون وجودشان در برابر موسی زمان ایستاده است و نمرود وجودشان، در برابر خدا سینه سپر کرده و بانگ برآورده که «انا
ربکم الا علی»
آنها را خواب دنیا فراگرفته و به چند روز زندگی دنیا دل خوش نمودند.
سورهی فجر را با هوای نفس میخوانند و از تأویل آن که حسین بن علی(ع) است، غافلند.
و اکنون خداوند میخواهد که همه ما سربازان حسین(ع) مانند مادرمان فاطمه(س) فدایی ولایت شویم و در این میان قرار است که تو کوچکترین سرباز حسین(ع) باشی.
پاره جگر رباب، برخیز پسرم که از این پس جهان تشنه پرواز توست.
* یا علی اصغر (ع)! سربازان کوچکت را بیمه ولایت کن
ای درخشان چهره کربلا امروز مادران شهر ما کودکان خود را با سربندهایی گلگون برای بیمهکردن به نام مبارکت آوردهاند، دردانههای شهر ما هنوز کوچکند و نمیدانند در صحرای عظیم کربلا چه بر تو گذشت، نمیدانند که چگونه گلوی مبارکت از تیر حرامیان چاک چاک شد و تو در اوج تشنگی با خون خود سیراب شدی اما مادرانشان، دلداده ولی خویش آنها را به سرسلامتی رباب آوردهاند تا بگویند اینها سربازان علیاصغر تو هستند.
یا علی اصغر(ع)، تو با حنجره خونینت تاریخ را تکان دادی و با قلب شش ماههات به سرنوشت ناب آسمانی خویش دل سپردی، پروردگار خواست تا دنیا در سایه نگاه زیبای تو دیده شود.
امشب لالاییها بوی کربلا میدهد، امشب شیرینترین خواب دنیا آشفته میشود، شاید ماهیهای بیرون افتاده از آب بهتر از ما حرف تو را میدانند چرا که فردا عشق از گلوی کوچک تو طلوع میکند.
امروز مادران شهر ما به یاد بیتابیهای مادر بزرگوارت اشک میریزند، مادرانی که بیتابانه در زیر لب زمزمه میکنند که کاش ما به جای مادرت رباب در صحرای کربلا بودیم، کاش گلوی کودک ما در صحرای کربلا چاک چاک میشد.
اما نه، مگر جز رباب کسی میتواند پرپر شدن کودک خود را در جلوی چشمش ببیند و خدا را شکر کند، مگر کسی جز حسین(ع) میتواند تیر سه شعبه در گلوی کودکش را ببیند و خون گلوی کوچک فرزند خویش را به خداوند هدیه کند.
* ریشه درخت اسلام از خون گلوی سرباز شش ماهه سیراب شده است
آنکه انسانیت را در تاریخ جاهلیت همچون غنچهای پرورش داد و به درخت تنومندی تبدیل کرد حسین(ع) بود، کاش یادمان بماند در پای این درخت تنومند ضجههای مادری پنهان است، کاش یادمان بماند ریشه این درخت ستبر با خون کودک شش ماههای تشنهلب این چنین تنومند شده است، کاش یادمان بماند خاک این درخت از آب مشک سوراخ شدهای مینوشد که مقرر شده بود کودکان تشنه لبی را سیراب کند.
آری، امروز همزمان با سراسر کشور مراسم شیرخوارگان حسینی در نقاط مختلفی از استان اصفهان برگزار شد، تا برگی دیگر از مظلومیت کوچکترین سرباز سپاه عشق ورق بخورد.
درست همانند هرسال جمع زیادی از علی اصغرهای این شهر با پای دل برای پیمان بستن با حاجی شش ماهه کربلا در این آئین شرکت کردند، امروز صدها مادر طفلان کوچک خود را کفن پوش با سربندهای مزین به اسامی اهلبیت(ع) برای نامنویسی در سپاه امام زمانشان آورده بودند و امیدوارانه با کودکان خویش بازگشتند در انتظار زمانی که ولی زمان به انتقام خون حسین(ع) برخیزد و آنها در راه یاری وی به پیمان خویش وفا کنند.
انتهای پیام/غ/ض1002