اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

یادداشت از بیست و ششمین جشنواره فیلم کودک

تنها سکوت! در سوگ ساعت‎هایی که سوخت / وقتی قلم در سایه دوربین‎ها رنگ می‎بازد

خبرگزاری فارس: گز می‎کردیم خیابان‎های شلوغ را در پی ثبت لحظه‎های جشنواره فیلم کودک و نوجوان، وقتی مسئولی بی‌سیم به دست با کنایه گفت تنها خبرنگاران پایتخت معتبرند در سوگ ساعت‎هایی که در تکاپوی ثبت ناب‌ترین لحظات در نادیده گرفته‌شدن مسئولان سوخته بود، تنها سکوت کردیم.

تنها سکوت! در سوگ ساعت‎هایی که سوخت / وقتی قلم در سایه دوربین‎ها رنگ می‎بازد

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، شب‎ها را تا دیروقت بیدار ماندیم و از ساعاتی پس از طلوع تا  واپسین دقایق روز، گز می‎کردیم خیابان‎های شلوغ را در پی ثبت لحظه‎های بیست و ششمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان، اما  وقتی مسئولی بی‌سیم به دست با کنایه گفت تنها خبرنگاران پایتخت معتبرند، در سوگ ساعت‎هایی که در تکاپوی ثبت ناب‎ترین لحظات جشنواره در بی‎مهری و نادیده گرفته‌شدن مسئولان سوخته بود، تنها توانستیم سکوت کنیم.

دلمان گرفت برای چشم‎های خسته خبرنگاری که با خنده می‎گفت در این جشنواره نمره عینکم انگار یک شماره بالاتر رفته است.

چرا از یاد برده‎اند روزهایی که قلم‎ها سطر بستند، پروانه‎ها باید از کوچ بازگردند، قلم‎ها واسطه آشتی پروانه‎ها با زادگاهشان شدند، قلم‎ها به تصویر کشیدند ثانیه به ثانیه هجران پروانه‎ها را، وقتی هیچ دوربینی را توان گفتن نبود.

اما اکنون که جشن آشتی پروانه‎ها برپاست، اهالی قلم در حاشیه و بی‎مهری‎اند و هر که دوربین و میکروفنی در دست دارد میانه میدان و همه نگاه‎ها تنها بر دوربین‎ها زوم شده است، آری  قلم پروانه‎ها را به لانه آورد و حالا کیف دوربین‎ها کوک شده است.

دلمان گرفت از دیدن دستان خسته خبرنگاری که سردرگم به دنبال پریز برقی برای شارژ لب تابش می‎گشت تا مبادا لحظه‎ای در ارسال اخبارش وقفه به وجود آید و حمل بر کوتاهی در رسالتش شود و برخی از خبرنگاران پایتخت در لابی هتل می‎نشستند و از مراودت با هنرمندان لذت می‎بردند.

به فکر فرو رفتم و از خود پرسیدم تاریخ در زندگی بشر مهم‎تر است یا جغرافی، بشر از کدام درس باید سربلند بیرون آیند، به کودکانمان بگوییم تاریخشان را حفظ کنند یا جغرافیشان را تقویت، نمی‎دانم اگر تاریخ درس ساده‎ای است پس چگونه به یاد نمی‎آورند، لحظه‎هایی که برای بازگشت پروانه‎ها به منزل حقیقی‌شان چه تلاش‎هایی که نشد، آنجا بود که دلمان برای تاریخمان سوخت، برای قول‎هایی که منقرض شدند و برای قلم‎هایی که حالا در سایه خشن دوربین‎ها رنگ باخته‎اند.

دلمان گرفت وقتی پلک‎هایی که برای بسته شدن لحظه شماری می‌کردند، دستانی که برای استراحت بال می‎زند را تنها دختر بچه‎ کوچکی درک کرد که گفت: دوست ندارم خبرنگار شوم.

شاید حق با شماست مسئول عزیز، وقتی نگاه‎ها به دنبال میکروفن‎ها و دوربین‎ها باشد، به طور حتم توجه و احترام همان‌جاست، آری آنجا است که خبرنگاران در شهر خود هم غریب می‎شوند.

--------------------------

یادداشت از مریم سرلک

--------------------------

انتهای پیام/آ20/ض1002

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول