سجاد انوشیروانی در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار فارس در اردبیل به سؤالات مطرح شده این خبرگزاری پاسخ داد.
* با تبریک نایبقهرمانی المپیک آقای انوشیروانی از حال و هوای المپیک و کسب مدال در این میدان بزرگ بگویید؟
حال و هوای المپیک را بگذارید از سه سال قبل بگویم (فارسی بگویم یا ترکی، که ما گفتیم هر جور راحت هستید سخن بگویید)، از سه سال قبل با حضور رضازاده در راس فدراسیون وزنهبرداری و قرار گرفتن آقای باقری در راس فنی تیم وزنهبرداری، برنامهریزی متعددی را برای المپیک 2012 لندن انجام دادیم به طوری که استارت اردوها با 15 وزنهبردار زده شد.
تمام وزنهبرداران از عناوین آسیایی و جهانی برخوردار بودند و در حقیقت وزنهبرداران بزرگی محسوب میشدند به ویژه در فوق سنگین پنج نفر حاضر شده بودند که با آغاز اردوها و دو هفته بعد بنده نیز در رکورد گیری که انجام شد سعی کردم به هدف مورد نظرم دست یابم اما به یک باره دچار آسیبدیدگی از ناحیه زانو شده و مجبور به عمل جراحی و مداوای میان مدت شدم، به کلی آن شرایطی که داشتم از دست دادم و در آن مقطع شاید به آن فکر میکردم که دیگر به تیم ملی فکر نکنم و باید به خانه بروم و خانهنشین شوم.
پرونده پزشکی من که بررسی شد نظر مسئولان فدراسیون این بود که من باید در خانه استراحت کنم اما سرمربی تیم وزنهبرداری با توجه به اعتقادی که به توانمندی من پیدا کرده بود دوباره به من فرصت داد تا در اردو بمانم به طوری که 1.5 ماه در اردو تنها خوردم و خوابیدم و اصلاً تمرین نکردم تا بهبودی زانویم تا حدودی به دست آمد.
* چطور شد در بازیهای آسیایی و جهانی علیرغم این مصدومیت موفق به کسب مدال شدید؟
باقری اصرار داشت مسابقات جهانی 2010 را استارت نزنم ولی من اصرار کردم و به این مسابقات اعزام شده و مقام پنج دنیا را کسب کردم، 45 روز بعد میدان حضور در بازیهای آسیایی بود که من هدفگذاری کرده بودم تا در بازیهای آسیایی مدال به دست آورم که خدا را شکر میکنم این مهم حاصل شد و توانستم کاری که مد نظرم بود انجام داده و مدال بگیرم.
با اینکه حداقل مدال را گرفتم اما به نظرم کار بزرگی انجام دادم و با آن شرایط و آسیبدیدگی که از زانو داشتم کسی انتظار گرفتن مدال نداشت، اما کسب این مدال سبب شد تا امیدوار به کسب مدال المپیک شوم به طوری که کسب این مدال را استارت خوبی قرار دادم تا با کمک خداوند بتوانم مدالهای بعدی را کسب کنم.
* پهلوان ازدواج کردهاید یا نه؟
بله مهمترین اتفاق بعد از بازیهای آسیایی که برایم رخ داد ازدواجم بود و من فکر میکنم با گشوده شدن پای خانمم به زندگی من تحولات بزرگی صورت گرفت و از لحاظ روانی شارژ شدم و خداوند واقعاً از همه جهت من را کمک میکرد و احساس میکردم موفقیتهای بیشماری را به دست میآورم.
* از حال و هوای مسابقات جهانی پاریس برای مخاطبان ما توضیح بدهید؟
مسابقات جهانی 2011 پاریس از راه رسید و کسب سهمیه المپیک لندن هدف اصلی من بود تا آنجا که با توکل بر خداوند و دعای خیر مردم توانستم نایب قهرمان جهان شده و سهمیه المپیک را به دست آورم، شرایط بدنی من در مسابقات جهانی همچنان خوب نبود ولی خودم خوب کار کردم و توانستم در آن مسابقات مدال نقره جهان را به دست آورم.
بعد از برگشتنم به ایران برنامهریزیهای من طوری بود که دو ماه مانده به المپیک باید اوج میگرفتم و واقعاً بر روی این برنامه ساعت به ساعت فکر کرده و رویش تمرکز کرده بودم و با آن ارادهای که از خود دیده بودم و اعتمادی که به خودم داشتم میدانستم آن کار بزرگ را میتوانم انجام دهم و واقعاً خدا کمکم کرد و دعای خانوادهام، همسرم که سختیهای زیادی را تحمل کرد و دعای مردم سبب شد تا موفق به کسب مدال در المپیک شوم و آن کار مهم را به انجام برسانم.
* آیا فکر میکردید در المپیک نیز به مدال نقره برسید؟
هیچ کارشناسی فکر نمیکرد با حضور رقبا و حریفان قدرتمند، سجاد انوشیروانی حتی به مدال برنز نیز برسد، اما سجاد انوشیروانی به مدال طلا نیز فکر میکرد و خودش را در حد رقابت برای کسب مدال طلای المپیک میدید اما شرایط طوری پیش رفتن تا مدال نقره من 100 درصد شود.
خود من هم راضی هستم که توانستم بعد از 14 سال تلاش شبانهروزی در میادین وزنهبرداری به مدال نهایی این رشته یعنی المپیک دست پیدا کنم.
از نظر من مدال نقره من از طلا نیز با ارزشتر است چون با یک پا وزنه میزدم و به دلیل مصدومیت توان ایستادن روی پای دومم را نداشتم و همین الان زانویم دچار مشکلاتی است که باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد اما من با سختیهای متعدد ساختم و هر شب و روز به امید فردا که وضعم بهتر شود و در المپیک مدال بگیرم سختیها را تحمل میکردم و آنها را پشت سر میگذاشتم، شاکر خداوند بزرگ هستم که شرمنده خانواده خانمم و خانواده خودم و همچنین مردم عزیز نشدم چرا که همه آنها توقع داشتند در این میدان بزرگ کارنامه قابل قبولی از خودم به جا بگذارم که از این امتحان سخت نیز موفق بیرون آمدم.
* آقای انوشیروانی اهمیت المپیک و رخدادهایی از این قبیل را در سطح ملی و منطقهای چگونه ارزیابی میکنید؟
المپیک 2012 لندن مسابقهای بزرگ است که هر چهار سال یک بار اتفاق میافتد و این نهایت ورزش دنیاست که از لحاظ ورزشی و هم سیاسی برای کشورها اهمیت بسیار بالایی دارد و اهمیت آن برای ایران نیز این بود که نسبت به سرمایهگذاری که کرده بود این بود نتیجه تاریخی رقم بخورد که این مهم با کسب چهار مدال طلا، پنج نقره و سه برنز به دست آمد.
از لحاظ سیاسی نیز خود ما ورزشکاران و همه مسئولان عزم خود را راسخ کرده بودیم در دل دشمن ایران، انگلیس بتوانیم مدالهای رنگارنگی را به دست آوریم البته مردم لندن دشمن ما نیستند و با ما خیلی هم دوست بودند اما هدفم از بیان کلمه دشمنی دولتمردان لندنی است که با ما سر ناسازگاری داشته و اصلاً دوست نداشتند ما در این مسابقات در بین صدها کشور شرکت کننده جایگاهی به دست آوریم به طوری که جایگاه کسب شده نیز برای آنها آزار دهنده بوده است.
خدا را شاکر هستیم که در این میدان سخت موفق شدیم برای کشورمان افتخار کسب کنیم که کسب 12 مدال رنگارنگ به همت کاروان ایران در المپیک کار شاخص و در طی تاریخ ایران بینظیر بود.
* پهلوان از توجهات مسئولان کشوری بگویید، آیا به وعدههای خود عمل کردهاند یا نه؟
با توجه به این کار بزرگی که انجام دادیم توجهات مسئولان تا کنون برآورده کننده انتظارات ما نبوده است و قولهایی که دادهاند تا کنون جز 150 سکهای که به ما اهدا کردند محقق نشده است، قولی که میدهند باید عمل کنند چرا که بدانند فوتبال مملکت ما حاضر است 50 میلیارد تومان هزینه کند تا به المپیک رفته و در دور اول حذف شود اما کل هزینه کاروان ورزشی المپیک ایران بین 20 تا 30 میلیارد تومان بوده است.
در مجموع جوایزی که در تجلیل از قهرمانان اهدا میکنند کمتر از یک میلیارد تومان است در حالی که برای پرسپولیس و استقلال از بیتالمال سالانه 30 میلیارد تومان اعتبار میدهند و چرا باید مدالآوران المپیک به اندازه 10 میلیارد تومان از پول بیتالمال متنعّم نشوند؟ چرا مدالآوران المپیک بعد از چهار سال زحمت تنها 150 سکه بگیرند اما یک فوتبالیست در طی چهار سال 5 میلیارد تومان درآمد داشته باشد؟ اگر در جامعه ادعا میکنیم عدالتمحور هستیم و عدالت حرف اول را میزند.
آیا عدالت واقعاً در ورزش ما برقرار است؟ کسانی که بدون ادعا میروند و در المپیک مدال میگیرند و پرچم و نام ایران را در دنیا برافراشته نگه میدارند آیا ارزشگذاری برای آنها با فوتبالیستها نباید مساوی و حتی بالاتر از گلزنان میادین فوتبال باشد؟
آیا واقعاً کار بزرگی که احسان حدادی در طی تاریخ دو و میدانی انجام داد مزد و حقش 150 سکه بود؟
چرا احسان بهداد، سجاد، نواب، امید نوروزی و حمید سوریان قدرت خرید یک آپارتمان 100 متری را در تهران نداشته باشند اما فوتبالیستهای ما در برج سفید، زعفرانیه و فرمانیه و جاهایی که ارزش زندگی در آنها بالاست به راحتی بتوانند خانه خریده و زندگی آسودهای داشته باشند؟
* نایب قهرمان المپیک برای المپیک بعدی در برزیل هدفگیری کرده است؟
هدفگذاری من در وهله اول رفع کامل آسیبدیدگی زانویم است و در مرحله بعد هدف من مسابقات جهانی سال بعد است و قول نمیدهم در المپیک بعدی حضور داشته باشم و علت آن، این است که ورزش وزنهبرداری با توجه به سختی که دارد هر لحظه احتمال آسیبدیدگی بالاست.
قبل از هر هدفگذاری کسب مدال مسابقات جهانی ورشو لهستان آرزوی من است که امیدوارم بعد از کسب مدال در این میدان مرحله به مرحله پیش بروم تا اگر خدا بخواهد در المپیک آینده نیز حضور داشته باشم.
* خیلیها میگویند انوشیروانی در سایه بهداد قرار گرفته است، آیا صحت دارد؟
سجاد انوشیروانی در اوج جوانیاش زیر سایه حسین رضازاده قرار گرفت چرا که این غول وزنهبرداری برتر از من و امثال من بود و ما باید پشت حاج حسین رضازاده میماندیم.
بنده در اوج آمادگیام دچار آسیبدیدگی از پشت پا شده و سه سال دور از میادین بودم اما دوباره با آن ارادهای که داشتم تمریناتم را پی گرفتم و در سن 26 سالگی اوج گرفتم.
در مسابقات قهرمانی کشوری شیراز بهداد سلیمی را در مجموع با 15 کیلو اختلاف گرفتم و نفر اول فوق سنگین به تیم ملی دعوت شدم،اما خدا را شاهد میگیرم هرگز در رقابت با بهداد دچار کینه و غرضورزی نشدم اما یقین دارم اگر آسیبدیدگی زانوی من نبود الان بهتر از این کار میکردم.
* چرا به مانند قهرمانی رضازاده در استان به همت مسئولان مراسم تجلیل باشکوهی برایت برگزار نشد؟
برای مسئولان استان مدال طلا مهم است و من فکر میکنم اگر در این برهه مدال طلا را هم بگیری و رکورد دنیا را بزنی تنها چیزی که بهانه میآورند کمبود بودجه است.
از امام جمعه اردبیل و مدیرکل ورزش و جوانان استان اردبیل تشکر میکنم که با تمام مشکلات از بنده و سعید محمدپور حمایت کردند.
استانداری داشتیم که علاقهای به ورزش و قهرمانان نداشت که خدا را شاکریم از این استان دارد میرود و نیکزاد که از پشتوانه مردمی و دیدگاههای مثبت و باز برخوردار است به این استان تشریف میآورند.
بنده تلاش خواهم کرد بعد از معارفه استاندار جدید در ملاقات با او درد و مشکلات ورزش و قهرمانمان را با وی در میان بگذارم و با شناختی که از نیکزاد و برادران نیکزاد دارم مطمئن هستم انسانهای کاربلد و مثبتنگر هستند که حضور آنها برای اردبیل یک نعمت گرانسنگ خواهد بود.
نمایندگان مردم استان نیز در مجلس تا کنون هیچ حرکتی در تجلیل از ما انجام ندادهاند و حتی حالی از ما نمیپرسند و به نظر من آنها یک چیز را بدانند خدایی که سجاد را قهرمان المپیک میکند و او را در اوج ورزش دنیا قرار میدهد زندگی او را نیز در قله قرار میدهد و او را از همه نیازمندیها بینیاز میکند.
بنده به عنوان یک معلم اعلام میکنم این حرفها را از سر بی نیازی مطرح میکنم چرا که برای استان اردبیل 15 سال است مدال میآورم و تا کنون نیز بیش از 70 مدال گرفتهام اما تا کنون یک متر مربع زمین به من ندادهاند، در استان اردبیل ضعف دیدگاه کوته بین مسئولان است و این روزها نیز با سپری شدن تب و تاب المپیک دیگر تلاش نمیکنند تا از قهرمان خود تجلیل کنند که بنده خطاب به آنها میگویم پولی که برای تجلیل از قهرمان خرج میکنند مردم راضی هستند تا قهرمانشان تامین شود.
* آقای انوشیروانی از امکانات ورزشی در استان و تلاش هیئت وزنهبرداری اردبیل بگویید؟
کسب قهرمانی به امکانات ورزشی و تامین هزینه نیست، وقتی در هیچ رشته ورزشی متخصص آن رشته و مجهز به علم و تجربه را نداریم امکانات به چه درد می خورد؟ وقتی رئیس هیئت وزنهبرداری انتخاب میشود نظر بزرگان ورزش و بنده که 14 سال در وزنهبرداری استان جان دادهام مهم نیست، از این ورزش و رئیس هیئت چه انتظاری باید داشت؟
وقتی در تفکرات دهه 60 و 70 سیر میکنیم و مربی 70 ساله که حوصله زندگی خود را ندارد به عنوان مربی انتخاب میشود چرا باید انتظار مدال داشته باشیم؟
آیا زمان آن نرسیده به جوانان و قهرمانان آسیا و جهانی اعتماد کنیم؟
چرا رئیس و دبیر هیئت آدمهایی نباشند که برای این رشته استخوان خرد کرده و دلسوز باشند؟
آیا به نظر شما منابع مالی تیم اردبیل را قهرمان میکند و...؟
* چرا در سبک وزن به مانند سنگین وزن در عرصه جهانی موفق نیستیم؟
شرایط آب و هوایی مملکت ما ثابت کرده است ما در قهرمانپروری کم نداریم اما خانوادههای ما نه اصول تغذیه کودکانشان را بلد هستند و نه در سن بلوغ به رشد اسکلت بندی بچههای خود اهمیت میدهند، رشد و اسکلتبندی کودکان ما درست نیست و بچهها اغلب به بازیهای داخل خانه نظیر بازیهای کامپیوتری و سالنهای محدود نظیر بیلیارد و پلیاستیشن گرایش بیشتری دارند.
به نظر من محیط مناسب برای رشد و تعالی نونهالان و نوجوانان وجود ندارد پدر و مادر به دلیل مشغله زیاد و روزمره زندگی بر این مشکلات دامن زده است و کودکان آن گونه که شایسته است رشد نمیکنند.
معتقدم پدر شدن به خرید پلیاستیشن و کامپیوتر در سن خردسالی و کودکی نیست بلکه پدر شدن به آن است که وقت بگذاریم و با کودک خود در خانه و بیرون از خانه دوست باشیم و به خواستههای او اهمیت دهیم؛ توجه خانوادهها و رسانههای ما به اصول تربیتی کودکان در حد ضعیف و آمیب است (آمیب موجود تک سلولی است که در دریا زندگی میکند و غذای ریز ماهیهاست) و در مملکت ما نیز خرج کردن همه تلاشهای ثمربخش نیست بلکه بالاتر از آن به اتاق فکر و برنامهریزیهایی نیاز داریم تا در پیشبرد اهداف موفق شویم، کشور چین با آن عظمت و جمعیت تنها به یک دلیل از ما جلو افتاده است و آن نظام خاص است، آنها عوض اینکه روی عاطفه کار کنند روی وجدان کار کردهاند و هر کار منفی و بد آنها چون وجدانشان را ناراحت میکند هرگز تمایلی ندارند به آن کار دست بزنند ولی عمل زشت و منفی ما از روی خشم، غضب، کینه و کدورت است.
* به عنوان سئوال آخر احساس میشود رضازاده دوست ندارد کسی رکوردش را جابجا کند آیا این موضوع صحت دارد؟ در خصوص محرومیت علی حسینی نیز توضیح دهید؟
مورد اول را کاملاً تکذیب میکنم چرا که رضازاده شخصیتی در آن عاطفه نیست که بخواهد کسی از او جلو بیفتد اما رضازاده به دلیل نداشتن مشاوران قوی در اطرافش گاه با شایعات و دیدگاههای متفاوتی رو برو است که ضرورت دارد نسبت به اصلاح این روند همت کند، اگر بنده در این جمع شایعهای درست کنم به سرعت این شایعه پراکنده شده و از طریق رسانهها حالت فراگیر پیدا میکند.
علی حسینی دوست صمیمی و قابل اعتماد من است ولی سعید علی حسینی کتک ندانمکاری خود را میخورد، من یقین دارم هدف رضازاده از ورود به این جریان کمک کردن بود ولی عدهای اجازه ندادند این کار محقق شود.
"وادا" جایی است که حسین رضازاده سهل است هیچ رئیس جمهور مملکتی را به آن راه نمیدهند و نفوذ به آن امکانپذیر نیست اما رضازاده با نفوذی که در فدراسیون جهانی وزنهبرداری داشت سعی کرد این مشکل را برطرف کند؛ اگر این موضوع رسانهای نمیشد چه بسا به صورت داخلی و پیگیریهای بینالمللی این مشکل برطرف میشد اما زمانی که خبر این محرومیت به بیرون درج کرد دیگر کاری از دست رضازاده نیز بر نمیآمد که انجام دهد.
رسانههای مملکت ما (اگر سوء تفاهم نشود) رسانههای منفینگر هستند که بیشتر به دنبال جنجال و اغتشاش هستند.
اگر خبرنگاران ما به اندازه یک دهم موضوع منفی به موضوعات مثبت نگاه میکردند به نظر من ورزش ایران رشد میکرد، من سراغ ندارم یک خبرنگار اتفاقی بیفتد و از آن مثبت سئوال کند بلکه همیشه دنبال انعکاس مطالب منفی است.
اگر مملکت ما اسلامی است و به حفظ آبرو اعتقاد داریم چرا اتفاقی که در پرسپولیس رخ داد تمام رسانههای داخلی و خارجی به آن پرداختند آیا یک خبرنگار آبروی کشورش را دوست نداشت که سعی کند از این افتضاح جلوگیری کند، آیا بیان مطالب منفی در روزنامهها و از طریق رسانهها به رشد ورزش ما کمک میکند یا تنها عدهای میخواهند از ورزش به دلیل کینهای که دارند انتقام بگیرند.
گفتگو از: شهرام جباری و مریم اعلمی
انتهای پیام/خ10/پ3003