اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

و زمین لرزید، این بار آذربایجان

آه و دریغ ای وطن من

خبرگزاری فارس: چند ثانیه بیشتر طول نکشید، زمین لرزید، دل‌های ما هم؛ لرزش زمین آرام گرفت، دل‌های ما اما هنوز در تب و تاب و لرزش است.

آه و دریغ ای وطن من

به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، ساعت‌ها از زلزله شدید شهرهای آذربایجان‌شرقی گذشته است اما داغ آن تا ابد بر دل بسیاری از هموطنان ما خواهد ماند، همانگونه که هنوز بم عزادار است و با تجربه یتیمی سر در گریبان زندگی برده است.

روزی بود مثل همیشه، گرم و تابستانی ...

مادر برای افطاری نان خریده بود، پدر و علی هم بعد از خروس‌خوان با زبان روزه رفته بودند مزرعه؛ کار برداشت عدس‌ها داشت تمام می‌شد.

مادر سماور بزرگ گوشه آشپزخانه را پر آب کرده بود تا بساط چای افطار و شب بیداری احیای بیست و سوم رمضان به راه باشد؛ کاسه‌ای خرما را کنار سجاده و تسبیح درشت مهره و کتابچه جوشن کبیر گذاشت تا شب هنگام، زیر آسمان بلند خدا بخورند و تا سحر دعا بخوانند، روی جعبه خرما نوشته بود: «خرمای مضافتی بم».

مادر از صبح زیر لب زمزمه می‌کرد: سبحانک یا لاالله الا انت ...

سارا نشسته بود وسط اتاق روی قالی پرز بلند و برای عروسک کاموایی‌اش می‌خواند، تاب تاب تاب‌بازی، خدا منو نندازی ...

اولش شبیه تکان‌هایی بود که وقت نزدیک شدن تراکتور پدر حس می‌کرد، بلند گفت: آتا گلدی!

سارا تکان خورد، چراغ بلند بالای سر سارا داشت تاب می‌خورد، سماور پت پت کرد و با تمام سنگینی‌اش افتاد، قالی «وان یکاد» دستبافت مادر روی دیوار کج و راست شد.

کاسه خرما از روی طاقچه افتاد، سارا جیغ کشید، مادر جیغ کشید، چشم‌های سارا فقط مادر را دید که دوید و با لباس گلدارش که هنوز بوی نان می‌داد، سارا را بغل گرفت...

وقتی چشم‌های سارا باز شد، چشم‌های مادر بسته بود، بوی خشت و گل مشت مشت رفت توی گلوی سارا و سارا آنقدر سرفه کرد تا یک نفر فریاد زد، کمک کنید، زنده است...

سارا دستان مادر را رها نمی‌کرد، هر بار که آنا ... آنا ... صدا می‌زد، خاک می‌رفت توی دهان کوچک و چشم‌های بهت‌زده‌اش؛ اما مادر سکوت کرده بود.

آخرین احیا....

بیست و یکم مرداد ماه، آخرین شب احیای رمضان 91 را خیلی‌ها ندیدند، مادر سارا، همسایه رو به‌رویی‌، صدرای دو ماهه، احمد 77 ساله و خیلی‌های دیگر...

این بار بیش از 120 غرش کوچک و بزرگ زمین، دامن اهالی اهر، ورزقان و هریس را گرفت و خانه‌های خشت و گلی روستاها را به تلی از خاک تبدیل کرد.

در چند لحظه خیلی کوتاه، زمین‌لرزه دفتر زندگی ده‌ها نفر را بست و هزاران نفر را در آذربایجان‌شرقی و سراسر ایران زمین داغدار کرد.

هنوز صدای بالگردهایی که مصدومان را برای انتقال به مراکز درمانی مجهزتر جابه‌جا می‌کنند، در آسمان شهر شنیده می‌شود، هنوز وانت‌بارهایی پر از آب معدنی و نان اسکو برای رسیدن به روستاهای تخریب شده در حرکتند و هنوز مردمان سرزمین‌مان با چشم و دلی بغض‌آلود پیگیر وضعیت مصدومان و آسیب‌دیدگان هستند.

شب‌های انتظار...

چند روز از زمین‌لرزه‌های پی در پی و شدیدی که شهرهای اهر و ورزقان را در شمال استان آذربایجان‌شرقی لرزاند، می‌گذرد. زمین‌لرزه‌هایی که از ساعت 17 روز 21 مرداد ماه آغاز شدند و پس‌لرزه‌هایشان هنوز بر صفحه دستگاه‌های زلزله سنج ثبت می‌شود.

شدت و عمق کانونی این زمین‌لرزه‌ها، دامنه آن را تا تبریز، اردبیل و ارومیه هم کشاند و شمال‌غرب کشور را ساعاتی طولانی در نگرانی و وحشت فرو برد.

هنوز هم می‌شود چادرهای رنگارنگی را در پارک‌ها و فضاهای باز شهر دید که با گذشت ده‌ها ساعت از وقوع زمین لرزه، به محل بیتوته شبانه همشهریان تبدیل شده است.

حضور امدادگران تخصص دیده بیش از 14 استان کشور و نیروهای حفاظتی برای برقراری امنیت و ثبات در منطقه‌‌های بحران‌زده، نشانه‌هایی امیدوارکننده برای بهبود وضعیت این مناطق است.

آرامش اما هنوز به طور کامل به منطقه بازنگشته است. بیش از 250 کشته و هزاران مجروح و آسیب‌دیده، یادگار فراموش نشدنی زلزله‌هایی هست که شدیدترینشان 6 و 6.2 ریشتر در مقیاس امواج درونی زمین شدت داشتند.

خسارت 10 تا 100 درصدی 12 هزار واحد در 300 روستای واقع در سه شهرستان اهر، ورزقان و هریس بعد دیگری از آسیب‌های این زمین‌لرزه‌های پی در پی است.

زمین‌لرزه‌هایی که به سرعت خاطرات تلخ منجیل، رودبار، بم و اردبیل را به ذهن می‌آورد.

 همه باهم برای اهر ، ورزقان و هریس

به جز حضور امدادگران داخلی و کمک‌های بشردوستانه کشورهای دیگر، حضور مسئولان استانی و کشوری در جمع زلزله‌زدگان به تیتر یک اخبار این روزها تبدیل شده است.

استاندار آذربایجان‌شرقی با لغو مراسم افطاری و دیدار با خبرنگاران و اهالی رسانه شهر تبریز که همه ساله به مناسبت روز خبرنگار برگزار می‌کرد و امسال به دلیل تقارن با لیالی قدر و شب‌های سوگواری مولا علی(ع) با اندکی تعویق برنامه‌ریزی شده بود، در نخستین ساعات پس از حادثه در منطقه حضور یافت.

احمد علیرضابیگی به عنوان مدیریت ارشد و مسئول ستاد بحران استان، با صدور دستورات اولیه و تشکیل کمیته بحران گام‌های اولیه در زمینه ساماندهی اوضاع مناطق زلزله‌زده را برداشت.

پس از وی دیگر مسئولان استانی، نمایندگان مردم استان در مجلس شورای اسلامی، وزیر کشور و وزیر بهداشت هم در مناطق آسیب‌دیده از زمین‌لرزه حضور یافتند.

نکته قابل تامل در این میان، اظهارات متفاوت و گاه متناقض مسئولان در خصوص وضعیت زلزله‌زدگان، کمک‌رسانی و حتی تعداد تلفات بود و هنوز هم در خبرهای تکمیلی، هر کدام از مسئولان بر صحت اطلاعات و آمار خود تاکید می‌کنند.

انتظار به حق مردم این است که تمام اعداد، ارقام، آمار و توصیف شرایط از زبان یک نفر بیان شود تا از پخش خبرهای ضد و نقیض و شایعه‌ها جلوگیری شود.

در این میان حضور مسئولان کشوری و وزرا و همچنین علی دایی به همراه کادر مدیریتی تیم راه‌آهن در میان زلزله‌زدگان و از سویی توزیع اقلام ضروری، ضمن ایجاد دلگرمی برای آسیب‌دیدگان به بهبود روحیه آنان کمک کرده است.

فرشته‌ای زیر آوار

شب اول پس از حادثه و چند ساعت پس از صحبت‌های وزیر کشور مبنی بر پایان آواربرداری، دختربچه‌ای خردسال در حالی که به شدت ترسیده و بهت زده شده بود، از زیر آوار خانه خود در یکی از روستاهای زلزله‌زده زنده بیرون آمد.

«فرشته» کوچک که هنوز نمی‌دانست چه اتفاقی برای خود و خانواده‌اش افتاده، با تلاش مردم و امدادگران از زیر آوار بیرون آورده شد تا تیم‌های امدادی با امید و دلگرمی بیشتر به تلاش خود ادامه دهند.

تلاشی که موجب زنده ماندن تعداد دیگری از زلزله‌زدگان شد.

خبر زنده بیرون آوردن دو نفر دیگر از اهالی روستاهای آسیب‌دیده در ساعات پایانی شب، در میان تمام خبرهای ناگوار و اتفاقات تلخ این روز، موجب دلگرمی امدادگران و مردم شد.

اهدای خون، زندگی را قطره قطره به مجروحان بازگرداند

یکی از اتفاقاتی که پس از زلزله و دیگر حوادث طبیعی ممکن است در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی رخ دهد، کمبود خون و فرآورده‌های خونی است.

اما  در زمین‌لرزه اخیر به گفته محمدرضا خلیلی مدیرکل انتقال خون آذربایجان‌شرقی با توجه به همکاری گسترده مردم کمبودی در این باره وجود ندارد و در ساعات اولیه علاوه بر ارسال خون از تهران به بیمارستان‌های پذیرنده زلزله‌زدگان، بیش از 850 واحد خونی نیز توسط مردم این استان اهدا شده بود.

گزارش‌های مردمی از مقابل ساختمان‌های انتقال خون در تبریز نیز حاکی از صف‌های طولانی مردمی است که با رخت عزا و چشمانی اشکبار، ساعت‌ها برای اهدای خون به هموطنان و همشهریان خود انتظار کشیده‌اند و بعضاً موفق به اهدای خون هم نشده‌اند.

مسئولان انتقال خون برای مدیریت این اهداکننده، اقدام به نام‌نویسی و دریافت شماره‌های تماس افراد داوطلب کردند تا در صورت نیاز به آنان اطلاع دهند.

اتفاقی که نشان می‌دهد با تمام اوصاف و تفاسیر موجود از وضعیت معیشتی و مشکلات روزمره مردم، انسان‌دوستی زنده است و در چنین مواقعی است که چهره زیبای خود را به شکلی دیگر می‌نمایاند.

چهره به یادماندنی دیگری که در این شرایط رخ نموده است، بیانیه مشترک گروه‌های مختلف دانشجویی اعم از بسیج دانشجویی دانشگاه‌های کشور، اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، دفتر تحکیم وحدت، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل و جنبش عدالتخواه دانشجویی برای کمک‌رسانی به هم‌میهنانی است که در بخشی از ایران زمین دچار سانحه شده‌اند. 

اعضای یک پیکریم

این روزها هرچند دلهره زمین‌لرزه‌های بعدی از بین نرفته، اما کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان و آسیب‌دیدگان به دغدغه اصلی مردم تبدیل شده است، به شکلی که به جز اقدامات دولتی برای کمک‌رسانی و استفاده از منابع ذخیره شده در انبارهای امن این مناطق، گروه‌های مختلف مردمی هم با تمام توان در حال جمع‌آوری اقلام مورد نیاز زلزله‌زدگان هستند.

افراد با سابقه و معتمدان محلات در تبریز بخش مهمی از سرشاخه‌های جمع‌آوری کمک‌های مردمی را تشکیل می‌دهند همچنین اماکنی همچون مجتمع صنایع‌دستی پگاسوس که محل رفت و آمد هنرمندان شهر است و یا جمعیت‌های خیریه و حتی تشکل‌های زیست‌محیطی همچون همیاران زیست سبز هم با تمام توان در حال جمع‌آوری کمک‌های نقدی و غیرنقدی هستند.

اعلام نیازمندی‌های زلزله‌زدگان و دسته‌بندی آنها به گروه‌های مختلف اقلام غذایی، دارویی، بهداشتی و گرمایشی از جمله اقداماتی است که پس از دریافت تصاویر و اخبار تکمیلی از مشکلات مختلف مردم آسیب‌دیده در مناطق شهری و روستایی زلزله‌دیده انجام شده است.

صحبت‌های برخی نمایندگان مردم استان به ویژه الهوردی دهقان نماینده مردم ورزقان و خاروانا و عباس فلاح نماینده مردم اهر و هریس در مجلس شورای اسلامی حاکی از نارضایتی آنها از شرایط فعلی مردم آسیب‌دیده و گلایه‌مندی از عدم انعکاس و اعلام دقیق وضعیت موجود دارد.

این نمایندگان با تاکید بر مشکلات مردم و عدم توزیع مناسب امدادرسانی و اقلام در منطقه زلزله‌زده حوزه‌های انتخابیه‌ خود گفته بودند که سوءمدیریت و توزیع بسیار نامناسبی بر روند ارسال اقلام به دست زلزله‌زدگان حاکم شده که در شرایط حساس فعلی توضیحی برای آن وجود ندارد.

مشترکان در دسترس نمی‌باشند!

شاید هنوز برای بررسی ابعاد حادثه زمین‌لرزه اخیر زود باشد اما یکی از نکاتی که در این رهگذار نباید آن را از یاد برد، حل مشکلاتی است که می‌تواند به حفظ آرامش مردم یاری رساند.

قطع شبکه تلفن‌های همراه همزمان با نخستین لرزش‌های زمین، باعث آشفتگی خاطر بسیاری از افرادی شد که بی‌خبر از عزیزان خود، برای برقراری هرگونه ارتباط در تلاش بودند.

توضیحات مسئولان مخابرات استان مبنی بر ترافیک بالای شبکه هرچند غیرمنطقی و دور از ذهن نیست اما نمی‌تواند توجیه مناسبی در اینگونه مواقع باشد چراکه وسایل ارتباطی و مخابراتی در مواقع بحران بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز هستند و علاوه بر ایفای نقش در زمینه کسب اطلاع از حال و وضعیت افراد، می‌تواند به کاهش آسیب‌ها از طریق اطلاع‌رسانی به موقع به نهادهایی همچون اورژانس یا ادارات آب، گاز و ... یاری رساند.

خنده‌بازاری که اشک همه را درآورد

عملکرد ضعیف رسانه ملی به ویژه شبکه استانی سهند و شبکه رادیویی تبریز از دیگر نمره‌های منفی کارنامه مدیریت بحران در حادثه اخیر به حساب می‌آید.

پس از نخستین لرزه‌ها و در حالیکه پس‌لرزه‌های متعدد همچنان موجبات نگرانی مردم استان آذربایجان‌شرقی را فراهم آورده بود، عدم قطع برنامه‌ها و اعلام خبرهای فوری در خصوص بروز زمین‌لرزه و یا اعلام وضعیت برای افرادی که در کانون زلزله قرار داشتند، موجبات سردرگمی و نارضایتی را فراهم آورد.

نارضایتی که در روزهای بعد از زمین‌لرزه و با وجود عمق فاجعه و کشته شدن بیش از 250 نفر از هموطنان ما، با پخش برنامه «خنده بازار» بیشتر شد.

عدم پوشش رسانه‌ای مناسب از سوی صدا و سیمای ملی و استانی، پوشش کوتاه و ناکامل خبری در بخش‌های مختلف اخبار و برآورده نشدن انتظارات مردم استان در بی‌اطلاعی سایر هموطنان که می‌توانند نقش مهمی در کمک‌رسانی و تسکین آلام آسیب‌دیدگان داشته باشند، آنگونه که در زمان زلزله شهر بم شاهد آن بودیم، گلایه‌ای است که تا همیشه برای مردم مناطق زلزله‌زده باقی ماند.

در این میان گزارش‌های تصویری و اخبار کوتاه اما لحظه به لحظه‌ای که از طریق خبرگزاری‌ها مخابره می‌شد، تنها مرجع اطلاع‌رسانی به شمار می‌رفت و از این رو شایسته است از این عوامل و به ویژه عکاسان خبری که با تمام خطرات موجود در لحظات اولیه خود را به مناطق زلزله‌زده رسانده و درد و رنج آن مناطق را ثبت و اطلاع‌رسانی کرده‌اند قدردانی شود.

نباید از یاد برد که روزنامه‌نگاری بحران در مواقعی چنین، می‌تواند بازوی توانمندی برای نیروهای اجرایی محسوب شود که از طریق آن، ضمن اعلام اخبار و اطلاعات درست، فضای اعتمادسازی شده و یاری‌طلبانه‌ای برای افرادی فراهم می‌سازد که از مناطق بحران‌زده دور هستند.

در آخر اینکه ....

روزهای بحرانی اگرچه به ظاهر دور شده‌اند اما وضعیت بلاتکلیف و سخت معیشتی برای صدها خانواده آسیب‌دیده از زلزله، به خصوص کودکانی که پدر یا مادر خود را از دست داده‌اند هنوز در وضعیت قرمز قرار دارد.

وضعیتی که جز با همکاری و یاری دلسوزانه تمام مردم سرزمین ما حل نخواهد شد.

این روزها، روزهایی است که همه باید یک بیت را مکرر بخوانیم که، بنی‌آدم اعضای یک پیکرند ...

کاش همین روزها رسول نجفیانی دیگر، همانگونه که او برای بم خواند، برای اهر و ورزقان بخواند و پیام غم، اندوه و همدردی مردم میهن را به این خطه سرزمینمان برساند.

....................

فرینوش اکبرزاده 

....................

انتهای پیام/و10/ف4004

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول