به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، در مراسم باشکوهی از اسفندیار قرهباغی هنرمند انقلاب اسلامی و یا به عبارتی صدای انقلاب تجلیل شد.
در این ارتباط گفتوگویی با وحید جلیلی مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی درباره موسیقی انقلاب و نقش، شخصیت و سرودهای اسفندیار قرهباغی ترتیب داده شده است که با هم میخوانیم:
موسیقی در جریان انقلاب اسلامی چه جایگاه و تاثیری داشته است؟
وحید جلیلی: موسیقی در انقلاب اسلامی بیشتر از اینکه تاثیر بگذارد تاثیر پذیرفته است، به جرات میشود گفت که هیچ مقطعی همانند مقطع دهه اول انقلاب سراغ نداریم که موسیقی ایرانی به چنین مرزهای جدیدی رسیده و یک چنین تصویر جدیدی از خود در خاطرهها گذاشته باشد، قاعدتاً آن چیزی که در حافظه تاریخی ملت ما در خصوص موسیقی ثبت بوده، مشخص است که با یک سری سازهای معلوم و معین و محدود و حتی نغمات مشخص است.
اما در انقلاب اسلامی از همان زمان شکلگیری نهضت، جنس تظاهرات و بروز احساسات مردم به دلیل اینکه از دل سنت مذهبی جوشیده است که اگر نخستین جرقههایش را در خرداد 42 بدانیم، ممزوج با موسیقی و نغمات عاشورایی هست.
تفاوت موسیقی انقلاب اسلامی با موسیقیهای دیگر در چیست؟
در واقع، موسیقی انقلاب اسلامی از دل موسیقی مذهبی آغاز میشود که اینها در شعارهای مردم جلوه میکند تا اینکه در محرم سال 42 یکی دو روز مانده به 15 خرداد، نوحههایمان رنگ و بوی خاصی به خود میگیرند که این رنگ و بوی خاص در 15 خرداد 42 به اوج میرسد و این جریان به مرور پختهتر میشود.
در جریان انقلاب اسلامی، موسیقی انقلاب ابتدا به شکل شعار بروز پیدا میکند، که این شعارها به خاطر اینکه محتوای جدیدی دارند، که اگر نگوییم بیسابقه، باید گفت در تاریخ معاصرمان کم سابقه است؛ این شعارها به یک شکل جدیدی نیز میرسند.
آن حافظه تاریخی ملت ما، آن ذات معنوی و فرهنگی شیعه، در سال 57 به یک شکفتگی میرسد که سیاست و دیانت با یکدیگر ممزوج میشوند، معنویتگرایی و عدالتخواهی با همدیگر ممزوج میشوند، شاید بتوان گفت که در مقاطع مختلف تاریخی دیگر، ما چنین ترکیب محتوایی را نداشتیم که بعداً در ترجمان موسیقیاییاش هم نغمات جدید رسیده شود.
ولی در انقلاب اسلامی به خاطر محتوی جدیدی که ظهور میکند، ترجمان موسیقاییاش هم ابتدا در شعارهای مردم در قالب نغمات جدید بروز و ظهور پیدا میکند و بعد به سرعت گسترش پیدا میکند و متنوع میشود، از نخستین جرقههای قیام در سال 56 تا جریان قیطریه و 17شهریور و بعد راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا و تا برسد به دهه فجر، میبینیم این ماجرا در اتساع است، در متنوعتر شدن و متکثرتر شدن است و از دل این حرکت واقعی معنوی و عدالتطلبانه ملت ایران، حرکت جدیدی در تاریخ معرفتی و فرهنگی ایران به وجود آمده، یک ترجمه موسیقی بدیع، دلنشین و روحافزا شکل میگیرد که بعد با الهام از این شعارهایی که از دل مردم جوشیده، سرودهایی هم شکل میگیرد.
یعنی تک تک گروههای سرودی در مناطق مختلف به شکل حرفهایتری آغاز میکنند موسیقی انقلاب را تولید کردن.
اتکا موسیقی انقلاب اسلامی به چیست؟
بعد هم آن ابتهاج و شادی عظیمی که به واسطه پیروزی انقلاب در ملت پدید میآید و آن انرژی بزرگی که آزاد میشود قاعدتاً در نغمات آنها و حتی در تلقی مردم از ریتم زندگی تاثیر میگذارد و موسیقی انقلاب اسلامی ادامه پیدا میکند، یعنی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی هم این انرژی آزاد شده نوع تلقی ملت ما را از زندگی، جامعه و حتی جهان توسعه میدهد و به یک درجه متعالی میرساند که آن نگاه در موسیقی یک موج جدیدی را ایجاد میکند تا برسد به دوران جنگ که در سالهای دفاع مقدس باز ملت ما با یک پدیده کمنظیری در تاریخ خودش مواجه میشود و دفاع مقدس با آن همه حماسهها و رشادتها آفریده میشود.
این تجربه جدید هم در عالم واقع، تخیل و احساسات ایرانی را به یک شکل دیگری تحت تاثیر قرار میدهد و یکی از خروجیهای این مسئله هم خروجیهای هنری میشود؛ از جمله در عرصه موسیقی که در همه این مراحل اگر نگاه کنید میبینید که موسیقی انقلاب اسلامی اتکا به احساسات دینی، معنوی، مردمی بودن و فراگیر بودن دارد.
به نظرم اینها باعث میشود که یک نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایرانی شکل بگیرد و ملودیهای بدیع و بینظیری شکل بگیرد و البته در کنار این مسئله، نهضت عظیمی در شعر فارسی شکل میگیرد که پهلو میزند به بعضی دورههای شکوفایی شعر فارسی از جمله در دوره صفویه که شعر به شدت بین آحاد مردم گسترش پیدا کرده بوده که این دو عنصر یعنی نهضت ادبی انقلاب و نهضت موسیقایی انقلاب، همدیگر را تکمیل کرده و همافزایی ایجاد میکند.
به نظر شما آیا انقلاب اسلامی، گونه اختصاصی خود را در عرصه موسیقی شکل داده است؟
وحید جلیلی: قاعدتاً همینطور است، حتی کسانی هم که شاید مخاطب حرفهای موسیقی نباشند اگر مقاطع اخیر را نگاه کنند نظیری برای ملودیها، سرودها و نغمات انقلابی پیدا نمیکنید، یعنی این بداهت و متفاوت همچنین نو بودنش در جان و دل مردم آشکار است.
آیا حیات گونهی موسیقی انقلاب تداوم پیدا کرده است؟
وحید جلیلی: قاعدتا نمیشود ادعا کرد که به همان کثرتی که در اوایل انقلاب اسلامی ما به موسیقی انقلابی رسیدهایم ادامه پیدا کرده ولی خوشبختانه میشود گفت که نابود هم نشده همچنان در طول این دههها تک جرقههایی را داشتهایم که چراغ موسیقی انقلابی را روشن نگهداشته است؛ با همان ویژگیهای مردمی بودن و فراگیر بودن و معنوی بودن و البته همانطور که گفتم نه به آن کثرت و این نشان ریشه در آب بودن است و اگر شرایط بهتری شکل بگیرد موسیقی انقلاب امکان دوباره جوانهزدن و رسیدن به همان اوج دوران انقلاب را خواهد داشت.
با توجه به شرایط پیشروی جهان اسلام و انقلاب اسلامی، به نظرتان چه ضرورتی به ساماندهی موسیقی انقلاب وجود دارد؟
وحید جلیلی: به نظرم ما به جای اینکه اختصاصاً برای موسیقی برنامهریزی کنیم باید به این نکته توجه کنیم که نقطه شکلگیری و موفقیت موسیقی انقلاب اسلامی به چه صورت بوده است.
شرط بقا آن، شرط حدوثاش است؛ یعنی در مقطع اول انقلاب یک معارف و آرمانهایی توسط عدهای پیشتاز در عرصهی معرفتی و اجتماعی تبیین میشد و بعد اگر این معارف میخواست در عرصهی اجتماعی بروز کند یکی از جلواتش موسیقی بوده است.
الآن هم اگر ما میخواهیم که به تجدید مطلع موسیقی انقلاب اسلامی برسیم باید ببینیم که اندیشه انقلاب اسلامی در چه میادینی است و در چه زمینههایی آدمهای پایکاری وجود دارند؛ در آنجا باید به دنبال موسیقی انقلاب اسلامی گشت.
اگر بخواهم مثال بزنم باید اردوهای جهادی که یکی از جلوههای اندیشههای انقلاب ماست و به تحقق رسیده و وسعت خوبی هم در کل کشور وجود دارد که نخبههای کشور در عمق محرومیتها میروند و بدون هیچ مزد و منتی خالصانه برای مردم کار میکنند،بهعنوان نمونه بیان کنیم.
در این جور جاها باید به دنبال رشد موسیقی جدید انقلاب اسلامی باشیم، یا یکی دیگر از زمینهها همین جهاد علمی است، مثلا"در سالهای اخیر این ترورهایی که اتفاق افتاده است و مجاهدان ما که در عرصه دانش به شهادت رسیدهاند.
این هم یک عرصه واقعی محقق شدن و ظهور اندیشه و آرمان انقلاب اسلامی است که در این جا باید موسیقی خودش را برساند و از این منبع فیاض بهرهمند شود و قاعدتاً زمانی که هنرمند و جریان هنری ما به این سمت گرایش پیدا کرد، خودش هم به شدت از آن متاثر میشود و این تاثیر در قالب هنری در امواج وسیعتری از مردم ایران و منطقه و جهان منعکس میشود.
نظرتان در مورد این تعبیر که ورود موسیقی به مقولاتی مانند استکبارستیزی، لطمه زدن به روح لطیف هنر است، چیست؟
وحید جلیلی: روح لطیف هنر همان قدر که در مقابل زیباییها منفعل میشود و از خودش واکنش نشان میدهد به همان میزان هم در برابر زشتیها هم منزجر میشود، یعنی این روحیه هنرمندانه انسان را به سمت زیباییها متمایل میکند و زیباییها را در چشم او بسیار متعالی نشان میدهد.
همان قدر که زیباییها در چشم یک هنرمند زیباست زشتیها هم زشت است؛ هر چقدر زیبایی او را به تحسین وامیدارد باید زشتی هم او را به تقبیح وا دارد، اینها دقیقاً از یک جنس هستند و به این معنا هنر غنایی ما و هنر حماسی ما یک مبنا و معنا را دارند.
امروز هم وقتی با این نگاه نظارهگر میشویم، اتفاقاً یکی از عرصههایی که موسیقی انقلاب اسلامی میتواند از آن الهام بگیرد و وارد یک فضای جدیدی بشود همین خوی استکباری است که در تقابل واقعی، عینی و محسوس با منافع ما قرار گرفته است، این تقابل امروزه در آشکارترین و بدیهیترین شکلش برای همه وضوح پیدا کرده است بنابراین اگر در این میدان واقعی که هر انسان حقطلبی و هر فطرت پاکی از این همه ظلم و کبر جهان استکبار علیه ملت به پا خاسته که میخواهد به سمت مرزهای تعالی حرکت کند متاثر میشود، به نظرم این مسئله یک سرمایه کاملاً مغتنمی برای موسیقی انقلاب اسلامی است که وقتی از آن الهام بگیرد آن حس زیباییدوستی و زشتیستیزی ملت در موسیقی هم امتداد پیدا میکند که به تولید آثار بدیع و جدیدی خواهد انجامید.
آقای اسفندیار قرهباغی، طبیعتاً یکی از شاخصترین چهرههای موسیقی انقلاب و به ویژه با رویکرد استکبارستیزی هستند، جایگاه و تاثیر ایشان را در این نوع موسیقی چگونه تحلیل میکنید؟
وحید جلیلی: قاعدتاً یک اثر هنری برای اینکه بروز پیدا کند نیازمند یک هنرمند لایق است که جان او ظرفیت پذیرش این مفاهیم متعالی، زیبا و لطیف را داشته باشد، آقای قرهباغی هم بهعنوان یکی از هنرمندان شاخص مردمی و انقلابی ما این افتخار را پیدا کرد که با ملت همراه شود و با منظومه معرفتی و آرمانی انقلاب اسلامی همدل شود و استعداد و توان خودش را در اختیار این جریان فیاض و جوشان قرار بدهد، به تناسب این قضیه خودش هم رشد میکند.
به عبارتی وقتی هنرمند خودش را در خدمت انقلاب قرار میدهد «من کان لله کان الله له» معنی مییابد، شاید بسیاری دیگر بودند که ادعایشان هم بود که استعداد و مهارت بیشتری هم از آقای قرهباغی دارند ولی آنها یک صدم قرهباغی هم نتوانستند حتی در همان هنر موسیقی خودشان هم پیشرفت بکنند تا چه برسد به اینکه بتوانند محبوبیت مردمی را کسب کنند و جزئی از خاطره یک ملت بشوند.
این خیلی نکته مهم و اساسی است، حتی در بین هنرمندانی که مهارتهای وسیعی دارند خیلی کم هستند کسانی که به این افتخار دست پیدا کنند که جزئی از خاطره جمعی یک ملت بشوند؛ آن هم ملتی به بزرگی ملت ایران، ملتی با تاریخ چند هزار ساله، با فرهنگ عمیق، فرهیخته و بسیار غنی.
این به نظرم یکی از فرصتهای مغتنمی بود که در اختیار همه هنرمندان قرار گرفت ولی همه آنها از این امتحان سربلند بیرون نیامدند حال یا توان هنریشان در آن حد نبود که بتوانند زبان ملت در این مقطع حساس بشوند و یا اینکه لیاقتهای لازم شخصیتی و فکری متناسب با این تفکر را پیدا نکرده بودند.
خوشبختانه آقای قرهباغی و تنی معدود از هنرمندان ما این فرصت را قدر دانستند و توان خودشان را خالصانه به این میدان آوردند و اثرش را هم دیدند یعنی هر قدر که آنها به اسلام، انقلاب، مردم و ایران خدمت کردند خودشان هم رشد کردند، قد کشیدند و هنرشان صیقل خورد و بهتر دیده شد.
علاوه بر اینها، چه شاخصههای دیگری در استاد قرهباغی سراغ دارید؟
وحید جلیلی: به نظرم این نکته مهمی است که تولی و تبری با هم هست، آقای قرهباغی از وجه برائتی، کارهایش یک جلوه خاصی دارد و ایشان آن جلوهی جلالی انقلاب را در صدا و آثار خودش به خوبی منعکس کرده و این به نظرم یکی از شاخصههای انقلاب اسلامی هم هست یعنی اینکه اصلاً تفکر دینی با «لااله» آغاز میشود و نفی الهها و بتهای غیر خدا.
آقای قرهباغی مظهر «لااله» در موسیقی انقلاب اسلامی است، مظهر موسیقی برائت از مشرکین است، برائت از شیطان بزرگ است و به نظرم این افتخار بزرگی است که نصیب ایشان شده است.
آقای قرهباغی بیش از 800 اثر را ساخته و اجرا کرده است، به نظر شما اهمیت توجه به این آثار با توجه به اینکه ایشان در آستانۀ 70 سالگی هستند چقدر است؟
وحید جلیلی: این افراد چه بخواهند و چه نخواهند بزرگ هستند یعنی به خاطر خدمتی که در آن مقطع خاص کردهاند، مقطعی که بسیاری از هنرمندان به مصداق آیه «و یکذبالله بخلوا به یومالقیامه» (آل عمران) بودند آنهایی که توانایی و بضاعتی داشتند و خدمت راه خدا را به جا نیاوردند و «سیطوقون ما بخلوا به یومالقیامه» مثل یک طوقی از آتش در روز قیامت به گردن آنها افکنده میشود و خواهند فهمید که اینان نفعی نکردند که هنر خود را از دسترس یک انقلاب مردمی دور نگه داشتند و اجازه ندادند که انقلاب از هنر آنها استفاده کند. قرهباغیها وقتی وارد این میدان شدهاند سنت عالم در این هست که آنها حتی در این دنیا هم جاودانه شدهاند و اگر امروز برای آنها بزرگداشتی گرفته شود یا نشود خیلی برای آنها نفعی نخواهد داشت چون آنها در حافظه ملت ثبت شدهاند و همانطوری که عرض کردم نغمه «مرگ بر آمریکا» که یکی از اذکار مهم معنوی در عصر ما است، چون مرگ بر آمریکا یک ذکر معنوی است و نفی شیطان، این با صدای آقای قرهباغی در این ملت نفوذ کرده و ثبت شده و چه تجلیلی بالاتر از این؟
تاریخ از این هنرمندان تجلیل کرده است، حالا بعضیها بیایند و تلاش کنند که موسیقی خودشان را در این شکل بدیعی از موسیقی انقلاب اسلامی انجام دهند این به نظرم بیش از آنکه به نفع قرهباغیها باشد به نفع جامعه ماست.
این بزرگداشت یک سرمایه کمنظیر و بدیعی است که اگر درست قدرش شناخته شود امکان تکثیر و تکرارش به وجود خواهد آمد و اگر این کار صورت نگیرد چه بسا امکان تکرار این اتفاق شیرین و پربهره را از ملت ما بگیرد، از این رو یک دریغ و حسرت خواهد بود وگرنه اگر فکر کنیم این جور مراسم بر منزلت آقای قرهباغی خواهد افزود در اشتباهیم.
به نظر من جایگاه این افراد جایگاه تثبیت شدهای است و مهمترین ثمرهای که این طور مراسم خواهد داشت استمرار و تکرار این تجربیات هنری در افق آینده تاریخ ایران خواهد بود.
انتهای پیام/ح10/ف4004