به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، انقلاباسلامی ماهیتی است زنده و پویا که در مسیر گسترش خود، ابعادش را جلوهگر میکند و عناصر و محتویات درونیاش را به سمت تعالی میکشاند. هنر در معنای عام زمانی که در بستر انقلاباسلامی قرار میگیرد، دگرگون شده و قالب و محتوای متفاوتی مییابد که میتوان آن را متعهد نامید. تعهدی که در آن بازگشت به فطرت و حرکت به سمت تعالی نمودی آشکار دارد.
بنابراین زمانی که از خواننده، نقاش، شاعر و... انقلابی صحبت به میان میآید، منظور هنرمندی است که هنر متعهد از لایههای درونی وجودش میتراود تا بتواند چراغی از چراغهای هدایت را روشن سازد و بشر تشنه و خسته از تکنولوژی و غوغاسالاری را به سمت آرامش قلبی هدایت کند.
هر انگشتی میتواند بر رشتههای تاری نواخته شود یا هر گلویی میتواند ردیفها و قافیهها را بیاراید یا هر قلمی میتواند بر بومی کشیده شود اما تا زمانی که این انگشتها و حنجرهها و قلمها از دام مادیات و نفسانیات رها نشدهاند، هنری بیگانه برای انقلاب محسوب میشوند که تنها به درد احساسات زودگذر و مطامع حیوانی میخورد که خروجی آن در نهایت خلسهای پوچگرایانه یا آرامشی گذرا و فریبنده خواهد بود.
اما اگر این انگشتها و حنجرهها و قلمها در زلالی از عدالت، دغدغهمندی، مردمخواهی، ظلمستیزی و... آبدیده شوند به سمت تعالی و پیشرفت حرکت خواهند کرد. حرکتی که از لحظه به لحظه آن سر زندگی و امید زاده میشود.
هنرمندان روشنفکری که حتی جرات تفکر در مفهوم انقلاباسلامی را ندارند اما خود را حامل رسالت هنر میدانند خوابزدگان برج عاجنشینی هستند که دیوارهای آهنین خودخواهی و وادادگی، سردرگمی وجودشان را چنان احاطه کرده است که فضایی خیالی برای خود ساختهاند و دوری باطل میپیمایند. کسانی که وحشت مبارزه و ایستادگی، آنها را به خودکشی واداشته است و امروز نه یک هنرمند که جنازههای متحرکی شدهاند که با وزش بادهای نفسانی این سو و آن سو کشیده میشوند.
خواننده، شاعر، نقاش و... زمانی میتواند خود را هنرمند متعهد به انقلاب بداند که جرات و جسارت مبارزه و ایستادگی را داشته باشد و با ثانیه به ثانیه زندگی مردم مانوس باشد و اهل درد و معرفت باشد و افق دیدش فراتر از مرزها و محدودیتها باشد.
حال زمانی که کلمات از چنین بستری عبور میکنند، مفهومی متعالی مییابند و حنجرهای دردمند با چنین مفاهیمی، موجی میآفریند از جنس مبارزه و از جنس حقیقت.
و استاد دکتر اسفندیار قرهباغی، فریادی است که حصار ترس و وادادگی را در هم شکسته و هنری متعهد از جنس صدا آفریدهاست. صدایی که موج موجش مشتی است بر پیکر استکبار و فریادی است بر سر خاموشی و خمودی و نفرینی است به نیرنگها.
..........................
مهدی خرمی
.........................
انتهای پیام/غ10/ف4004