به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان تقویم ایام ورق خورد و روزها از پی یکدیگر گذشت، تا اینکه بار دیگر سال نویی را تجربه کنیم، اما قبل از میزبانی سال جدید خوب است در کارنامه اعمال گذشتهمان کمی تفکر کنیم که در این یک سال چه کردهایم، آیا دل کسی را رنجانده و یا فرصت بخشیدن را لمس کردهایم؟!! آیا میتوانستیم گرهای را باز کنیم، ولی شانه از بار مسئولیت خالی کردهایم؟!! آیا حقی که از دیگران ضایع شده را دیدهایم، اما در مقابلش سکوت کردهایم؟!! آیا توقعاتی که طی یک سال از خودمان انتظار داشتهایم برآورده کردهایم؟!! آیا بندهی قدرشناس خدا بودهایم؟!! آیا مسئولیتی که به ما سپرده شده، به حق، با دیگران برخورد کردهایم و یا خدا را نادیده گرفته و آنچه که خود خواستهایم عمل کردهایم؟!! و هزاران سوال بیپاسخ دیگر...
هر سال که میگذرد با خود میگوییم زمان چقدر زود گذشت، ولی ما از فرصتهایمان استفاده نبردهایم، اما مگر چقدر باید فرصت داشت تا حق قدرشناسی را به جا آورد چرا انسانها باید اینقدر از خود غافل باشند، که گاه گذر زمان برایشان بیمفهوم میشود؛ اما هر که باشی، در هر لباس و مقام و منزلتی که باشی، حتی اگر در بالاترین مرتبه علمی نیز قرار بگیری، دلیل نمیشود هر طور که میخواهی با دیگران رفتار کنی و خود را ذیحق بدانی، پس بیا این بار بهار واقعی را به میزبانی بنشینیم بهاری که نشاط معنوی و غیرت دینی با خود به همراه میآورد چرا که اهل بهار اهل دلاند و هر روزشان نوروز است.
پس باید از بهار، درس خودسازی بگیریم و به معنای واقعی، از سیئات به حسنات روی آوریم اینکه تنها خودمان احساس کنیم به این درجه رسیدهایم کافی نیست، بیائید کمی به گذشته برگردیم، گذشتهای که شاید خیلی هم دور نیست، افرادی که روزگاری دور و برمان بودند و امروز در بینمان نیستند شاید آنها هم فکر نمیکردند که به این زودی اسیر تودههای خاک شوند، ما نیز از ثانیههای دیگر عمرمان خبر نداریم و اینکه چند ثانیه بعد، چند دقیقه بعد و یا ساعتی دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد!!! اگر واقعا اینها برایمان مهم است باید کمی به خود بیاییم،شاید دیگر چنین فرصتی برایمان پیش نیاید، یادت هست وقتی کودک بودیم دوست داشتیم تمام دنیایمان را پول کنیم تا برای مادرمان هدیهای بخریم، آنروزها، وقت و زمان داشتیم، اما پول نداشتیم حالا که بزرگتر شدهایم پول داریم؛ اما وقت نداریم و شاید فردا که پیر شدیم وقت داشته باشیم، پول هم داشته باشیم، اما دیگر ....
گاهی لازم است تا ما انسانها به دنیای بعد از مرگمان نیز بیندیشیم همان طور که حضرت علی (ع) در خطبه 230 نهجالبلاغه فرمود: ای مردم سفارش من به شما این است که مرگ را از یاد نبرید چگونه غفلت میکنید از چیزی که هرگز از شما غفلت نمیکند؟ مگر هر روزه مردهها را نمیبینید که برخلاف میلشان بر سر گورهاشان میبرند و در حفرهای تنگ و تاریک فرود میآورند؟
گویی در دنیا نزیسته و در آبادیش نکوشیدهاند و یا گویی همیشه ساکن خانه آخرت بودهاند از سرایی که در آن به سر میبردند میروند و اسیر تودههای خاک که از آن وحشت دارند میشوند.
سرگرم دنیایی بودهاند که از آن دست کشیدند و آخرتی را که به سوی آن کوچ کردهاند تباه ساختهاند، دیگر نمیتوانند از بدیهایی که کردهاند باز گردند و نه یاری این دارند که به خوبیهایی که از دستشان برمیآید بیفزایند به دنیا مهر ورزیدند، ولی دنیا فریبشان داد، به آن اعتماد کردند و او به زمینشان زد.
خوب است تا این مسائل را تکرار کنیم تا اسیر وسوسههای شیطانی نشویم، آخر دنیایی که میدانیم عاقبتش چیست را به بهایی ارزان نفروشیم که بعدها از کردههایمان پشیمان شویم، زنده شدن طبیعت یادآور روز رستاخیز است پس خودمان را گم نکنیم و به یاد داشته باشیم لحظاتی که گذشت دیگر بر نمیگردد، دوستان وقت تنگ است باید به خود آییم اگر کینهای در دل مانده با خود نجنگیم و نگذاریم غرور بر ما غلبه کند تا از گفتن واقعیتها بهراسیم، گفتن کلمهای ساده همچون "بخشش و گذشت" کار چندان سختی نیست تنها یک یا علی میخواهد و بس.
فرا رسیدن بهار یعنی خانهتکانی دل، باید دلها را جلا داد و همانطور که در عالم طبیعت و در چهار فصل سال، این رویداد شگفتانگیز پدید میآید، طبیعت ما انسانها نیز باید لحظاتی نو را تجربه کند، طبیعتی که با آمدن بهارش، طراوت و شادابی، با آمدن تابستانش درو کردن کاشتههایمان و پاییزش خشخش برگها که افول زندگی را ملموستر میتوان دید و زمانی که زمستانش فرا میرسد به واقع، مرگ طبیعت احساس میشود، آری این است راز بزرگ جهان هستی، ما انسان هستیم و فرقمان با دیگر مخلوقات خدا در تفکر کردن است، خوب به اطرافتان نگاه کنید، کمی دقیقتر شوید چرا که یک ساعت تفکر کردن برتر از هفتاد سال عبادت است.
=============
گزارش از زهره رجبی
==========
انتهای پیام/ن۱۰/د1000