بیا و ببین محرم کاشان را

به گزارش خبرگزاری فارس از کاشان، زمانی که برگ‌های سپید تقویم با سرخی خود آمدن ماه خون خدا را خبر می‌دهند و با گذر از روزهای پرسرور سروری و سیادت تو را از به دنیا آمدن فرزندی به نام محرم آگاه می‌سازند باید به کاشانه‌ عشقی چون کاشان سفر کنی و بنگری آدمیان خطه کویر چگونه برای استقبال شایسته از این نوزاد گرچه اندوهناک اما مصمم پشت دروازه ثانیه‌ها چادر انتظار برپا می‌کنند. 
انگار تنها این ماه قمری می‌تواند قُمری شوقشان را از قفس دلتنگی آزاد کند و فقط مُهر مِهر محرم قادر است سند آرامش و عزت را تا ابد به نام آنان صادر کند.  
انگار تنها محرّم، مَحرم ناگفته‌های یک سال احتکار شده در انبار دلشان است که این چنین برای دیدارش در هیئات و تکایا به دنبال یافتن خلوتی در تکاپو هستند.  
انگار در طواف عشقشان جز محرّم کسی لیاقت مُحرِم شدن در شجره اعتقادشان را ندارد که اینگونه تنها برای حضور او لباس سپید احرام را با پارچه مشکی عوض می‌کنند.
اگر باور نداری قدم در این دیار بگذار تا ببینی جوانانی که از نردبان‌های غیرت بالا می‌روند و بی‌توجه به سرمای خشک کویر پرچم ارادت را بر بلندای ایمانشان به اهتزاز در می‌آورند و علم‌های عزت را به ارتفاع همتشان برافراشته می‌کنند.
اگر یقین نداری به دستانی نگاه کن که بی‌دریغ تنها برای رسیدن به سینه‌های عریان اما پوشیده شده از لباس محبت از ارتفاع اخلاص فرود می‌آیند و ملودی ولایت‌مداری را در سراپرده گوش جانت طنین‌انداز می‌کنند.
اگر باز هم شک داری به چشمان پیرغلامان خمیده از روزگار ولی راست‌ کردار کاشانی نظری بیفکن تا ببینی چگونه چشمه چشمان آنان هنوز مملو از گوهرهایی است که چون رود جاری شدن روی دامنه صورت‌ها را تمنا می‌کنند.
اگر تردید داری به مادران خطه کویر نگاه کن که به چه‌سان طفلان شیرخواره خود را با اشک و شیر طعام می‌دهند و آنان را پیشاپیش در کلاس حب اهل‌بیت(علیهم‌السلام) ثبت نام می‌کنند تا مبادا در روزگار بزرگسالی در امتحان ولایت‌مداری مردود شوند.
اگر باز باور نداری به ماشین‌هایی نگاه کن که حتی گرانقیمت بودنشان نیز نتوانسته آنان را از گل‌آلود شدن در این ماه برهاند آنان نیز چون صاحبانشان باید خاک عزا و ماتم روی دوش و سرشان بمالند.
آری جانا! بیا و بنگر تا دریابی چگونه محتشم مرثیه از "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" سخن می‌راند؟ ... تا اگر به تو بگویم محتشم کاشانی تنها تصویر زادگاهش را با قلم‌موی هنر و اخلاص روی بوم ترجیع‌بندهایش ترسیم کرده سخنم را اغراق‌آمیز مپنداری.
بیا و ببین که عزاداری شهید دشت نینوا تا کجای خاک حاصلخیز تاریخ کویریان ریشه دارد ...تا آن هنگام که از چند صد سال عزاداری ثبت شده کاشانی‌ها بشنوی ابروان تردید را در هم نکشی.  
بیا و نظاره کن کوچه‌های رنگ شده از تکیه و کتل کاشان را که هارمونی یکپارچه و عجیبی از سیه‌پوشی و ماتم را در قاب دیدگانت ایجاد می‌کنند... تا آن زمان که از 610 هیئت رسمی عزاداریش سخن گویم شانه‌های شک را بالا نیندازی.
بیا و نگاه کن به برنایان خطه کویر که چگونه لذت زیبایی دنیایی را تا 40 روز بر خود حرام می‌کنند و آراستگی حسینی را جایگزین پیراستگی معمول خود می‌کنند.
آری بیا و خودت ببین و واژه‌های محقر من را بیش از این شرمنده مکن! چرا که هر چه این کلمات بیشتر کنار هم می‌آیند انگار کمتر می‌توانند شکوه عزاداری سالار شهیدان را در خطه کویر به نمایش بگذارند...به کاشان قدم بگذار تا ببینی عزاداری در پایتخت عزاداری ایران چه حال و هوایی دارد.
==============
یادداشت:هادی قربانیان
==============