به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل، پاکستان در سال 1956 برای توازن قوا در منطقهای که کشورهایی مانند هند و افغانستان حضور داشتند روابط نزدیکی را با آمریکا برقرار کرد و با عضویت در پیمانهای سیتو و سنتو تلاش کرد تا به موازنه قدرت در منطقه دست یابد اما پس از آن همواره قربانی اهداف آمریکا در منطقه شد.
با عقد پیمان سیتو که آمریکا عضویت آن را داشت پاکستان رسماً «خط دیورند» را مرز بینالمللی اعلام کرد.
نقش پاکستان در جنگ افغانستان با ارتش سرخ شوروی
پس از جنگ جهانی دوم زمانی که آمریکا و شوروی در دوران جنگ در یک رقابت شدید به سر میبردند، شوروی به افغانستان حمله کرد؛ این حمله ماهیت کشوری یا منطقهای نداشت بلکه هدف شوروی رسیدن به آبهای گرم و غلبه بر بلوک غرب بود.
حامیان مردم افغانستان را در این نبرد خونین و جهاد 14 ساله میتوان به 2 طیف تقسیم کرد؛ اول کشورهای اسلامی که از نگاه دینی و عقیدتی خود را با درد و رنج مردم افغانستان شریک میدانستند و از مردم افغانستان حمایت مالی و جانی کردند.
دوم بلوک غرب و آمریکا که در رقابت شدید با شوروی به سر میبرد و در این بین شکست مردم افغانستان، در حقیقت شکست آمریکا در مقابل شوروی به شمار میرفت.
پاکستان در این دوره به عنوان میانجی بین آمریکا و مجاهدین داخلی و خارجی جنگ افغانستان عمل میکرد و حتی دستیابی مجاهدین به موشکهای «استنگیر» از طریق پاکستان عملی شد.
جنگ افغانستان با ارتش سرخ را از یک زاویه دیگر در روابط قدرت بینالمللی و با در نظر داشت جنگ سرد و تقسیم جهان به 2 بلوک شرق و غرب، میتوان جنگ نیابتی آمریکا با ارتش سرخ خواند.
با آنکه مردم افغانستان و کشورهای منطقه به طور رسمی توسط آمریکا برای شرکت در جنگ با شوروی موظف نشده بودند اما فرجام این جنگ شکست و فروپاشی ارتش سرخ و ایجاد یک نظام تک قطبی به رهبری آمریکا شد که نمیتواند نقش پاکستان را در این جنگ نادیده گرفت.
پاکستان در این جنگ نقش محوری را بین مجاهدین و آمریکا بازی کرد و حتی میتوان گفت که «اسامه بن لادن» نیز از همین نسل بود.
به گفته «بینظیر بوتو» طالبان با طرح انگلیس، مدیریت آمریکا، حمایت مالی عربستان در پاکستان بوجود آمد.
«احمد رشید» روزنامهنگار معروف پاکستانی معتقد است: افغانستان که در رقابت آمریکا و شوروی طی جنگ سرد بعد از 1979 به عنوان مهره مورد استفاده قرار گرفته بود علاوه بر اضمحلال اتحاد شوروی، هنوز خود را در میانه این رقابت گرفتار میدید، اما پولی که آمریکا از طریق سرویس اطلاعاتی پاکستان به افراطیترین مبارزان اسلامی ضد شوروی در جریان جنگ رسانده بود سر آغاز جنبشی را گذارد که قاعده بازی را به صورت کامل متحول کرد.
وی در کتاب «اسلام پیکار جو» نگاشته است: با تلاش پاکستان، گروهی جدیدی موسوم به طالبان، قدرت را به دست گرفتند و الگویی از بنیادگرایی اسلامی و افراطگرا که در جهان اسلام ناشناخته بود بر سرکار آوردند.
این قبیل اظهارات نشاندهنده آن است که پاکستان تاکنون دوست خوبی برای آمریکا بوده است اما آمریکا دوستی را مبتنی بر منافع پایهریزی میکند و تا زمانی بر تعهد خود باقی است که منافع آن کشور تأمین شود.
چرخش 180 درجهای از حمایت طالبان به حمایت آمریکا
مشکلات داخلی و ناامنیهایی که امروز پاکستان با آن درگیر است، پیامد حمایت پاکستان از آمریکا علیه گروه طالبان است که رابطه خوبی با پاکستان داشت.
پاکستان با تمامی مشترکات و روابط نزدیکی که با طالبان داشت، به خاطر رابطه با آمریکا و حمایت از روند جهانی مبارزه با تروریسم، علیه طالبان گام برداشت و اقداماتی را انجام داد.
حملات هوایی پهپادهای آمریکایی از این زمینه سوء استفاده کردند و بارها نه تنها حریم هوایی پاکستان را نقض، بلکه وزیرستان شمالی صدها بار مورد حملات موشکی قرار گرفت.
انجام عملیات نظامی، در «ابیت آباد» پاکستان و در چند کیلومتری پایتخت و مراکز نظامی پاکستان که منجر به کشته شدن «اسامه بن لادن» شد در حقیقت نقض آشکار حاکمیت ملی پاکستان بود.
مسیر تدارکاتی نظامیان آمریکایی و ناتو از طریق پاکستان به افغانستان، نشان از تساهل و مدارای پاکستان در مقابل عملکرد، آمریکا در این کشور است.
حملات تروریستی، ناامنی و انفجارهای موجود در افغانستان، بیشتر ناشی از روابط دولت پاکستان با آمریکا است و در صورتی که دولت پاکستان رابطه خود را با آمریکا قطع کند، تمام مشکلات و بحرانهای داخلی پاکستان به یک باره حل خواهد شد.
اکنون رابطه پاکستان با آمریکا باعث شده که پاکستان نزد کشورهای غربی به عنوان حامی تروریسم معرفی شده و نزد جنبشهای اسلامی و بنیادگرا، حامی منافع آمریکا و کشورهای غربی به شمار رود.
فرجام خودسریهای آمریکا در پاکستان
سرانجام حوصله مردم پاکستان در مقابل آمریکا لبریز شد و مردم این کشور با راهاندازی تظاهرات توانست دولت خود را متقاعد کند تا مسیر تدارکاتی نظامیان آمریکایی و ناتو را از خاک پاکستان ببندد.
آمریکا تلاش کرد تا بتواند پاکستان را برای بازگشایی مسیر تدارکاتی متقاعد کند و حتی هشدار داد که اگر این مسیر بازگشایی نشود، آمریکا نیز کمکهای مالی خود را به پاکستان قطع میکند، تهدیدی که هیچ تأثیری بر تصمیم پاکستان مبنی بر قطع مسیر تدارکاتی ناتو نداشت.
ادامه حملات پهپادهای آمریکایی در وزیرستان جنوبی و شمالی و هدف قرار دادن رهبران طالبان پاکستانی، قتلهای زنجیرهای رهبران طالبان در کویته، شاید بیشتر به این هدف صورت گرفته باشد تا شکافهایی میان طالبان و دولت پاکستان ایجاد شود و از این طریق بر دولت پاکستان فشار آورده شود.
ادامه دارد...
انتهای پیام/خ