اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

فارس از راهیان نور دانش‌آموزی قزوین گزارش می‌دهد

روایت سفری به سرزمین شهیدان مظلوم غرب

دانش‌آموزان دختر قزوینی با سفر به مناطق عملیاتی غرب کشور، کوله‌باری از معنویت‌ها و روایت‌های تلخ و شیرین دوران طلایی دفاع مقدس را ره‌توشه زندگانی خود کردند.

روایت سفری به سرزمین شهیدان مظلوم غرب

به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، ساعت 6:00 صبح بود. در پهنه آسمان قزوین روشنای خورشید هنوز بر سوسوی ستارگان چیره نشده بود که دانش‌آموزان دختر برای آغاز سفری به یادمان‌های مناطق عملیاتی غرب کشور در حسینیه شهید مطهری سپاه صاحب‌الامر (عج) استان گرد هم آمدند.

یک ساعت و نیم انتظار مسافران برای آغاز این سفر صرف شنیدن سخنرانی و تقسیم‌بندی در اتوبوس‌ها شد و 360 زائر سرزمین‌های نور پس از عبور از زیر قرآن در فضایی آمیخته با عطر گلاب و دود اسفند سوار بر 9 اتوبوس به سمت میعادگاهشان با شهدا به راه افتادند.

پیش از حرکت، جانبازی با آستین خالی کنار اتوبوس‌ها ایستاده و به دانش‌آموزانی چشم دوخته بود که با پدر و مادرشان وداع می‌کردند تا به زیارت همرزمان شهیدش بروند.

دو مسئول فرهنگی و یک پاسدار، مسافران هر یک از اتوبوس‌ها را همراهی می‌کردند و راویانی از یادگاران سال‌های طلایی دفاع هر از چند گاهی برای بیان خاطرات تلخ و شیرین جنگ میهمان دانش‌آموزان می‌شدند.

مسافران پس از توقفی کوتاه برای صرف صبحانه در بوستان ملت شهر رزن در همدان، برای ناهار و اقامه نماز شکسته ظهر و عصر نیز میهمان مردم این استان همسایه شدند.

عقربه‌های ساعت، سه بار به دور خود چرخیدند تا به مسافران اجازه ورود و گردش در بیستون کرمانشاه را بدهند.

در بدو ورود به اردوگاه توحید در حوالی شهر کرمانشاه، مراسم باشکوهی برای استقبال از مسافران جوان ترتیب داده شده بود و نوای مداحی و پیچیدن دود اسپند در محوطه بزرگ اردوگاه، فضا را معنوی‌تر جلوه می‌داد.

آموزش صلوات نظامی و شعری در مدح شهدای گمنام از نکات جذاب مراسم افتتاحیه اردو بود که تا پایان سفر سه‌روزه بارها بر لبان مسافران نقش بست.

اردوگاه توحید از چند سوله، محوطه‌ای بزرگ و یک نمازخانه تشکیل شده بود که البته نمازخانه آن برای برپایی بساط صبحانه، ناهار و شام نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت.

پس از پایان افتتاحیه، دانش‌آموزان هر مدرسه با قرار دادن اسباب سفرشان در سوله‌های مشخص شده، به سرعت وضو گرفتند تا خود را به نماز اول وقت برسانند و نماز مغرب و عشا را با امام جماعتی که همسفرشان بود، اقامه کنند.

*روز دوم

ساعت 5:00 صبح در حالی که هوا هنوز تاریک بود، پس از اقامه نماز صبح، اتوبوس‌ها به سمت قصر شیرین واقع در 166 کیلومتری غرب کرمانشاه حرکت کردند.

در طول مسیر فیلمی که از مادر یک شهید در اتوبوس پخش شد، اشک را از چشمان تمام مسافران جاری کرد؛ مادری که عکس پسر جوانش را در دست گرفته بود و با غمی که در صدایش می‌پیچید، پیوسته می‌پرسید: پسر مرا ندیدید؟ عکسش را نگاه کنید. چقدر پسرم زیباست... .

و «نه مادر» پاسخی بود که می‌شنید و گریه می‌کرد.

راوی به محض ورود به قصر شیرین، از وقایع جنگ در این شهر و مذهب مردم آن که اهل تسنن و شیعه هستند، برای مسافران گفت و اضافه کرد که این شهر روز سوم مهر ماه 59 اشغال شده است.

وقتی که کاروان از کنار مسجدی عبور کرد، راوی مسجد را نشان داد و گفت: نام این مسجد المهدی است و تنها مکانی بوده که در زمان جنگ تحمیلی تخریب نشده است.

گرچه نخل‌های بلند بر زیبایی قصر شیرین افزوده بود؛ اما مظلومیت اهالی آن، چیزی بود که مطمئناً هیچ گاه از خاطر مسافران نمی‌رود.

اتوبوس‌ها روبه‌روی بیمارستانی متوقف شدند؛ بیمارستان که نه؛ هزاران آجر که روی هم تلنبار شده بود. بیمارستانی که در سال‌های شروع جنگ تازه افتتاح شده بود؛ اما در مدتی کوتاه بر اثر بمباران‌ها تخریب شد.

راویان با بیان اینکه این شهر تنها 186 کیلومتر از عراق فاصله دارد، می‌گفتند: رزمندگان ما ارتفاعات بازی‌دراز را که از ارتفاعات مشرف به قصر شیرین است، در سرمای زمستان آزاد می‌کنند و بالاخره قصرشیرین در تابستان 61 آزاد می‌شود.

در طول مسیر تابلوهایی همچون «کربلا 200 کیلومتر» نصب شده بود که فاصله کوتاه میان این شهر با عراق را نشان می‌داد و سبب می‌شد تا دانش‌آموزان با لحن‌های آمیخته با شوخی و جدی از مسئولان بخواهند که در ادامه سفر، آنان را به زیارت کربلا هم ببرند!.

وقتی که رانندگان، مسافران را برای خواندن زیارت عاشورا در حسینیه‌ای در قصر شیرین پیاده کردند، آنان با مشاهده همان جانباز با آستین خالی‌اش جلوی درب ورودی، تازه دریافتند که او همسفرشان بوده است.

آن جانباز دوست داشتنی که ابوالفضل لاله طاهری نام داشت، پس از قرائت زیارت عاشورا کمی برای زائران از جنگ گفت.

نماز جماعت ظهر در پادگان ابوذر در 20 کیلومتری جنوب شرقی شهر سرپل ذهاب اقامه شد؛ مکانی که شانزدهم اسفند ماه 63 مورد حمله دشمن قرار گرفته و مظلومیتش از همه یادمان‌های منطقه غرب بیشتر بود.

در این پادگان برادر یک شهیده خاطراتش را برای زائران دانش‌آموز تعریف کرد. او از خواهر شهیدش می‌گفت که در آن زمان هنوز چهل روز از ازدواجش می‌گذشته و به همراه همسرش به شهادت رسیده است و از اینکه دانش‌آموزان به عنوان زائر در این مکان‌ها حضور یافته‌اند؛ اما وقتی که به محل زندگی‌شان برمی‌گردند باید راوی مظلومیت شهیدان غرب کشور باشند.

او فیلمی از شهدای پادگان پخش کرد؛ دست‌های از بدن جدا شده، پاهای بریده و پیکرهای بی‌سر. آن فیلم خاطره‌ای ماندگار از مظلومیت پادگان ابوذر در ذهن همه باقی گذاشت.

پس از پشت سر گذاشتن قصر شیرین و سرپل ذهاب اتوبوس‌ها در تنگه چهارزبر یا مرصاد برای خواندن نماز توقف کردند. در آنجا نیز فیلمی از منافقین کوردل پخش شد.

می‌گفتند این فیلم را یکی از همان منافقین وطن‌فروش ضبط کرده که پس از مصدوم شدنش دوربین وی به دست نیروهای ایرانی افتاده و ادامه فیلم را رزمندگان ایران گرفته‌اند.

عملیات مرصاد به گفته راویان صبح روز پنجم مرداد ماه با رمز «یا علی» آغاز شده بود و منافقین توانسته بودند تا اسلام‌آباد غرب پیش بروند؛ اما رزمندگان هزاران نفر را نابود کرده و بازمانده‌ها را به سمت عراق فراری داده بودند.

شب‌هنگام پس از بازگشت به اردوگاه توحید، رزمایش دفاع مقدس در نزدیکی اردوگاه توحید به اجرا درآمد که تصاویری از بازگشت آزادگان به میهن از مرزهای کرمانشاه را در قالب نمایش به تصویر کشیده بود و خیل عظیمی از مسافران که مدت زیادی انتظار دیدن رزمایش را می‌ کشیدند، در آنجا جمع شده بودند.

*روز آخر

صبح روز آخر در مراسم اختتامیه با پایان یافتن قرائت قرآن، دانش‌آموزان با خواندن شعر شهید گمنام با مناطق عملیاتی غرب کشور وداع کردند. پس از سخنرانی مسئولان و اهدای جایزه به صاحبان زیباترین دلنوشته‌ها یا کسانی که در طول سفر به پرسش‌های راویان و مسابقات فرهنگی پاسخ داده بودند، همه زائران به سمت اتوبوس‌ها حرکت کردند تا مناطق عملیاتی را به مقصد قزوین ترک کنند.

در اتوبوس دعای عهد پخش شد و پس از آن مداحی و نوحه‌هایی که موجب جاری شدن اشک از چشمان مسافران شد.

توقف آخر در استان همدان بود؛ بازدید از باغ‌موزه دفاع مقدس و اقامه نماز. باغ‌موزه؛ فضایی بزرگ و متشکل از یک باغ زیبا و موزه‌ای برای نمایش ماکت‌های سرداران و ابزارهای جنگی در دفاع مقدس بود.

بازدید از این مکان کوله‌بار معنویت و مسئولیتی را که در طول سفر کوتاه سه‌روزه لحظه به لحظه بر سنگینی آن افزوده می‌شد، بیش از پیش سنگین کرد و سرانجام کاروان زائران سرزمین نور ساعت 18:30 به قزوین رسید؛ با توشه‌ای از درس‌ها، روایت‌ها و خاطرات پادگان ابوذر.

=============

گزارش از: اعظم بهرامی

=============

انتهای پیام/77011/ع40/پو3002

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول