به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، هفتم مهر ماه روز آتشنشانی، روزمردان سختکوشی است که نه تنها دل که جان را هم به دریایی از آتش میزنند و با امواج سرکشی جدال میکنند که بیرحمانه خانه و کاشانهای، جان و مالی را احاطه کرده است.
آتشنشانی از این رو در رده مشاغل سخت و زیانآور قرار دارد که جسم و روان را در معرض حوادثی تلخ قرار میدهد و شاید گذر سالها نیز نتواند آن را از ذهنها حذف کند.
در کنار تأثیرات نامطلوب این حوادث، مشاهده آتشنشانان ورزیده و آموزشدیده برای نجات انسانها در حوادث، در حال شستوشوی معابر یا اتفاقاتی نظیر تماسهای تلفنی بیمورد نیز علاوه بر هدررفت استعداد، انرژی و توان آنان؛ اضطراب و فشار روانی بر آتشنشانان را دوچندان میکند.
سختی کار در دل حادثه و چنگال آتش را تنها کسی میتواند توصیف کند که سالهای اوج جوانی را در میان گرمای شعله بیرحم حوادث سپری کرده باشد.
حسین روشنمنش آتشنشان 29 ساله قزوینی است که علاوه بر کار در این حرفه، به عنوان مدرس فدراسیون کوهنوردی و مسئول کمیته کوهنوردی استان قزوین فعالیت دارد.
با ما همراه باشید با گفتوگویی از جنس آب و آتش.
*از آتش میترسید؟
خیر.
*چطور ممکن است؟
وقتی کسی مقابله با آن را بیاموزد، تخصص پیدا کند و جسارت خطر کردن را داشته باشد، میتواند بر آتش غلبه کند.
آموزش درست و حفظ ایمنی دو شرط اساسی در شغل آتشنشانی است که رعایت آن، افراد را به موفقیت میرساند.
*از خودتان بیشتر بگویید
قهرمانی رشته درای تولینگ (یخنوردی) را در کارنامه دارم، در آموزش عملیات امداد و نجات مانند هلیبرد (فرود آمدن از بالگرد با طناب) و راپل (پایین آمدن از طناب) در سطوح استانی و کشوری با نهادهای دولتی مانند منابع طبیعی، جمعیت هلال احمر، سپاه پاسداران و نیروی انتظامی همکاری میکنم.
رکورددار امداد و نجات در سازههای بلند هستم، مربیگری تیم سنگنوردی آتشنشانان قزوین را بر عهده دارم که توانست عنوان قهرمانی جهان را از آن خود کند و در مسابقات کشوری سنگنوردی و امداد و نجات نیز چهار دوره مقامهای اول و دوم را به خود اختصاص داده است و چند نوع فعالیت دیگر.
*در خصوص نحوه ورود خود به شغل آتشنشانی با وجود همه خطرات و دشواریهایش بفرمایید.
کار در آتشنشانی را از 23 سالگی آغاز کردم و تخصص اصلیام کوهنوردی و اکس پدیشن (ارتفاعات بلند)، امداد و نجات در سازههای بلند و کوهستان است.
غواصی، آتشنشانی و امداد و نجات هم از دورههای فرعی است که در داخل کشور و خارج از آن نظیر سوئیس و ارمنستان گذراندهام.
*تا به حال اعضای خانواده، شما را حین انجام عملیات و مانورها دیدهاند؟
بله، همسرم مرا یکبار به هنگام اجرای مانور و یک بار نیز در یک عملیات ناگهانی دیده است و آن، زمانی بود که به همراه همسرم به خیابان رفته بودم و با دیدن صحنه حادثه برای امدادرسانی در محل حضور یافتم.
*با توجه به اینکه کارتان را از 23 سالگی یعنی اوج جوانی آغاز کردهاید، خانواده شما با چنین انتخاب پرخطری مشکل ندارند؟
هرچند گاهی معترض میشوند و احتیاط را به من گوشزد میکنند؛ اما شغلم به نوعی برای آنان تعریف شده است.
*کار آتشنشانها چیست؟
انجام عملیات خدماتی در داخل شهر تا شعاع 50 کیلومتری آن، برای رفع هر حادثهای که افراد را از نظر جانی یا مالی تهدید کند. حال این عملیات میتواند رفع مزاحمت ماری باشد که وارد منزل مردم شده است یا نجات افراد در کوهستان یا حوادثی مانند آتشسوزی و تصادف.
*داشتن چه شرایطی برای آتشنشان شدن لازم است؟
آمادگی کامل جسمانی و هر تخصصی که بتواند به فعالیتهای آتشنشانی کمک کند. همچنین داشتن سطح مناسبی از تحصیلات نیز به منظور داشتن تسلط و قدرت بیان در آموزش دادن به دیگران مورد نیاز است.
فردی که قصد ورود به شغل آتشنشانی را دارد باید بتواند علاوه بر تستهای شهرشناسی، علمی و پزشکی؛ در تستهای 9 گانه ورزشی شامل پرش طول، دراز و نشست، دوی 9*4 متر، 540 متر و 45 متر، بارفیکس، پارالل، انعطاف و دوی 50*2 متر با کپسول شش کیلوگرمی در مدت 13 ثانیه نیز موفق شود.
*پس انجام این شغل نیاز به نیروی جوانی دارد. معمولاً افراد تا چه سنی میتوانند در شغل آتشنشانی خدمت کنند؟
میانگین ورود به این شغل 22 تا حداکثر 26 سالگی است و با توجه به قرار داشتن شغل آتشنشانی در رده مشاغل سخت و زیانآور و بازنشستگی پس از 20 سال خدمت، معمولاً آتشنشانان در سنین حدود 45 سالگی بازنشسته میشوند.
*از استرسهای شغلی آتشنشانان بفرمایید.
فشار ناشی از فوری بودن کار آتشنشانی از موارد استرسزا در شغل آتشنشانی است. افزایش ناگهانی قند و فشار خون و نیز ضربان قلب در زمان اعلام بروز حادثه و اعزام به محل، تنها بخشی از فشارهای جسمی محسوب میشود که بارها برای یک آتشنشان اتفاق میافتد و به مرور زمان بر کاهش طول عمر آنان اثرگذار است.
آتشنشان باید در مدت زمان استاندارد رسیدن به محل حادثه که در مناطق شهری بین سه تا پنج دقیقه است، علاوه بر به همراه آوردن لوازم شخصی و دستگاه تنفسی، در طول مسیر هم تا حد امکان اطلاعات مورد نیاز را در خصوص حادثه و محل آن از مرکز دریافت کند؛ ضمن اینکه به دلیل در خطر بودن جان و مال مردم باید بتواند در لحظه رسیدن به محل بهترین و سریعترین راه را برای انجام عملیات برگزیند.
گاهی نیز خاطرهای از یک حادثه تلخ با تمام جزئیات در ذهن ماندگار میشود و علاوه بر آزار مداوم فرد در طول سالیان دراز، ترس از وقوع مجدد آن در حوادث بعدی را تا مدتها با او همراه میکند؛ مانند حادثهای که چند سال پیش در آن همکارم را از دست دادم.
برخی اوقات ناآگاهی مردم و مسائل فرهنگی نیز این فشارها را دوچندان میکند.
*ناآگاهی برخی مردم در خصوص اقدامات ایمنی در هنگام حادثه چه اندازه بر گسترش دامنه حادثه تأثیر میگذارد؟
این مسئله از مواردی است که بر سختی کار آتشنشانی میافزاید و ممکن است افراد با انجام یک کار نادرست در هنگام حادثه موجب وخیمتر شدن اوضاع شوند؛ به عنوان مثال دیده میشود که اشخاص در محل آتشسوزی در بدترین مکان ممکن پناه میگیرند؛ در حالی که در چنین حادثهای دید آتشنشان از یکمتر فراتر نمیرود و پیدا کردن مصدومان احتمالی در این شرایط کار دشواری است.
یا حتی ممکن است در تماس اولیه با آتشنشانی فقط نقطه آتشسوزی اعلام شود و آتشنشانان به هنگام حضور در محل از وجود اشخاص بزرگسال یا کودکانی در آن مکان آگاه شوند.
*مسائل فرهنگی چطور موجب افزایش استرسهای شغلی آتشنشانان میشود؟
تجمع افراد در محل حادثه و ثبت عکس و فیلم آن از جمله این مسائل است. گاهی در حوادثی که در بزرگراهها اتفاق میافتد، برخی رانندگان با باز نکردن مسیر موجب کند شدن سرعت خودروی آتشنشانی میشوند و برخی دیگر نیز با تجمع بیمورد، اظهار نظرهای غیرکارشناسانه یا دستپاچه کردن نیروها، امدادرسانی را کندتر و دشوارتر میکنند.
یکی دیگر از مسائل فرهنگی این است که برخی مردم با دیدن آتشنشانان در حال انجام ورزشهایی مانند والیبال آن را نوعی تفریح و خوشگذرانی به حساب میآورند؛ در حالی که انجام این ورزشها نه تنها تفریح محسوب نمیشود؛ بلکه برای تخلیه فشارهای روحی ناشی از حوادث و حفظ آمادگی جسمانی برای انجام عملیاتهای بعدی لازم است.
*چهارشنبه سوری و ترقه یاد چه چیزی را در شما زنده میکند؟
ابتدا خاطرات شیرین کودکی با بازیهای سالمی که در این شبها داشتیم و بعد اتفاقات تلخ و دردناک چهارشنبه سوریهای امروزی که به معنای واقعی شبهای ترسناکی است؛ زیرا بیشتر آسیبدیدگان؛ کودک، نوجوان و جوان هستند و به دلیل نوع آسیبدیدگی و امکان درمانپذیری کمتر، آسیبشان ماندگار است.
*سختترین عملیاتی که تا به حال انجام دادهاید، چه بوده است؟
عملیات اطفای حریق در شرکتی واقع در شهرک صنعتی لیا که بر اثر آتش گرفتن مخازن 16 و 20 هزار لیتری گازوئیل و مقداری آهک، 60 درصد از آن سوخت.
*و تلخترین عملیات؟
حادثهای مربوط به شش سال پیش در جاده قدیم رشت که بر اثر برخورد یک خودروی سنگین حامل یک خانواده با سه خودروی سواری اتفاق افتاد و هفت نفر در آن جان باختند. از تلخترین بخشهای این حادثه آن بود که در پایان، نیمی از بدن یک کودک که زیر خودروی تریلی رفته بود، مفقود ماند.
در حادثه دیگری هم پدر یک خانواده پس از سقوط از بالای آبشاری در حوالی یکی از روستاهای قزوین مفقود شده بود که پس از پیدا کردن او متوجه شدیم آن فرد دچار شکستگی گردن شده است.
پس از پیمودن مسیر شیبداری به طول حدود یک هزار و 700 متر، به همراه چهار تن از همکاران توانستیم او را بالا بیاوریم؛ در حالی که فرزند کوچکش او را در آن حال میدید.
*آتشنشانان وسیله نجات جان انسانها هستند. لذتبخشترین نجاتتان در طول مدت فعالیت در این شغل چیست؟
نجات فردی که از ناحیه نخاع مشکل داشت و بر اثر نشست منزل مسکونی واقع در بافت فرسوده شهر، به درون چاهی به عمق حدود 23 متر سقوط کرده بود، لذتبخشترین کارم در این عرصه است.
امداد و نجات در چاههایی که بر اثر نشست به وجود میآیند، کار دشواری است و همین امر، آن عملیات را برایم لذتبخش و خاطرهانگیز کرد.
*و آرزوی یک آتشنشان؟
ممکن نیست حادثهای اتفاق بیفتد و خسارت و آسیبی در پی نداشته باشد. آرزوی آتشنشان سلامتی همه مردم است و اینکه هیچ شخصی دچار حادثه نشود؛ خصوصاً آتشسوزی.
----------------------------
گفتوگو : آسیه بهرامی
----------------------------
انتهای پیام/77011/ق40/ظ1004