به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس از شهرستان میاندرود، صبح امروز واقعهای سنگین در بین اصحاب رسانه مازندران و کشور اتفاق افتاد که باورش برای همه سخت و دشوار بود.
خبر دردناک درگذشت ناگهانی خبرنگاری بود که فکر افتادن خنده از لبانش در مخیله هیچ کسی نمیگنجید.
جابر معافی با رفتنش اندوهی را در جامعه رسانهای و حتی مدیران برانگیخت اما به راستی جابر که بود؟
او را از چهار سال قبل میشناسم که یادم هست نوعی صداقت را در کلام و رفتار او از همان ابتدا یافتم.
جابر روستاییزادهای بود که هنوز هم کوچه خیابانهای منزل پدریاش بوی خاک میدهد؛ روستای چند صد نفری اناردین در فاصله 35 کیلومتری مرکز استان هیچگاه ندانست که آن جابر سربهراه دوران نوجوانی امروز چه گرههایی را از مشکلات استان سه میلیون نفری مازندران باز میکند.
جابر گاهی جمعهها در بین چند ساعت وقت استراحت خود به اقوام و خویشان خود در این روستا سر میزد اما هیچگاه در رفتار و رفتوآمد خود نشان نداد که در ساری مرکز استان مازندران چه میکند.
اگر میپرسیدند میگفت خبرنگارم اما هیچکس نمیدانست که او سلسله جنبان رسانههای استان و به قول یکی از خبرنگاران پیشکسوت «امپراتور خبری مازندران» است.
مردم جابر را دوست داشتند چون از کودکی او را میشناختند، جابر در خانوادهای متدین و معتقد به دنیا آمده بود و آداب زندگی سالم را از خانوادهاش آموخته بود.
وی پس از تحصیلات خود با علاقهای که به خبرنگاری داشت به این حرفه روی آورد و با خبرگزاری فارس در مازندران شروع یک فصل طلایی در انتشار لحظهای اخبار را تجربه کرد که این تجربه شیرین حتی تا لحظه مرگ او را رها نکرد.
جابر معافی خبرنگاری دوست داشتنی بود اما هرکس به دلیلی او را میستود یکی به دلیل عشق و علاقه به کارش، یکی به دلیل سرعت عمل جابر در انتشار اخبار، یکی به دلیل صبر، متانت و ادب او و دیگری شاید به دلیل خبرنگاری متعصب و بیغرض در مهمترین و تاثیرگذارترین خبرهای استان.
آنجا که با هدف رفع یک کاستی در یک اداره یا یک مجموعه از هیچ مقامی در انتقاد کردن نمیترسید و آنجا که در تهیه یا نظارت بر اخبار از توهین یا ترور شخصیتی دوری میکرد.
جابر به تنهایی یک رسانه بود و همه میدانند که منبع بسیاری از اخبار در استان مازندران مستقیم یا غیرمستقیم، خبرهای روزانه یا شبانگاه جابر معافی بود اما همان روحیه صبر و تعامل او اجازه اعتراض را از وی میگرفت.
وی هیچگاه در دوران حرفهای خبرنگاری خود فراموش نکرد از کجا آمده و باید به کجا برود.
به گواه دوستان او هرگز نماز اول وقت را با وجود مشغله واقعی فراموش نمیکرد و مشاوری امین بود و خدمت به مردم را دوست داشت.
خاطرهای از مشورت با او دارم که زمانی برای انتشار یا عدم انتشار یک خبر در حوزه مرکز مازندران مردد بودم، از من پرسید: مردم در این مورد چه می گویند؟ گفتم مردم انتقاد دارند و اینجا بود که با جدیت گفت: خبر را تهیه کن و سریعا بفرست چون مردم دروغ نمیگویند حتمی کاستی وجود دارد.
خبر را فرستادم و بعد از مدتی این مشکل با برخورد مسئولانه یک مدیر برطرف شد.
جابر روحیهای آرام در پس ذهن مشغول خود داشت و در اوج مشغلهها و چالشهای رسانهای آرامشی مثالزدنی داشت.
جابر در منزل کار نمیکرد اما در دفتر کارش منزل کرده بود او به همراه همسر و فرزند اولش عرفان روزها را در دفتر کار سپری میکردند و نگارنده شاهد است که برای جلوگیری از اتلاف وقت ناهار را نیز همانجا تهیه و صرف میکردند تا به نحو احسن به وظیفهاش پرداخته باشد.
توصیه همیشگیاش انتشار سریع اخبار بود و خانماش نقل میکند: بارها به من توصیه اکید میکرد خبرها را سریعتر باید منتشر کرد حتی یک دقیقه هم وقت را هدر ندهید.
جابر برعکس آنچه میگویند در خبرنگاری خیلی باسابقه نبود اما ره صد ساله را یک شبه طی کرد تا با پشتکارش نامی در استان و کشور بهدست آورد.
معافی در طی هشت سال فعالیت خود در خبرگزاری فارس بارها به عنوان سرپرست برگزیده انتخاب شده بود که این را نیز بهعنوان افتخارات جامعه خبری استان مازندران میدانست.
او اما دغدغههای دیگری نیز داشت که تلاش میکرد مشکل مسکن و بیمه خبرنگاران را مرتفع کند.
وی در هفتههای گذشته با هدف افزایش درآمد خبرنگاران و تسهیل معاش آنان نمایندگی روزنامه رسالت را نیز دریافت کرد و برای این منظور دفتر جدیدی نیز تهیه کرده بود تا مکان بیشتری برای فعالیت خبرنگاران مهیا باشد.
اما گلچین روزگار مهلت این کار را نداد تا جامعه خبری و مردم مازندران از این مرد خدمتگزار بهرهمند شود.
او کارهای نیمهتمامی داشت که رفع مشکلات مربوط به آتیه، مسکن و معیشت خبرنگاران استان در راس آن قرار گرفته بود.
معافی خود را خبرنگار میدانست و سعی میکرد موشکافانه مشکلات و کاستیهای زندگی مردم را ببیند.
دلش گاهی از برخی مشکلات استان به درد میآمد ولی کمتر شکوه بر زبان داشت و سعی میکرد در همان خبرها و گزارشهایش در جهت رفع مشکلات برآید.
دوستی و مشاوره با همه همکاران، تلاش بیوقفه و حیرتانگیز در تولید اخبار و گزارشات، عشق به مردم و احترام به مسئولان و متولیان در کنار آزادی قلم، صداقت و نجابت، سادهزیستی و خوشرویی تنها گوشههایی از خصوصیات این مرد اخلاق و رسانه بود که امروز باعث شد مرگ او دل همه را به درد بیاورد.
معافی با انبوهی از خاطرات زیبا در اذهان دوستان، همکاران و مردم رفت اما اشکهای امروز خبرنگاران گواهی میدهد او هرگز برای هیچ گروه و جناحی کار نکرد.
به درستی باید او را نمونه کامل یک خبرنگار با اخلاق و تلاشگر دانست که ثابت کرد میتوان با اخلاق و متین اما یک خبرنگار منتقد، عادل و دلسوز بود.
او که روزگاری امپراتور خبر در مازندران بود امروز آخرین خبر خود را بر روی خروجیها برد که «خبرنگار جهادگر مازندران آخرین خبر را خودش ساخت».
من مطمئنم حال اگر در بین ما بود قطعا تنها به افزایش تعداد خبرها در روز جاری فکر میکرد و پیامکهای معرفش روانه بود که «سریعا منتظر اخبار شما هستیم فوری فوری »
او در سمتهای مختلفی که در خانه مطبوعات آنهم با رای اعضا بهدست آورده بود موقعیت مناسبی برای انتشار خبر و تصویر فراوان از خود داشت اما تنها چند عکس محدود از او در مسابقات بومی محلی سوادکوه و در سالن ارشاد مازندران تصویر دیگری از او در فضای مجازی دیده نمیشود که نشان از طبع خاضع او داشت.
روحش شاد.
یادداشت از "حسن تیموری"
انتهای پیام/86021/غ40/ض1002