به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، این روزها شمارش معکوس برای بستن آب زایندهرود به پایان رسیده است، همه نگرانی مردم اصفهان از خشک شدن زایندهرود این شهروند همیشگی نصف جهان بوده و ترسی بزرگ در دل دارند که امسال نیز زایندهرود همیشه مواج، همچون سالهای گذشته به زمینی برهوت برای فوتبال کودکان و یا چراگاهی برای دامهای گرسنه تبدیل شود.
از حدود سال 1379 که زایندهرود برای نخستین بار خشک شد، مردم اصفهان تنها نظارهگر پلهای تاریخی این شهر بودند که به نظر میرسید در کویری قدعلم کردهاند و این در حالی است که رفته رفته پس از 13 سال نبود آب در زایندهرود، نه تنها ضربه روحی به مردم این دیار نزند، بلکه تبعات اقتصادی و فرهنگی بسیاری برای این شهر در پی داشت.
البته مسئولان استان اصفهان همیشه مدعی هستند که تمام تلاش خود را برای زنده ماندن و حفظ جریان آب در رودخانه زایندهرود انجام میدهند، اما هر سال بدتر از سال قبل این حسرت پرآبی و همیشگی بودن رودخانه بر دل مردم اصفهان مانده است.
زمان در گذر است، موعد اتمام حیات زایندهرود فرا رسیده است، امسال هم مانند سالهای قبل، با آغاز فصل گرما، زایندهرود خشک شده و دیگر نشستن بر سیوسه پل و پل خواجو لذتی را نصیب اصفهانیها و گردشگران نمیکند.
داستان غمانگیز وقتی آغاز میشود که با توجه به کاهش خروجی سد و کم شدن جریان آب در رودخانه زایندهرود سبب رشد بیرویه علفهای هرز در این رودخانه میشویم.
کمکم آب قطع میشود و آفتاب داغ، زایندهرود را به برهوتی خشک تبدیل میکند، اما تا رسیدن به این وضعیت خشکی کامل، با توجه به مسطح شدن زایندهرود و همچنین ایجاد آببندهای رودخانه که سبب کند شدن جریان آب میشود رودخانه زایندهرود به مردابی تبدیل میشود که در آن رشد بیرویه گیاهان هرز به این وضعیت اسفبار رودخانه اضافه میکند.
گفته میشود، زایندهرود حتی در زمان جریان آب هم، آلودگی زیادی دارد و روی سلامتی مردم شهر تاثیر میگذارد، چه بسا که در زمان خشکسالی که امراض و بیماریها در شهر بیشتر میشود.
راست است که گفتهاند، زایندهرود، رودی زنده است و زندگی در آن در جریان است، اما وقتی خشک میشود با خود قربانی به همراه دارد.
ماهیها، بزرگترین قربانیان، مرگ زایندهرود هستند که هر سال با باز شدن زایندهرود میهمان مواج زندهرود میشوند و با خشک شدن آن تسلیم مرگ ناخواسته.
این طور باید گفت، خشک شدن زایندهرود به مرگ صدها ماهی منجر میشود، چنانکه سال گذشته به دلیل خشک شدن آب زایندهرود در بخشهای نزدیک به پل مارنان اصفهان، تعداد قابل توجهی ماهی در چاله آب باقی مانده و چند روزی جدال با مرگ داشتند تا اینکه برخی از مردم تعداد قابل توجهی از این ماهیان را با وسایل در دسترس به حوضچههای منزل مسکونی خود منتقل کردند.
اما تعداد این ماهیها چنان بسیار و غیرقابل باور است که شاید فقط وقتی این حیات زیر پوست رودخانه قطع شود، مشخص میشود که چقدر ماهی در این رودخانه زندگی میکرده، با این حال همشهریان اصفهانی، نجات ماهیها را غیر ممکن نمیدانند.
باید فکری برای ماهیهای کف رودخانه کرد، پیش از اینکه خشکی زایندهرود شادمانی زندگی را از این موجودات زنده بگیرد.
شاید مردم اصفهان که چنان شادمانه برای ورود آب زایندهرود لحظه شماری میکردند و به استقبال آب رفتند، به هنگام خشک شدن رودخانه زایندهرود فقط بتوانند شاهد مرثیهای غمانگیز برای مرگ این ماهیها باشند.
امروز رهاسازی آب پس از 100 روز در رودخانه زایندهرود به منظور تأمین آب مورد نیاز برای کشت بهاره کشاورزان، در زایندهرود متوقف میشود، گفته میشود ادامه یافتن این زمان به منظور جاری بودن آب در رودخانه سبب شکننده شدن وضعیت آب شرب مورد نیاز در استان میشود و با توجه به این موضوع جریان آب باید در رودخانه متوقف شود تا وضعیت شرب موجود در استان به مخاطره نیفتد.
به احتمال قوی پس از توقف جریان آب در مسیر رودخانه مردم به مدت 10 روز شاهد وجود شورهزار در رودخانه هستند.
اما پیش از آن باید شاهد مرگ حیاتی دیگر در رودخانه زایندهرود بود، سال گذشته مردم بسیاری شاهد تلف شدن ماهیهای کف رودخانه بودند و چارهای جز صید کردن یا نجات دادن تعدادی از این ماهیها نداشتند.
سالانه بودجه فراوانی صرف پرورش ماهی میشود که شاید اعداد و ارقام آن در محاسبات ریاضی قابل توجه باشد اما با این چنین بیتوجهی این سرمایه عظیم و طبیعی دستخوش مرگ میشود.
گاهی دیده شد که در سال گذشته مردم برای صید ماهیهای باقی مانده در چالههای ایجاد شده در سطح رودخانه هجوم میبرند، بدون اینکه بدانند آلودگی همراه با ماهیها سر سفره آنها میآید تا علاوه بر محیط زیست اصفهان، جان شهروندان هم به خطر بیفتد، اینکه ماهیهای مرده هم کلی آلودگی به همراه دارد، بماند.
اما سئوال مهم اینجاست، حال که رودخانه زایندهرود به جای رودخانه دائمی تبدیل به رودخانه فصلی شده است، آیا بهتر نیست که از سوی مسئولان امر فکری برای حیات این ماهیها که خود نوعی سرمایه است و میتواند با پرورش کامل غذایی مفید سر سفره مردم باشد، شود.
از سوی دیگر در صورت ورود این ماهیها به رودخانه، بهتر نیست، یگان امداد و نجاتی باشد تا پیگیری مسئله و نجات این ماهیهای رها شده در رودخانه را برعهده بگیرد، تا مردم در کنار لجنزارهای بد بوی رودخانه با تاسف شاهد تماشای مرگ ماهیها نباشند.
به نظر میرسد، با ادعایی که مسئولان برای دغدغه زایندهرود و حیات آن دارند، با تامین بخشی از امکانات لازم جهت زندهگیری و حمل این موجودات زنده از یک سو و نیاز به کمکرسانی بیشتر از سوی حامیان حیوانات را داشته باشد و فکری برای لبان تشنه این ماهیها کنند که پیش از خشک شدن کامل زایندهرود در بخشهای نیمه خشک زایندهرود، زندهگیری و حمل ماهیها به بالادست رود و پشت سد را بر عهده بگیرند.
---------------------------
گزارش از نفیسه راهداری
----------------------------
انتهای پیام/63012/ع30/ژ1001