به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس از شهرستان ساری امروزه با گذشت بیش از 50 سال از ورود روابط عمومی به کشور توقع گزافی نیست که این تخصص همگام با دیگر رشتههای کاربردی فعال در ایران از یک جایگاه باثبات در سیستم اداری و سازمانی برخوردار باشد اما به راستی این مساله تا چه حد لباس واقعیت بر قامت خود میبیند.
روابط عمومی شاخهای از علم ارتباطات است که بدون برخورداری از سهم حداقلی از آن، هر انسانی در زندگی شخصی خود نیز به چالشهای جدی بر میخورد حال به سازمانی میاندیشم که روابط عمومی در آن هنوز شناخته نشده است.
شاید به بیراه نگفته باشیم که اگر از بسیاری از مدیران امروز شرح وظایف یک مدیر روابط عمومی را بپرسیم تصور قبولی آنان در این آزمون دشوار به نظر میرسد.
البته اگر از نقطه نظر تاریخی به این مساله نگاه کنیم خواهیم دید که در سالهای گذشته حداقل در حرف و سخنرانیها آن هم در جلسات مدیران، بیشتر از گذشته واژه روابط عمومی استفاده و بیش از پیش بر ضرورت وجودی آن تاکید میشود اما آیا این به تنهایی جاده ناهموار روابط عمومی در ایران را هموار میکند.
بیشتر ما جمله معروف «روابط عمومی یکی از دو بال مدیر سازمان است» را شنیدهایم و یا «روابط عمومی چشم و گوش سازمان (بخوانید مدیر سازمان) است» را نیز همه شنیدهایم.
اما به نظر میرسد این عبارات هر چند درست است اما تفسیری بسیار سطحیتر از آنچه متخصصان ارتباطات میاندیشیدند را هدف قرار میدهد.
البته تمام مدیران منظور این گزارش نیستند، اما چون نیاز اغلب مدیران در کوتاه مدت با همین روابط عمومی کجدار مریض فعلی برطرف میشود، اغلب درصدد تغییر این نگرش بر نمیآیند.
از طرفی چون آب رودخانه به این سمت میرود و صد البته چون ایجاد هر تغییر در یک رویه اشتباه و فراگیر، سخت و احتمالا آسیب زاست پس شاهد ادامه و تقویت این اپیدمی در بدنه و عمق سازمانها و ادارات هستیم.
نگاه شکلی به روابط عمومی در سالهای گذشته و دوری از رویت ماهوی این علم، موجب نوعی بیتفاوتی در قبال آن شده است.
به این فکر کنید که روابط عمومی به عنوان علمی که میتواند مانند باران حیاتآفرین، تحولزا و موجب افزایش کارایی در سازمان باشد تاکنون از عمق یک سانتیمتری خاک فروتر نرفته است.
روابط عمومی و تاخیر فرهنگی
اندیشمندان برای واژه فرهنگ دو تعریف فرهنگ مادی و غیر مادی قائلند، حال اگر به مفهوم علمی فرهنگ مادى توجه کنیم به مجموعهٔ پدیدههایى مانند ابزار کار، وسایل صنعتى و کشاورزی، لباس، لوازم خانه یا اداره، داروهاى شیمیایی، فنون، وسایل تولیدی، ساختمان و بنا و ساختههاى دیگر انسان اطلاق مىشود که محسوس و ملموس و قابل اندازهگیرى با موازین علمى است.
همچنین متخصصان در نقطه مجاور، فرهنگ غیرمادی یا معنوی را این چنین توصیف میکنند که مشتمل بر موضوعاتى است همانند آداب و رسوم، معتقدات، اخلاقیات، باورها، آثار ادبى و هنری، فکرى و دانستنىهاى عامه که این امور جنبهٔ کیفى دارد، با موازین کمى قابل اندازهگیرى نیست و به آسانى نمىتوان آنها را مقایسه و ارزیابى کرد.
به بیان سادهتر هرگونه وسیله، ابزار و امکان در فرهنگ را فرهنگ مادی و نحوه استفاده و یا به کارگیری آن را فرهنگ غیر مادی یا فرهنگ معنوی گویند.
حال اگر بخواهیم این الگو را به دنیای حاکم بر روابط عمومی سازمانها در جامعه اداری کشور تعمیم دهیم باید گفت: در حال حاضر آنچه داریم فرهنگ مادی در روابط عمومی است که شامل تجهیزات، شغل سازمانی، اتاق و سمت مدیر روابط عمومی است، اما فرهنگ غیرمادی یا معنوی استفاده از آن را به نحو مطلوب، کارا و علمی نداریم که به این حالت واپسماندگی فرهنگی و یا عقبماندگی فرهنگی میگویند.
تاخیر فرهنگی ناشی از تاخیر یا پسافتادگی فرهنگ معنوی از فرهنگ مادی است زیرا فرهنگ معنوی ریشهدارتر، عمیقتر و گستردهتر است و نمیتواند به سرعت فرهنگ مادی تغییر کند اما این مساله در دراز مدت موجب لطمات فراوانی میشود و باید دو جنبه فرهنگ را به مثابه دو کفه ترازو اگر مساوی نشد حداقل به هم نزدیک کرد.
در واقع این یک انحراف از مسیر اصلی علم روابط عمومی است پیش از آنکه این علم بتواند جا بیافتد.
چالشهای روابط عمومی در ایران
براساس نظریه کارشناسان علوم ارتباطات، چالشهای روابط عمومی در ایران را میتوان در دو بخش اصلی و فرعی مورد بررسی قرار داد که بخش اصلی شامل تشکیلات، اعتبارات، آموزش، نحوه عمل، نیروی انسانی و وجود نگرشهای منفی است و بخشی فرعی نیز مشتمل بر نداشتن متولی مشخص، نبود تشکلهای حرفهای کافی و نبود قانونمندی مسئولیتهای استراتژیک و حرفهای روابط عمومی است.
چالش نبود تفکر، تلاش و پویایی در طراحی تشکیلات روابط عمومیها متناسب با تحولات اجتماعی، چالش وابستگی صرف روابط عمومی به مدیریت سازمان، چالش آمیختگی تشکیلاتی روابط عمومی با سایر بخشهای تشکیلاتی سازمان چون اطلاعات، انتشارات، امور بینالملل و حوزه ریاست، چالش حرفهای نبودن کارکنان و کارشناسان همچنین کمبود کارشناسان علوم ارتباطات در جای خود و بالاخره چالش کمبود نیروها در روابط عمومی از مهمترین رئوس چالشها در مسیر ارتقای روابط عمومیها در کشور و به تبع آن در استان مازندران است.
امروزه تدوین الگوی مشخص و ایدهآل برای واحدهای روابط عمومی و توجه به ویژگیهای خاص هر سازمان در طراحی ساختار سازمانی روابط عمومی و ضروری است.
روزمرگی و غفلت از برنامهریزیهای کلان و استراتژیک، ناآگاهی مدیران ارشد سازمانها از نقش مؤثر روابط عمومی در اقناع و جلب مشارکت مردم، نگرش منفی مدیران به نقش مدیریتی روابط عمومی و مزاحم تلقی کردن آن، همچنین جابه جا شدن، گسترش یافتن، ناهمگون بودن، پیشبینی شدن و بالاخره موازی بودن وظایف از مهمترین دلایل عدم رشد روابط عمومی در کشور و استان مازندران است.
بسیاری اوقات اتفاق افتاده است که مدیر روابط عمومی یک دستگاه استانی و یا شهرستانی در مازندران از نوشتن یک خبر ساده از سخنان یک جلسه اداره خود عاجز است و برای این کار یا دست به تنظیم ناشیانه خبر میزند، یا مجبور است از یک خبرنگار متن اولیه دریافت کند و یا در برخی سایتهای اداری استانی و شهرستانی متونی که بیشتر شبیه یک انشای دوره دبیرستان است را به عنوان خبر در تارنمای روابط عمومی قرار دهد.
استفاده از واژههای «ایشان ، بازدید کردند و فرمودند»یا برخی عناوین و مقامهای فرمایشی برای مدیران و یا قرار دادن اخبار غیرمرتبط با حوزه کاری اداره مطبوع، در پورتالهای روابط عمومی برخی ادارات نشان از بیگانه بودن مدیران روابط عمومی با فضای کاری روابط عمومی دارد.
همینطور روابط عمومیهایی که وقت و یا علم کافی برای تهیه گزارش از روند فعالیتهای اداره خود ندارند نیز از این دستهاند.
امروزه مشاهده میشود که در برخی ادارات کارمندی را که توانایی بسیاری از کارها را ندارد به ناچار به عنوان متصدی روابط عمومی میگمارند به این گمان که روابط عمومی یعنی چسباندن بنر تبریک یا تسلیت و حداکثر در جلسات داخلی ادارات خیر مقدم گفتن.
راهکارهای مناسب برای حل چالشها
به نظر میرسد یکی از ضعفهای روابط عمومی در کشورمان فقدان همگامی استعداد ذاتی و مدارج تحصیلی است، همچنین مدیران روابط عمومی باید به دو علم ارتباطات و مدیریت آشنایی کامل داشته باشند، ضمن اینکه داشتن نگرش تفکرمدارانه به روابط عمومی و توانمندی و استعداد ذاتی برای یک مدیر از ویژگیهای مهم است چراکه هر فردی که تحصیلات در زمینه ارتباطات را دارد، متخصص روابط عمومی نخواهد بود، روابط عمومی ترکیبی از فن و هنر و برقراری ارتباط صحیح با مردم است.
بحث انتخاب مدیر روابط عمومی در حال حاضر بیشتر روابطی شده است، در حالیکه یک مدیر موفق روابط عمومی، باید فرهنگ عمومی کشور را به خوبی بشناسد و از طرفی با علم روانشناسی و روانشناختی نیز تا حدی آشنایی داشته باشد.
آشنایی با علم روانشناسی، صاحبنظر بودن در امور فرهنگ اجتماعی، بهرهمندی از کارشناسان بیرون از سازمان، تسلط بر فعالیتها و تصمیمهای سازمان متبوع در مدیران روابط عمومیها زمانی میسر میشود که انتخاب این مدیران از حالت روابطی خارج شود.
روابط عمومی با ارتقای جایگاه پاسخگویی سازمانها، به عنصری موثر برای شفاف کردن روابط اجتماعی، جلب اعتماد باورهای عمومی، درستگویی، درستکاری، روانی حرکت و چرخش اطلاعات تبدیل میشود و اینجاست که موانع بین روابط عمومیها، رسانه ها و مردم به خوب برداشته میشود.
و در پایان باید خاطرنشان کرد که روابط عمومیهایی در استان هستند که با احساس مسئولیت بیشتر و به کار بستن تخصص و استعداد خود به خوبی به هدف سازمانی نزدیک شدهاند، تعداد این مدیران در روابط عمومیهای استان زیاد نیست اما برای شناخت آنان باید دید تا چه حد با مختصات گفته شده در این گزارش مطابقت دارند و در حقیقت مدیران این سازمانها تا چه حد به نقش روابط عمومی اعتقاد دارند.
با تکامل علوم انسانی، افزایش عملکرد تجهیزات فنی و پیچیدهتر شدن روابط بین انسانها روابط عمومیها نیز نیاز به همگامی دارند حال اگر از امروز عقبتر حرکت کنیم باید دید چه موفقیتی را بدست خواهیم آورد؟
انتهای پیام/86021/غ40/ض1002