به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، هویزه نامی آشنا برای تمام ایرانیان بویژه دانشجویان و دانش آموزان است، همان جایی که سه ماه و نیم بعد از هجوم ارتش عراق به مرزهای ایران در سی و یکم شهریور 1359 و اشغال مناطق از خاک ایران، گروهی از جوانان کشور عزیز ایران که بیشترشان دانشجو بودند به اتکای پشتیبانی نیروهای زرهی وارد عملیاتی هجومی میشوند تا ارتش عراق را از مناطق سوسنگرد و هویزه عقب برانند و با این اقدام، عملا امکان محاصره و یا اشغال اهواز را از دشمن بگیرند.
در حالی که در روز 15 دی ماه 59 حمله غافلگیرانه این گروه کارساز شده و دشمن به مقدار خیلی زیاد عقب نشینی میکند ولی در بامداد 16 دی ماه با تجهیز خود و پاتکی شدید همه این نیروها را به محاصره درآورده و به شهادت میرساند.
این منطقه حدود یک سال و نیم بعد در جریان آزادسازی خرمشهر از تصرف ارتش عراق خارج شد و پس از شناسایی آثار پیکر مطهر شهدای جوان در این منطقه، مزاری بر روی همین شهادتگاه برایشان ساخته میشود و حالا سالیانه هزاران نفر به زیارت این شهدای مظلوم و غریب میروند.
*حماسه بزرگ جوانان سلحشور ایران
سال نو تازه آغاز شده، همه در حال و هوای عید هستند و به عید دیدنی میپردازند من هم به یک مهمانی با صفا از جنس راهیان نور دعوت میشوم در بزمی که به حضور شهدای عزیز مزین است و ما را دعوت کردهاند.
رهسپار هویزه میشویم همان جایی که حماسهای بزرگ توسط تعدادی از جوانان سلحشور ایران اسلامی به فرماندهای شهید علم الهدی انجام شد.
خاک هویزه هنوز برای زائران، حال و هوای خاصی دارد و ناخودآگاه غربت شهدای عزیز ما را به همگان گوشزد میکند.
*در مقابل شهدا شرمندهام
خاطرات سالهای گذشته در ذهنم زنده میشود به مزار که میرسیم بنر بزرگی توجهم را جلب کرد وصیت نامه شهید حجتالله رحیمی بود که در آن نوشته شده است: «خدایا! از جمع یاران جدایم مکن و در مقابل شهدا شرمندهام مساز، زیرا به عشق شهادت به درب خانهات میآیم».
پروردگارا! تو خود گفتی هر که عاشق من باشد، عاشقش خواهم بود و هر که را عاشق باشم شهیدش میکنم و خون بهای شهادتش را نیز خود خواهم پرداخت».
انگار همان دیروز بود که با حجت آشنا شده بودم ولی چه زود از میان ما پرکشید و به سوی آسمان پرکشید و عند ربهم یرزقون شد.
*شهدایی از سراسر ایران
به محوطه مزار وارد میشویم غریبی از همه جای این مکان مقدس هویداست از شهرهای مختلف کشور در این یادمان نماینده دارند؛ شهید اصغر پهلواننژاد از تهران، شهید محمد فاضل، شهید حسن فتاحی، شهید مجید مهدوی، شهید سید مصطفی مختاری سبزواری و شهید مجید کریمی ثانی از سبزوار، شهید محمد بهاءالدین از دزفول، شهید سید محمدعلی حکیم و شهید محمد شمخانی از اهواز، شهید محمد اسماعیل اعتضادی جمع از مشهد و شهید علی اصغر فرهمندفر از گرمسار از جمله شهدایی هستند که در مزار شهدای هویزه آرمیدهاند.
*تا آخر عمر به زیارت شهدا میآیم
حال و هوای مزار قابل توصیف نیست، اینجا هیچ کس احساس غربت نمیکند هر چند شهدای غریبی دارد، یکی بر مزار شهید حسین خوشنویسان فاتحه میخواند، دیگری دنبال مزار شهید محمدرضا ملایی زمانی میگردد، یکی با شهید گمنام درد دل میکند، جوانی در کنار مزار شهید محمدحسن رحیمی که از دیار زنجان است نشسته و به مزار خیره شده، به سراغش میروم دوست ندارم خلوتش را به هم بزنم سلام میکنم، خودش را مصطفی صادق قره بالا از خراسان معرفی میکند و میگوید که بار چهارم است که به مزار شهدای هویزه میآید، با خود عهد کردهام تا آخر عمر هر سال به زیارت شهدا بیایم؛ افتخار میکنم که در تعطیلات عید نوروز به زیارت مناطق عملیاتی و شهدا میآیم و خاک مناطق عملیاتی را بوسه میزنم، هر کس هم، هرچه میخواهد بگوید.
*ابراز خوشحالی از زیارت مزار شهدای هویزه
در میان زائران مزار شهدای هویزه خانوادههای معظم شاهد نیز از نقاط مختلف کشور حضور دارند که مانند فرزندان خود برای شهدای هویزه اشک میریزند.
فاطمه محمدشاهی بانوی 69 ساله که از شریف آباد قزوین به خوزستان سفر کرده و دختر عموی شهید محمود محمدشاهی است خیلی ابراز خوشحالی میکند که برای اولین بار به زیارت مزار شهدای هویزه آمده است و به گفته خودش حاضر است برای زیارت شهدا به هر نقطهای سفر کند.
*همه چیز فدای یک تار موی رهبر
رضا ریوندی از تهیه کنندگان شبکه یک سیما نیز که خودش گفته عیدهای 10 سال پس از ازدواجش را بدون مخالفت خانواده در مناطق عملیاتی گذرانده خاطرهای زیبا از حضور در مناطق عملیاتی بیان میکند که روز اول فروردین 92 در فکه در حال فیلم برداری بودیم که پیر زنی بر روی ویلچر آوردند به سراغش که رفتیم خود را خواهر 4 شهید و مادر 2 جانباز 70 درصد معرفی کرد، وقتی از سختیهایش پرسیدیم جواب داد که مگر حضرت زینب (س) سختش بود که برای من سخت باشد من کی باشم که بخواهم در مقابل آن حضرت قد علم کنم و نکته جالبتر اینکه میگفت تمام اینها فدای یک تار موی رهبر.
*شهرهای ما را گناه گرفته
پسر شهید ناصر احمدپور از شهر ری که پدرش در سال 1365 در منطقه فکه به شهادت رسیده نیز حس و حال حضورش در مناطق عملیاتی را چنین بیان میکند که حضور در این مناطق مانند شارژ کردن باطری میباشد به جنوب میآییم و برای یک سال خود را شارژ میکنیم که در کنار شهدا باشیم و از راه آنها جدا نشویم.
شهرهای ما را گناه گرفته و از در و دیوار شهرها گناه میبارد از همه بویژه جوانان میخواهم که برای یک بار هم که شده به جبهههای جنوب بیایند.
*نامهای آشنا
در میان مزار شهدای هویزه قدم میزنم، آنها را نمیشناسم ولی گویی همه آنها آشنا هستند و مرا میشناسند، شهید بهروز نوروزی، شهید امین سلطانی، شهید مرتضی کاوند، شهید خلیل بهاری و شهید بهروزپور هاشمی از شهدایی هستند که در هویزه حماسهای ماندگار آفریدند.
شهید علی اشرف ظاهری، شهید سعید جلالیپور، شهید جمال دهشور و شهید علیرضا رکاب ساز از دیگر شهدایی هستند که مردم ایران مزارشان را در یادمان شهدای هویزه زیارت میکنند.
*ادای دین به شهدا
مهدی آخرتی برادر شهید علیرضا آخرتی از روستای فرح آبادی شهرستان کاشمر نیز حضور در یادمانهای شهدا را یکی از راههای ادای دین به شهدا میداند و یکی از اهداف خود را برای حضور در یادمان شهدا هویزه را حاجت گرفتن از شهدا بیان میکند.
*حس و حال کربلا
از همه نقاط ایران به زیارت شهدای هویزه آمدهاند، یکی از جوانان حاضر در یادمان خود را امیر مهدی ناظری 18 ساله معرفی میکند و میگوید: به جنوب آمدهایم تا چند چیز را یاد بگیریم اول آنکه از شهدا الگو گیری کنیم و بعد از آن هم اینکه شهدای ما چگونه در کوی یار سکنی گزیدند.
این جوان کرجی حس و حال مناطق عملیاتی جنوب را مانند حس و حال کربلا توصیف میکند و میگوید که اینجا به غیر از زیبایی چیز دیگری ندیدم.
*راه برادر را ادامه میدهیم
حسن آخرتی دیگر برادر شهید آخرتی نیز میگوید که برای اینکه بتوانیم راه شهدا را ادامه دهیم به جنوب آمدهایم و اگر جنگ بر ما تحمیل شود حتما مانند برادر شهیدمان به مقابله با دشمن متجاوز میپردازیم.
حرفهای گفتنی زیاد است و هر کس نجوایی دارد مزاری نیست که کسی برایش فاتحه نخواند، شهید اسماعیل حاج کوهمدانی، شهید رضا مستجابی کرمانشاهی، شهید محمد جعفر روزبهانی، شهید محمود صالحزاده و شهید مهدی پروانه نیز از جوانان پاکباختهای هستند که در حماسه 16 دی ماه سال 1359 برای دفاع از نظام اسلامی جان خود را فدا کردند.
*حس غریب
روزبه ابراهیمی از جوانان کشاورز و دامدار شهر خنداب استان مرکزی حس و حال خود را غیر قابل بیان عنوان میکند و این حس را خیلی غریب میداند.
*وداع با قطعه بهشتی
توفیق بزرگی نصیبمان شده که در روزهای آغازین سال 92 به سرزمین نور دعوت شدهایم، خوش به حال کسانیکه که تازه به هویزه آمدهاند و میتوانند بیشتر از این مکان مقدس و معنوی بهرهمند شوند ولی وقت ما به پایان رسیده و باید این قطعه بهشتی را ترک کنیم.
واقعا حس غریبی دارم نه تنها من، بلکه هر کس از هر نقطه از جهان به زیارت شهدای هویزه و مزار مطهر شهید سید محمدحسین علم الهدی میآید همین حس و حال را دارد، اما وقت تنگ است و باید با شهدا خداحافظی کنیم و به شهر برگردیم باشد که ادامه دهنده راه پر نور و پر بهجتی که رفتهاند باشیم.
----------------------------
گزارش از: حسین یزدی
----------------------------
انتهای پیام/72010/ق40/گ1003