به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد جمال رستمزاده سردبیر رسم شهادت ویژهنامه خورشید توس میگوید: مدتی است که نشریهای با عنوان رسم شهادت با موضوع دفاع مقدس در شهر مشهد منتشر میشود، ماه نامهای که با رویکرد خاص خود به این موضوع و اینکه نخستین نشریه تخصصی این حوزه در استان خراسان است مورد توجه علاقمندان از نسل اول تا سوم انقلاب قرار گرفته است، بعد از انتشار هفتمین شماره این نشریه فرصتی دست داد تا با جمال رستمزاده سردبیر این ماهنامه به گفتوگو بنشینیم.
رسم شهادت یعنی چه؟
یعنی یاد بگیریم چطور در راه عقیده تا پای جان بایستیم و میدان را برای دشمن خالی نگذاریم، این بلد شدن و عمل کردن راه حل همه بحرانهاست البته نیاز به رهبری و الگو نباید فراموش شود، در میدان بودن تنها کافی نیست میدانداری هم لازم است تا پشت سر او و به فرمان او حرکت کنیم.
نشریه رسم شهادت چطور متولد شد؟
سال 89 با تعدادی از دوستان علاقمند در حوزه دفاع مقدس دور هم جمع شدیم بهانه این جمع شدن هم درخواست فرهنگسرای پایداری برای انتشار ویژه نامهای بود که باید به عنوان ضمیمه روزنامه شهرآرا منتشر میشد.
بعد از 6 شماره سخت بالاخره کار سرانجامی نگرفت و تعطیل شد، اما این شوری که در تیم ایجاد شده بود، خاموشی نداشت و اردوی راهیان نور بهانه بعدی بود سال 90 قوی وارد شدیم و میتوانیم ادعا کنیم مخاطب را راضی کردیم، البته دست همه دوستان عباس قره گزلو، مهدی شاد، سعید محسنزاده و خانم شمسایی درد نکند همه زحمت کشیدند، من فقط گوشهای از کار را در خدمت بزرگواران بودم و بعد کار تعطیل شد تا سال بعد که این بار صادقی مدیر فرهنگسرای پایداری فکر جدیدی را ارائه داد، در حقیقت جرقهای زد، پیشنهاد داد که تیم به دنبال امتیاز مستقل برای انتشار بگردد تا وابسته و ضمیمه روزنامه دیگری نباشد، این شد که رسم شهادت متولد شد.
چه ضرورتی داشت؟
ببینید ما در مقوله دفاع مقدس به ظاهر با یک تاریخ 8 ساله روبهرو هستیم که محتوای نظامی و جغرافیایی دارد و میتوانیم ادعا کنیم که با چند کتاب و فایل صوتی و تنظیم چند سند با امضای فرماندهان ارشد جنگ تمام آن را به جنگ ندیدهها و نسل بعد منتقل کردهایم.
اما واقعیت دفاع مقدس و اتفاقاتی که در آن افتاد ریشه چند صد ساله دارد و مسئلهای است که باید به مثابه یک فرهنگ نسل به نسل همانطور که به ما رسید در آینده هم منتقل شود، فرهنگی که نامش فرهنگ شهادت است همان راه و رسم شهادت است که کور شدنی نیست.
انتقال این فرهنگ چه فایده دارد؟
رسولالله برای معرفی اسلام 23 سال تمام رنج کشید دست آخر هم نگران آینده مسلمانی ما بود که به امر خدا در آن واقعه عظیم غدیر علی ابن ابیطالب را به امامت و خلافت منصوب کرد، بعد وقتی تاریخ را مرور میکنی میبینی همین علی که در غدیر چندین هزار نفر با او بیعت کردهاند، یاران صدیق و جان بر کفش از چند ده نفر بیشتر نیستند یک مالک بیشتر ندارد، آن را هم از در خیمه معاویه مجبور میشود برگرداند، امام حسن را هم که تنها میگذارند حسین هم برای همین به مظلومیت شهره عالم میشود که برای احیای سنتهای جدش رسولالله از طفل شش ماههاش باید بگذرد، بعدها هم همینطور است امام صادق اشاره میکند به خادمش که به دستور ایشان وارد تنور شده است و میگوید اگر پنج یار مثل او داشتم قیام میکردم، فقط پنج یار؛ عجیب نیست اینها خودشان سرچشمه بودهاند.
اما انسانهای معاصر آنها خودشان را از گنداب سیراب میکردند، ولی 14 قرن بعد مردمی در ایران در کنار مردی از سلاله آن معصومان از آن سرچشمهها چنان سیراب میشوند که حاضرند صد جان داشته باشند و پای اسلام محمد بدهند، از چه نوشیدهاند یا چه نوشیدهاند را باید منتقل کنیم، زنده ماندن اسلام به این جانفشانیها است یعنی به مردم دنیا نشان دهیم.
اسلام ناب محمدی اسلام عملی است نه یک اسلام تئوری که فقط به درد مسجد بخورد؛ غرب میخواهد کارایی اسلام را مثل مسیحیت که محدود به کلیسا و یکشنبه شده است، پایین جلوه دهد، اما نسل انقلاب و دفاع مقدس بر این تفکر خط بطلان کشیدند.
خب برای انتقال این فرهنگ کار زیاد شده حتی نشریاتی هم در همین زمینه داریم، نقش شما چیست؟
بله کار زیاد شده است اما کافی نیست، دوره ما دوره تبلیغات است و هر فرهنگی که تبلیغ بیشتری داشته باشد پویاتر است، تازه در عرصه فرهنگی بیشتر از تبلیغ به تبیین نیاز داریم کار با دو تا نشریه و چند سایت درست نمیشود، دشمن در ترویج باطل از ما قدرتر است، تازه دنیا امروز به میدانی تبدیل شده که فرهنگها به عمد به چالش کشیده میشوند و هر کسی میخواهد فرهنگ خود را پیروز و غالب کند. ما که فرهنگی اینچنین غنی داریم اگر غفلت کنیم به جای بهرهمندی از آن اسیر پوچ گراییهای غرب میشویم، ضمن اینکه ما اعتقاد داریم کمی با دیگران متفاوتیم و ویژگیهایی داریم.
اگر چه حتی تفاوتی هم نمیداشتیم ایرادی نداشت چون ما هفتاد و چند میلیون جمعیت داریم و تیراژ نشریات دفاع مقدس هنوز به این مقدار نرسیده است.
چه ویژگیهایی دارید؟
اول اینکه اولین نشریه تخصصی دفاع مقدس در استان خراسان هستیم و تمام سوژههای ما استانی است، یعنی شرح عملیاتها را هم با نگاهی به عملکرد تیپها و لشکرهای استان خراسان در دفاع 8 ساله تنظیم میکنیم چه برسد به سوژهها و افرادی مثل جانبازان و اسرا و فرماندهان همه و همه خراسانی هستند.
دومین ویژگی این است که تحریریه نشریه افرادی از نسل سوم هستند که موضوع دفاع مقدس را به عنوان یک دغدغه دنبال میکنند یعنی کسی نمیتواند بگوید بچه رزمندهها میخواهند از کار خودشان در جنگ حرف بزنند نه خود من سه ماه بعد از فتح خرمشهر در سال 61 تازه به دنیا آمدم، ولی شهادت و ترویج فرهنگ شهادت برایم یک آرزوست برای همه دوستان نویسنده من این طور است، همان افرادی که تا به امروز اگر حق التحریرشان دیر هم شد خم به ابرو نیاوردند و خودشان علاقمندتر از ما کار را پیگیری کردند، سوم هم اینکه غیر از این خاطرهگوییها، موضوعات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی روز که به نوعی مرتبط با حوزه دفاع مقدس است از چشم ما دور نمیماند به طور مثال المانهای شهری، موزه دفاع مقدس، معراج شهدا حتی بیداری اسلامی و از این دست موضوعات، اگر بخواهیم از تقسیمبندی و فصلهای نشریه حرفی بزنیم، باید این طور بگوییم:
روزهای مقاومت: سیر تاریخی و جغرافیایی عملیاتهای دفاع مقدس با نگاه خراسان در جنگ، مصاحبه با فرماندهان یا رزمندگانی که خاطرات برجستهای از عملیات دارند.
اسطورههای مقاومت: شرح حالی متفاوت از زندگی و رزم شهیدان خراسانی از قشرهای مختلف در قالب زندگینامه داستان یا مصاحبه با همرزمان یا خانواده.
فرهنگ مقاومت: معرفی آثار فرهنگی در حوزه دفاع مقدس و مصاحبه با خالقان این آثار مثل شعرا و نویسندگان، نقاشان و فیلمسازان که عموماً خراسانی هستند.
در خط مقاومت: نگاهی به آنچه تداوم فرهنگ مقاومت 8 ساله باشد، در مسائل داخلی یا بینالمللی مثل حادثه سوریه، بحرین، بیداری اسلامی، حزبالله لبنان.
چشم مقاومت: نگاهی نقدانه به کمکاریهای فرهنگی در حوزه دفاع مقدس در استان خراسان با به چالش کشیدن مسئولان امر پروندههایی مثل موزه دفاع مقدس، معراج شهدا، یکسانسازی مزار شهدا، المانهای شهری و ....
این نگاه خراسانی به موضوعات یک اشکال به حساب نمیآید؟
به اعتقاد ما نه
چرا؟
چون ما با این کار عملکرد دیگران را نفی نمیکنیم، نمیگوییم تیپها، لشکرها یا استانهای دیگر در این عملیات کاری نکردند بلکه فقط کمی از عملکرد ناگفته استان خراسان بیشتر میگوییم در حقیقت از منظر یک رزمنده و راوی در لشکر 21 امام رضا، 5 نصر،77 پیروز خراسان، تیپ جوادالائمه، 61 محرم و دهها تیپ یگان دیگر خراسان در جنگ به عملیاتها و حوادث دفاع مقدس نگاه میکنیم و حرف میزنیم این هم برای این است که در این حوزه ضعف داشتهایم یعنی اگر چه رزمندگان خراسانی در حوزه سختافزاری جنگ در سالهای دفاع مقدس خوب عمل کردهاند، 9.5 درصد کل اعزامهای کشور را داشتهاند بیشترین فرماندهان و رزمندگان شهید را داشتهاند، بیشترین جانباز و اسیر را داشتهاند، موفقترین بهداری رزم و پرتلاشترین جهاد را داشتهاند و سختترین و نشدنیترین گرههای جنگ را به گواه فرماندهان ارشد جنگ باز کردهاند، اما در حوزه نرمافزاری بازماندگان آنها خوب عمل نکردهاند حالا چرا؟ خودشان باید جوابگو باشند ما نمیخواهیم قهرمانسازی کنیم، میخواهیم همان را که هست بگوییم.
دیگران هم بگویند اصلا با همین گفتنها و همپوشانی خاطرات است که پازل تاریخ جنگ تکمیل میشود و تا این پازل تکمیل نشود آن تصویر بیبدیل از آن حماسهآفرینی بزرگ به چشم نمیآید.
این ضعفها تقصیر کیست؟
دنبال مقصر گشتن سلب مسئولیت از خود است، ما باید وظیفه خودمان را انجام دهیم، اما برخی نبود امکانات و بودجه را میگویند برخی بلوکه شدن این بودجه را در دست عدهای خاص دلیل این مطلب میدانند.
راست میگویند؟
ببینید در دفاع مقدس هم امکانات ما برای جنگیدن در حد یک بازی دزد و پلیس بچهگانه هم نبوده، اما به قول یکی از فرماندهان وقتی میگفتیم این کار باید بشود، رزمنده میرفت و آن کار را میکرد حالا در فیلمها روی مین رفتن را خیلی نشان دادهاند که برای معبر باز کردن اگر راهی نمیماند چند نفر داوطلب میشدند تا کار روی زمین نماند ولی از این دست کارها زیاد بوده است، ما هم وقتی یکی مثل حامد صادقی مسئول فرهنگسرای پایداری گفت این کار را بکنید و نشریهای با این روش منتشر کنید، سر رشته کار را گرفتیم و کار را به اینجا رساندیم تنها تفاوتش با دوران جنگ این است که آن موقع همه در کنار هم بودند، اما الان برخی کنار ما ایستادهاند و بیچشمداشت، کمکمان میکنند و عدهای هم دورتر فقط به به و چه چه میکنند.
وقتی پای حمایت مالی میرسد دستشان بسته است ایرادی هم ندارد دوستی از رزمندگان میگفت هر کسی صاحب خانه کعبه هست خودش هم میداند چطور آن را نگه دارد، قرار نیست که من فقط بار نشر ارزشهای دفاع مقدس را به دوش بکشم، من هم سهمی دارم و وظیفهای که تا پای آبرو و جان میایستم بیش از این هم که چیزی ندارم.
و اما آینده؟
امام عظیمالشأن فرمودند و خدا را شاهد گرفتند که راه و رسم شهادت کورشدنی نیست، حالا مهم این است که من در این مسیر چه نقشی دارم، دفاع هشت ساله با تمام سختیهایش با تمام خونهایی که بر زمین ریخته شد و جوانانی که در راه خدا دادیم هشت سال بیشتر طول نکشید از جمعیت 36 میلیونی ایران اسلامی آن روز تنها 3.5 درصد مردم وارد دفاع شدند و بقیه امروز و فردا کردند تا باب این سعادت آنقدر تنگ شد که عبور از آن برایشان ممکن نبود فرصت ما هم اندک است و آینده از آن کسانی است که از حال قدرش را بدانند.
حرف آخر؟
سپاس از همه کسانی که تا به امروز همراهمان بودند و فردا هم کنارمان خواهند ماند، رسم شهادت باقی است چه ما باشیم و چه نباشیم.
انتهای پیام/70022/ر40/د1000