به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، سینما شاید برای برخی یک تفریح و سرگرمی به حساب آید اما برای برخی دیگر این کلمه یک دنیا عشق است که تمام وقت و سرمایه خود را در آن هزینه میکنند و روح بلند و افکار آزادشان را برای رسیدن به اوج و ارتباط بهتر با دنیای خارج به پرواز در میآورند، حالا کاری نداریم کدام پادشاه قاجار سینما را وارد ایران کرد اما این هنر که برخی آن را به عنوان صنعت میشناسند، تاکنون در ایران بحرانهای بسیاری را پشت سر گذاشته، از آتش زدن سینما رکس آبادان به دست عدهای از اراذل و اوباش گرفته تا زمانی که خالی از تماشاچی بوده یا درگیریهای بین خود سینماچیان که این روزها بیتأثیر بر نمایش فیلمها بر روی پرده سینما نیست.
سینمایی که اگر بخواهیم به طور کلی و اجمالی بگوییم با فیلم دختر لر کار عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی به صورت رسمی آغاز شد و به پیش رفت و در سالهای بعدی با حمله و هجوم فیلمهای موسوم به فیلم فارسی سینمای ایران به تسخیر این گونه سینمایی درآمد اما در ادامه به لطف و زحمت هنرمندان و سینماگرانی همچون حاتمی، مهرجویی، کیمیایی، تقوایی، فریدون گله، بهرام بیضایی، امیر نادری و غیره در دهه 40 موج نویی راه افتاد و توانست سینمای غرق در لودگی و فساد را کمی به عقب براند و در مقابل این هجوم با فیلمهایی مثل گاو، قیصر و خداحافظ رفیق با آنها مقابله کند.
بعد هم انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و سینمای دهه 60 که به نظر بیشتر سینماگران دهه طلایی سینمای ایران محسوب میشود و فیلمهایی مانند اجارهنشینها، خانه دوست کجاست و فیلم خاطرهانگیزی مثل هامون و روبان قرمز را در خود پروراند تا سینمای دختر و پسری دهه هفتاد که در کنار آنها کمدیهای سطحی و کیفیت پایین آرام آرام جای خود را باز کردند تا به حال که میتوان گفت بیشتر فیلمهای روی پرده سینماها در تسخیر فیلمهای کمدی است.
البته در اواخر دهه هفتاد و در دهه هشتاد فیلمسازان جوانی پا به عرصه سینما نهادند که به نوعی میتوان گفت که جانی دوباره به این سینما بخشیدند، اما در چند سال اخیر فیلمهایی تحویل جامعه داده شده که کمتر مورد توجه که مردم مخاطب اصلی این فیلمها هستند قرار گرفته، نمیدانیم آیا دیگر انگیزهای برای فیلمسازان وجود ندارد تا بدانند سلیقه مخاطب چیست یا نمیتوانند در مقابل محصولات تولید شده در خارج از کشور برآیند، یا اینکه درگیریهای که در میان خود اهالی سینما به وجود آمده مجال ساخت فیلمهای خوب را نمیدهد.
با تمام این حرفها اما باز همین سینما که شاید قدمت زیادی در ایران ندارد اما در همین اندک زمانش و در هر برههای از زمان در دل خود شاگردان بسیاری را تربیت کرده که باز تنها به خاطر عشق به سینما، با تمام کم و کاستیهایش و نرسیدن دخلشان به خرجشان در این عرصه باقی ماندهاند و با چنگ و دندان و دلسوزانه سعی در حفظ آن دارند یا نه، با نگاهی گذرا همین مردمی که به صورت تفریحی و تفننی به پای آن مینشیند، درسهای زندگی را از آن آموختهاند.
حال که 21 شهریور را به روز ملی سینما اختصاص دادهاند و حتی برخی سینماگران معتقدند که بود و نبود این زورگویی اهمیتی برای مسئولان ندارد و در این روز از طرف مسئولان نیز توجهی به سینماگران نمیشود و در مصاحبههای مختلف در این روز سینماگران به جای تکریم و گرامیداشت این روز به درد و دل و مسائل و مشکلات خود میپردازند در نتیجه جایی برای شادی و فراهم آوردن مزایای خاصی در این روز برای اهالی سینما نمیشود و همچنین اینکه کمتر مانور تبلیغاتی در مورد روز سینما در تلویزیون و رسانههای دیگر میشود، به همین دلیل مردم نمیدانند چنین روزی نیز وجود دارد.
با همه این تفاسیر سینما این قدرت را دارد که میتواند در لحظهای مخاطبانش را بخنداند، بگریاند، به فکر فرو برد، فکر، اندیشه و فرهنگ یک کشور را به کشورهای دیگر صادر کند، فلسفیترین و پیچیدهترین حرفها را با زبان ساده تصویر بیان کند، مسائل و مشکلات مخاطبانش را مطرح کند و حتی سبب ایجاد امید برای ادامه زندگی مردمانش باشد، اندکی توجه و محبت به آن کمترین چیزی است که میتواند مطالبه کند.
سینما ادامه دارد و تاریخ نشان داده است این سینما با تمام فراز و نشیبهایی که با آن رو به رو بود همیشه توسط عدهای از هنرمندان متعهد و توانا از نشیبها به فرازها راه مییابد و این سینما سینمایی است که با خون دل، زحمتهای فراوان و به قول معروف با خاک صحنه خوردن هنرمندان و سینماگران توانا و پر مغز سرپا ایستاده است، قدر دانستن این خون دل خوردنها کار سختی نیست.
به یاد کسانی که در این راه خون دلها خوردند و میخورند، روز سینما را گرامی میداریم.
انتهای پیام/ح10/ط4000