به گزارش خبرگزاری فارس از قم توهم رسیدن به مدرنیسم از طریق همشکل شدن با بیگانگان یکی از صدماتی بود که دیکتاتوری رضاخانی برای ملت ایران به ارمغان آورد و نه تنها کشور را به افقهای پیش رو سوق نداد، بلکه عاملی شد برای درجا زدن و شاید بازگشت به گذشته اما همه اینها موجب نشد که سردار سپه دست از لجاجت برداشته و اصلاحات را در جاده واقعی آن به پیش ببرد.
تغییر لباس و کلاه نخستین اقدام برای همسان شدن با کسانی بود که به گمان رضاخان ره صد ساله را یک شبه پیموده و در جایگاه کنونی قرار داشتند هر چند او در تعیین مصادیق توسعه و پیشرفت نیز اشتباهات فراوانی داشت و به جای اینکه صنعت و اقتصاد ملل مترقی آن روزگار را الگوی خود قرار دهد، ترکیه را مدینه فاضلهای پنداشت که آتاتورک، افلاطون آن بود.
با تغییر اجباری لباس و متحدالشکل شدن کارمندان و کارگران و بقیه اقشار جامعه، صدای اعتراضات مردمی به تدریج بلند شد و طنین این فریاد زمانی گسترش یافت که لباس و به ویژه کلاه جدید مانعی بود بر سر راه عبادت مردم زیرا لبه کلاه به گونهای طراحی شده بود که در هنگام سجده مشکلات زیادی ایجاد میکرد و در عین حال برداشتن کلاه از سر نیز جرم محسوب میشد.
اینگونه رفتار موجب شد که ملت ایران دریابد آنچه رضاخان خواسته یا ناخواسته بر سر آنان میآورد چیزی جز توحش مدرن و اجبار در پوششی نامناسب نیست زیرا تا آن روزگار مردم مسلمان ایران پوشش متناسب با فرهنگ ایرانی – اسلامی خود را حفظ کرده و هیچگاه تن به تقلید از بیگانگان نداده بودند.
برخی عقیده داشتند سردار سپه این کار را به دستور مستقیم استعمارگران انجام میدهد چه اینکه فردی پیدا شده و خوی دیکتاتوری در او فوران میکند و چه فرصتی بهتر از این برای تهاجم فرهنگی و تغییر فرهنگ نیز ابتدا از نوع پوشش و آداب و رسوم آغاز میشود تا سرانجام فکر و عقیده را نیز با خود همراه سازد به همین دلیل مخالفتها و اعتراضها از جای جای ایران برخاست و سردمدار این فریادها نیز روحانیت مبارزی بود که سالها پیش انقلاب مشروطه را پیریزی کرده بود هر چند عدم پایبندی به اسلام ناب و گوش سپردن به عقاید انحرافی و القائات اسلامشناسان بدلی توسط برخی از سران انقلاب، مشروطیت را به سلطنتی جدید تبدیل کرد.
هر چه اعتراضات گسترش مییافت نیاز به پایگاهی مردمی برای مرکزیت بخشیدن به آن نیز بیشتر احساس میشد و از آنجا که از صدر اسلام تاکنون مساجد همواره پناهگاه مسلمانان بوده و مرجع صدور دستورات شرعی و اجتماعی تلقی میشدند، ملت ایران دریافتند حال که تمام قوا در دست مزدوران و سلطنتیان است باید به این پایگاههای مردمی رجوع کنند.
از جمله مهمترین مراکز تجمعات مردمی آن دوران، مسجد گوهرشاد در مشهد مقدس بود که گروه گروه مردان و زنان متشرعی را شاهد بود که برای دفاع از حریم عفت خود وارد صحن اصلی شده و خواستار توقف اصلاحات رضاخانی بودند اما دیکتاتور نمیتوانست و نمیخواست چنین وضعی را شاهد باشد پس به رویه گذشته خود عمل کرد؛ آنجا که فریاد بر سر معترضان کارگر نیست، نفیر گلوله میتواند صداها را خفه کند، پس مزدوران خویش را به آنجا کشاند و در و دیوار مسجد را با خون بیگناهان رنگین ساخت.
رضاخان سرمست از این پیروزی پوشالی، چند ماه بعد اصلاحات خود را شدت بخشید و قانون کشف حجاب را به مرحله اجرا درآورد و هر چه داشت به پای اجرای بیچون و چرای آن گذاشت به طوری که تغییر را از حریم خانواده خویش آغاز و نخستین زنان بیحجاب را از میان همسر و دختران خود به جامعه معرفی کرد.
زنان و مردان بیشماری در این واقعه متحمل آسیبها و رنجهای بسیار شده و برخی از آنان کشته، تبعید یا به حبسهای طویلالمدت محکوم شدند اما مبارزه خستگیناپذیر آنها سرانجام به ثمر نشست تا آنجا که فرزند دیکتاتور در کتاب «مأموریت برای وطنم» مینویسد: «عقیده پدرم مبنی بر همشکل شدن با بیگانگان مردود بود بنابراین تصمیم گرفتم آزادی پوشش را در کشور نهادینه کنم تا هر که بخواهد با چادر و هر که نخواهد بدون آن به کوچه و بازار قدم بگذارد».
به پاس فداکاریهای شیرمردان و شیرزنان این مرز و بوم در اعتراض به سیاستهای اجباری و غلط رضاخان در خصوص تغییر پوشش و همسانی با بیگانگان، 21 تیرماه به نام روز «عفاف و حجاب» نامگذاری شده است تا جهانیان بدانند ملت ایران عفت را از نیاکان خود به ارث برده و این سرمایه عظیم انسانی را به هیچ بهایی از دست نمیدهند.
تهاجم فرهنگی بیگانگان در سالهای پس از انقلاب گویای این حقیقت است که دشمنان سعی دارند نقشههای شکست خورده خود را بار دیگر در ایران پیاده کنند و هر چند موفق به همراه ساختن تعدادی اندک از فریبخوردگان شدهاند اما به یقین نمیتوانند بدنه اجتماع را به سمت خود منحرف ساخته و اصلاحات رضاخانی را بار دیگر بر ایرانیان تحمیل کنند.
در این میان توجه مسئولان فرهنگی و اجتماعی به مقوله حجاب قابل ستایش است؛ زیرا شایسته نیست دامان کشوری که تنها حکومت مبتنی بر اسلام ناب و تشیع علوی در سراسر این کره خاکی محسوب میشود به وسیله مظاهر بدحجابی یا بیحجابی لکهدار شده و خونهایی که به پای حفظ حرمت انسانی ریخته شدهاند پایمال شوند اما توجه به نظرات علما و مراجع تقلید که خود پرچمدار عفاف و حجاب و رعایت شرع مقدس هستند و نیز کارشناسان اجتماعی و فرهنگی در خصوص برخورد با متخلفان همراه با رأفت اسلامی، امری ضروری و غیرقابل اجتناب بوده و نیازمند بررسیهای کارشناسانه در زمینه طرحهای امنیت اجتماعی است.
انتهای پیام/20/د1000