به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، سال 92 برای استان کهگیلویه و بویراحمد اگر چه آنچنان سال باشکوهی نبود اما چندان هم این استان در سال گذشته ضرر نکرد.
در سال 92 همزمان با سراسر کشور انتخابات ریاستجمهوری و شوراها و البته مجلس خبرگان رهبری برگزار شد و طی آن همانند سایر نقاط کشور با رای همین مردم رئیسجمهور کشور انتخاب شد و این استان در عرصه حضور در پای صندوقهای رای به مانند سالهای گذشته و انتخاباتهای پیشین صاحب عنوان و رکورد حضور شد.
در این میان انتخاب آیتالله سید شرفالدین ملکحسینی به عنوان نماینده مجلس خبرگان رهبری با اکثریت قاطع و مطلق آرا نشان از دلبستگی مردم استان به این خانواده و سلسله جلیلالقدر سادات و روحانیت داشت.
پس از انتخابات ریاستجمهوری، استان کهگیلویه و بویراحمد و کار و تلاش تا حدودی از تاب افتاد و مسئولان به دلیل انتخاب رئیسجمهوری با گفتمان متفاوت تا اندازه زیادی شور و انگیزه برای کار و تلاش نداشتند و سید حسین صابری استاندار هم به کرات این موضوع را در جمع رسانه عنوان کرد.
از خردادماه 92 تا اواسط سال بیشترین بحثها در خصوص انتخاب استاندار بود و فکر و ذکر همه در هر کوی و برزن و در ادارات و نهادها و دستگاهها به انتخاب استاندار معطوف گشته بود.
هر که از ظن خود برای استان، استانداری را انتخاب میکرد تا اینکه قرعه به نام سید موسی خادمی زده شد و با حضور وزیر کشور در استان این سید سرفاریابی و مدیر بومی سالهای گذشته بود که به عنوان مدیر ارشد اجرایی استان دومین استاندار بومی پس از سید مسعود حسینی شد.
با این انتخاب تقریباً همه گمانهزنیها نادرست از آب درآمد و دولت نشان داد که چندان مایل به استفاده از نیروهای سیاسی عنواندار به عنوان استاندار نیست.
پس از آن مجموعه ارشد استان و شخص استاندار اجازه ندادند که حرف و حدیثها بیشتر شود و بلافاصله معاونین بومی خود را از شهرستانهای مختلف به کار گماردند.
نخستین تصمیمگیری مجموعه جدید شاید در خصوص رود بشار بود و به همین منظور استاندار جدید قبل از هر چیز کارگروه ساماندهی شن و ماسه در رود بشار را تشکیل داد و در همین جلسه بود که استاندار پیمودن راه سید حسین صابری در جلوگیری از ظلم به رود بشار و محیط زیست را در پیش گرفت.
پس از انتخاب استاندار و معاونینش باز هم نوبت انتخاب مسئولان استانی بود که سوژه اول استان شده بود.
هر کسی در محافل مختلف فرماندار باب طبع خود را گزینه نخست فرمانداری مطرح میکرد و در این میان بود که استاندار و تیم مشاورهای وی افرادی دیگر را معرفی کردند و اکنون تنها فرمانداران کهگیلویه و دنا بر سر کار باقی ماندهاند و بقیه کنار رفتهاند.
شتاب تغییر مدیران در این استان به گونهای بود که به قول استاندار در کل کشور این استان مقام نخست را به خود اختصاص داد.
در ابعاد فرهنگی استان شاید بتوان گفت نسبت به کشور با وجود کوچکی و گمنامی کارهای خوبی در آن صورت گرفت و جشنوارهها و برنامههای بزرگی در آن اجرا شد.
استان محل رفت و آمد شخصیتهای فرهنگی بود و تقریباً ادارهکل ارشاد اسلامی این استان در هر روز خود بیکار نبود و این را میتوان از رضایت هنرمندان پیبرد.
در ورزش استان کهگیلویه و بویراحمد موفقیت چندانی نداشت و اصولاً مدیریت ورزش در استان تعطیل شده بود و همه از نداری و بیبضاعتی آه و ناله میکردند و در کل دست تسلیم در ورزش بالا رفته بود.
نمایی از ورزشگاه تختی یاسوج و بازی شهرداری و استقلال اهواز
تیمهای فوتبال شهرداری یاسوج و نفت و گاز گچساران در این سال روزهای پر افت و خیزی را پشت سر گذاشتند و در مجموع میتوان گفت که ناکامی آنها بیش از شادکامیها بود.
در حوزه نخبگان چیزی از استان نشنیدیم و نشان دادیم که توجه به نخبگان و مخترعان در این استان جایگاهی نزد مدیران ندارد.
در حوزه تحقیق و پژوهش تنها جلسات کارگروهها در استان بیشتر شده بود و تحقیق و پژوهشی که در سطوح کشوری و استانی دردی از دردها را درمان کند، وجود نداشت.
با تصادفات جادهای و مرگ و میرهای غیرطبیعی سال بدی را پشت سر گذاشتیم که اوج آن حادثه دلخراش قتلگاه دشتروم و فوت پنج نفر از اعضای یک خانواده به دلیل سهلانگاری مسئولان و پیمانکاران بود.
در تکمیل پروژههای عمرانی این استان در سال 92 هیچ موفقیتی را به خود ندید و طرح و پروژهای بزرگ در استان افتتاح و یا بهرهبرداری نشد که از جمله آنها میتوان به بیمارستان 200 تختخوابی یاسوج و ورزشگاه 15 هزار نفری و سایر پروژههای دیگر اشاره کرد.
برای نخستین بار در این استان ارتباط میان نخبگان درون استانی و مرکزنشینان برقرار شد و استاندار جدید به صورت مستمر پیگیر این موضوع بود و به همین منظور در خود استان اقدام به تشکیل اتاق فکر کرد هر چند که به صورت جدی مورد نقد و انتقاد البته از سوی خود جریان اصلاحات قرار گرفت.
===============
گزارش از داریوش بهنیازاده
===============
انتهای پیام/2571/م40/ظ1004