به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، عَلَم اگر از دست ساقی دشت کربلا، حضرت ابوالفضلالعباس (ع) عَلمدار رشید حسین (ع) زمین نمیخورد، آنگاه دیگر کسی به زیر تازیانهها نمیمرد.
ای برادر باوفا، ایابوالفضل (ع)، چه زیبا و مردانه در روز تاسوعا در پاسخ به شمر که برایت اماننامه آورد، فرمودی «مرگ بر تو ای شمر! خدا تو و این امانتنامهات را لعنت کند، ای دشمن خدا! آیا دستورمان میدهی در فرمان این لجوج حقنشناس درآییم و دست از یاری برادر خود حسین (ع) برداریم؟» (فرهنگ جامع امام حسین (ع)، ص 435)
ای ساقی لبتشنگان، ای ابوالفضل (ع)، بمیرم برای تو که صدای ضجههای علیاصغر شش ماهه و دیدن لبان خشکیده رقیه و سکینه و ندای العطشالعطش کودکان را تاب نیاوردی، بیتاب شدی و مشک آب را برداشتی و راهی فرات شدی... .
ای پرچمدار سپاه حسین (ع)، ای ابوالفضل (ع)، چه مردانه سپاهیان گمارده شده بر فرات را از سر راه برداشتی و خود را به آب رساندی، بمیرم برای آن لحظه که تشنه بودی، اما آنگاه که خواستی آب بنوشی به یاد تشنگی سیدالشهدا (ع) و اهل حرم آب را بر آب ریختی و مشک را پر از آب کردی و بر دوش راست خود افکندی و راهی خیمهها شدی... .
ای ماه تابان بنیهاشم، ای ابوالفضل (ع)، بمیرم برای آن لحظه که نوفل ازرق از کمین جست و دست راست تو را قطع کرد و تو مشک را بر شانه چپت انداختی و آنگاه که دست چپت را هم قطع کرد، مشک را به دندان گرفتی و بمیرم برای لحظهای که تیر بر سینهات نشست و بر زمین افتادی و ندا دادی «برادر جان حسین (ع)، مرا دریاب». (فرهنگ جامع امام حسین (ع)، ص 523)
ای شهید دشت کربلا، ای ابوالفضل (ع)، بمیرم برای آن لحظه که حسین (ع) سر تو را در ساحل فرات به دامن گرفت و بلندبلند صدا زد «آه برادرم! آه عباسم! آه خون زلال دلم! آه نور دیدهام! آه از بییاوری پس از تو! به خدا سوگند جدایی تو بر من سخت و ناگوار است».(فرهنگ جامع امام حسین (ع)، ص 525)
انتهای پیام/80019/ع/د1000